مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

با کاروان عشق؛ قسمت ششم

خلاصه: بعد از مرگ معاویه ،  یزید  طی نامه ای به امیر مدینه دستور داد که از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد و اگر ایشان حاضر به بیعت نشد او را به قتل برساند و سرش را برای یزید بفرستد. امیر مدینه شبانه امام را به حضور خود خواست اما ا مام به امير مدينه گفت: بيعت مخفيانه من در دل شب، براى يزيد مفيد نیست. اگر قرار بر بيعت كردن باشد، من بايد در حضور مردم بيعت كنم تا همه مردم با خبر شوند. فردای آن روز امام برای بیعت با یزید حاضر نشد و امیر مدینه به یزید گزارش داد و یزید طی نامه ای فرمان قتل امام را صادر کرد...     با کاروان عشق؛ قسمت پنجم ************************* مردم مدينه در خ...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت هفتم

خلاصه: بعد از اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و این خبر به یزید رسید، یزید بسیار عصبانی شد و نامه ای را به امیر مدینه فرستاد که در آن حکم قتل امام را صادر کرده بود، جوانان بنى‏ هاشم و ياران امام آماده حركت شدند تا از مدینه خارج شوند. زمان به سرعت مى‏ گذرد. امام بايد سفرش را در دل شب آغاز كند. كاروان، آرام آرام به راه مى‏ افتد ...     با کاروان عشق؛ قسمت ششم *********************************** كاروان وارد جادّه اصلى مدينه مكّه مى ‏شود و به سوى شهر خدا مى ‏رود. بعضى از ياران امام، به حضرت پيشنهاد مى‏ دهند كه از راه فرعى به سوى مكّه برويم تا اگر...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت هشتم

خلاصه :   بعد از   اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و این خبر به یزید رسید، یزید بسیار عصبانی شد و نامه ای را به امیر مدینه فرستاد که در آن حکم قتل امام را صادر کرده بود،   امام تصمیم گرفت تا شبانه از مدینه خارج شوند و به سوی مکه بروند، امیر مکه وقتی استقبال مردم از امام حسین علیه السلام و جایگاه ایشان را دید از ترس شورش مردم از مکه گریخت مردم کوفه از شنیدن این خبر خوشحال شدند و با فرستادن نامه های بسیار امام را به کوفه دعوت کردند و امام پسر عمویش مسلم را برای بررسی اوضاع کوفه به کوفه فرستاد....  با کاروان عشق؛ قسمت هفتم ************************...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت نهم

خلاصه:   بعد از   اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و این خبر به یزید رسید، یزید بسیار عصبانی شد و نامه ای را به امیر مدینه فرستاد که در آن حکم قتل امام را صادر کرده بود،   امام تصمیم گرفت تا شبانه   از مدینه خارج شوند و به سوی مکه بروند، امیر مکه وقتی استقبال مردم از امام حسین علیه السلام و جایگاه ایشان را دید از ترس شورش مردم از مکه گریخت. یزید برای در دست گرفتن اوضاع بعد از همفکری با مشاوران خود طرحی با 5 ماده را تصویب کرد و حاکمی شجاع و نترس را به همراه لشکری به مکه فرستاد. با ورود امير جديد  و بررسى تغييرات اوضاع مكّه و دعوت مردم کوفه، امام تصميم ...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت یازدهم

خلاصه :   امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و   تصمیم گرفت تا   از مدینه خارج شود و به سوی مکه برود، امیر مکه از ترس شورش مردم از مکه گریخت و یزید برای در دست گرفتن اوضاع حاکمی شجاع و نترس را به همراه لشکری به مکه فرستاد. با   ورود امير جديد و بررسى تغييرات اوضاع مكّه و دعوت مردم کوفه، امام تصميم گرفت به کوفه برود. در مسیر حرکت از مکه به کوفه خبردار شد که یزید ابن زیاد را برای آرام کردن اوضاع کوفه به آنجا فرستاده است و فرستاده ی امام مسلم بن عقیل کشته شده، عده ای با شنیدن این خبر از کاروان جدا شدند و امام خود را تنها گذاشتند. اکنون تنها 33 نفر همراه امام باقی مانده اند......
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت دهم

