با کاروان عشق؛ قسمت بیست و ششم
خلاصه : نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت، ابن زیاد عمربن سعد را به فرماندهی سپاه منصوب کرد و آب را بر امام حسین علیه السلام بستند. امام برای اینکه حجت را بر همه تمام کند پيكى را براى عمرسعد مى فرستد و از او مى خواهد كه با هم گفت و گويى داشته باشند اما این گفتگو بی نتیجه می ماند و عمر سعد دعوت امام حسین علیه السلام را قبول نمی کند و دیدار به پایان می رسد. بعد از این دیدار عمر سعد نامه ای به ابن زیاد م ینویسد که حسين به من پيشنهاد داده است تا به او اجازه دهم به سوى مدينه برگردد. خير و صلاح امّت اسلامى هم در قبول پيشنهاد اوست. اما شمر مانع از قبول این پی...