تجربه موفق ۴۰ ؛ برخورد یک مادر در شکایت دخترانش از هم
مادری میگفت هیچ وقت دوست نداشتم در مقابل دو دخترم نقش قاضی رو ایفا کنم، چون در اینصورت اونا رو سوق میدادم به اینکه یکی در نقش متهم و دیگری در نقش شاکی ظاهر بشه و برای اثبات حقانیت خودشون، بر علیه طرف مقابلشون قرار بگیرن. 👈 بخاطر همین فقط و فقط سعی کردم دلهای اونا رو بهم نزدیک کنم تا اونها به اینوسیله خودشون راه حل کنار اومدن با هم رو پیدا کنن و همیشه یادشون باشه که اون عشقی که بین اونهاست بهترین قاضی مابینشون هست... بنابراین وقتی هر کدومشون علیه خواهرش شکایتی رو مطرح میکرد من شعری که در مورد خواهر ساخته بودم رو براشون میخوندم و رابطه ی محبت آمیز خواهری رو بهشون یادآوری میکردم. بعضی وقتها خوب جواب میداد و بعدش اونا همو بغل میکرد...