تجربه ی ناموفق 10؛ چشم های پنهان
تجربه ای که در ادامه با هم میخوانیم، نه یک تجربه ی مادرانه که تجربه ای تلخ برای هر قشر از جامعه خواهد بود. تجربه ای که اگر زود جلویش را نگیریم، در آینده ای نه چندان دور شاهد جسمهایی خواهیم بود به نزدیکیِ هم ولی با دلهایی بسیار دور از هم. و یا اگر در بهترین حالتش تصور کنیم، و تمام زوایای استفاده را بدانیم، نمی دانیم که با دست خودمان داریم آتشی به خرمنی میزنیم که قرار است بچه هایمان در آن رشد کنند. جامعه ای که داریم با دست خودمان به ویرانی تبدیلش می کنیم و برای نابودی اش دست به دست بیگانگانی می دهیم که هدفی جز دست یافتن به خاک و ناموس و جان ما را ندارند. با این مقدمه بریم ادامه ی مطلب... وارد خانه شد. چند ساعتی منتظرش بودم ...