فرا رسیدن ایام سوگواری ماه محرم رو به شما مامان های عزیز تسلیت می گیم، ان شاالله در دهه ی محرم هر روز بعد از ظهر با کاروان عشق در خدمت شما خواهیم بود و امیدواریم که همراهی با این کاروان در بالابردن معرفتمون در زندگی موثر باشه، پیشاپیش از همراهی همه ی شما سپاسگزاریم و التماس دعا داریم.  خلاصه: امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و تصمیم گرفت تا شبانه   از مدینه خارج شوند و به سوی مکه بروند، امیر مکه از ترس شورش مردم از مکه گریخت و یزید برای در دست گرفتن اوضاع بعد از همفکری با مشاوران خود طرحی را تصویب کرد و حاکمی شجاع و نترس را به همراه لشکری به مکه فرستاد. با ورود امير جديد  و ب...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت دوم

خلاصه:  معاویه از دنیا رفت و یزید  دستور داد قبل از اينكه خبر مرگ معاويه به مدينه برسد، نامه او به دست حاكم مدينه رسيده باشد . نامه ای بدین مضمون: «از يزيد به امير مدينه : آگاه باش كه پدرم معاويه، از دنيا رفت. او رهبرى مسلمانان را به من سپرده است. وقتى نامه به دست تو رسيد حسين را نزد خود حاضر كن و از او براى خلافت من بيعت بگير و اگر از بيعت خوددارى كرد او را به قتل برسان و سرش را براى من بفرست ». آیا این نامه به موقع  به مدینه  می رسد؟...     با کاروان عشق؛ قسمت اول   پاسى از شب گذشته است. نامه‏رسانى وارد مدينه مى‏شود...
22 آبان 1390

با کاروان عشق؛ قسمت اول

امام حسین(ع) عاشق صحرای عرفات است، او هر سال در آن صحرا، دعای عرفه می خواند و با خدای خویش راز و نیاز می کند. هیچ کس باور نمی کند که امام یک روز قبل از روز عرفه، مکه را ترک کند... امروز امام به فکر صحرای دیگری است. او میخواهد حج دیگری انجام دهد می خواهد با خون وضو بگیرد تا اسلام زنده بماند. امت اسلامی گرفتار خواب شده است، همه ی این مردمی که    در مکه جمع شده اند بر شیطان سنگ می زنند اما دست در دست شیطان بزرگ یزید می گذارند! اکنون امام مصلحت دیده است که برای بیداری بشریت باید هجرت کند، هجرت به سوی بیداری. هجرت به سوی آزادگی... برخیز! مگر صدای شترها را نمی شنوی؟ این صدای کاروان امام حسین علیه السلام است که آماده ی حر...
22 آبان 1390

احترام به کودکان(1)

خانم طباطبائی- همسر حاج سید احمد آقا (ره) – درباره رفتار امام با بچه های و بازی امام با نوه اش علی چنین می گوید...   خانم طباطبائی- همسر حاج سید احمد آقا (ره) – درباره رفتار امام با بچه های و بازی امام با نوه اش علی چنین می گوید: علی كوچك بود، گاهی كارهایی می كرد كه اصلا مناسب نبود، حتی ممكن بود برای آقا ایجاد ناراحتی كند، ولی آقا با كمال خوشحالی و خنده می گفتند: مساله ای نیست، بچه را آزاد بگذارید چون آقای تمام شبانه روز را در خانه بودند و علی هم در كنار ایشان بود لذا آقا با علی مانوس بودند و علی هم به آقا انس گرفته بود. یك بار من پیش آقا رفتم و دیدم علی در كنار ایشان نشسته است و از آقای تقاضای سا...
25 شهريور 1390