مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

با کاروان عشق؛ قسمت هفدهم

خلاصه :     امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. و به دعوت مردم کوفه تصمیم گرفت از مکه به کوفه برود. نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام قبول نکرد به پیشنهاد حر     کاروان در مسیری غیر از کوفه و مدینه به حرکت خود ادامه داد تا حر از ابن زیاد کسب تکلیف کند، ابن زیاد طی نامه ای به حر دستور داد سخت‏ گيرى بر حسين و يارانش را آغاز كند و حسين را در بيابانى خشك و بى ‏آب گرفتار سازد و چون حر با امام حسین علیه السلام مدارا کرده بود عمربن سعد را به فرماندهی سپاه منصوب ک...
13 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت شانزدهم

خلاصه :     بعد از اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. بسیاری از مردم کوفه امام را به کوفه دعوت کردند و امام تصميم گرفت از مکه به کوفه برود. نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام قبول نکرد به پیشنهاد حر     کاروان در مسیری غیر از کوفه و مدینه به حرکت خود ادامه داد تا حر از ابن زیاد کسب تکلیف کند، اکنون نزدیکی کربلا هستند و بالاخره نامه ی ابن زیاد به دست حر رسید که در آن دستور داده بود سخت‏ گيرى بر حسين و يارانش را آغاز كن. حسين را در بيابانى خشك و بى ‏آب گرفتار ...
12 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت پانزدهم

خلاصه :   بعد از اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. بسیاری از مردم کوفه امام را به کوفه دعوت کردند و امام تصميم گرفت از مکه به کوفه برود. نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام قبول نکرد به پیشنهاد حر   کاروان در مسیری غیر از کوفه و مدینه به حرکت خود ادامه داد تا حر از ابن زیاد کسب تکلیف کند، اکنون نزدیکی کربلا هستند و هنوز نامه ی ابن زیاد خبری نشده... امروز پنجشنبه دوم محرّم است و آفتاب سوزان صحرا بر همه جا مى‏ تابد. سربازان حُرّ خسته شده ‏اند و اصرار مى‏ كن...
12 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت چهاردهم

    خلاصه :   بعد از اینکه امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. بسیاری از مردم کوفه امام را به کوفه دعوت کردند و امام تصميم گرفت از مکه به کوفه برود. نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام قبول نکرد به پیشنهاد حر   کاروان در مسیری غیر از کوفه و مدینه به حرکت خود ادامه داد تا حر از ابن زیاد کسب تکلیف کند، در این میان چند سوار از کوفه به کاروان امام حسین علیه السلام ملحق شدند خبر شهادت قیس فرستاده ی امام به کوفه را به حضرت دادند...     نماز ظهر را در زير سايه درخت...
10 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت سیزدهم

    خلاصه :   امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. با   ورود امير جديد و بررسى تغييرات اوضاع مكّه و دعوت مردم کوفه، امام تصميم گرفت از مکه به کوفه برود. نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام قبول نکرد و گفت ما به مدینه برمی گردیم اما حر مانع شد و گفت شما مسیری غیر از کوفه و مدینه را در پیش گیرید تا من نامه ای به این زیاد بفرستم و کسب تکلیف کنم...   كاروان در بيابان‏هاى خشك و بى‏ آب، به پيش مى‏ رود. اين‏جا نه درختى هست و نه آبى !   اكنو...
9 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت دوازدهم

خلاصه :   امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد و   از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. با   ورود امير جديد و بررسى تغييرات اوضاع مكّه و دعوت مردم کوفه، امام تصميم گرفت از مکه به کوفه برود. در مسیر حرکت از مکه به کوفه خبردار شد که یزید ابن زیاد را برای آرام کردن اوضاع کوفه به آنجا فرستاده است و فرستاده ی امام مسلم بن عقیل کشته شده، در نزدیکی کوفه حر با سپاه خود جلوی امام را گرفت و گفت که من ماموریت دارم تا شما را نزد ابن زیاد ببرم، امام در پاسخ او گفت: مرگ از اين پيشنهاد بهتر است و آن ‏گاه به ياران خود فرمود برخيزيد و سوار شويد! به مدينه برمى‏ گرديم . ..   زن ...
8 آذر 1390

با کاروان عشق ؛ قسمت سوم

  خلاصه: معاویه از دنیا رفت   و یزید  دستور داد قبل از اينكه خبر مرگ معاويه به مدينه برسد، نامه او به دست حاكم مدينه رسيده باشد و به دستور یزید امیر مدینه موظف بود که از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد و اگر ایشان حاضر به بیعت نشد او را به قتل برساند و سرش را برای یزید بفرستد. امیر مدینه که چاره ای جز اطاعت از دستور یزید نمی دید فرستاده ی خویش را به دنبال امام فرستاد، اما امام در خانه نبود...   با کاروان عشق؛ قسمت دوم ***************************** مسجد پيامبر در شب‏هاى پايانى ماه رجب، صفاى خاصّى دارد و امام در مسجد پيامبر، مشغول عبادت است .   فرستاده امير مدي...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت چهارم

خلاصه: معاویه از دنیا رفت و یزید  طی نامه ای به امیر مدینه دستور داد که از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد و اگر ایشان حاضر به بیعت نشد او را به قتل برساند و سرش را برای یزید بفرستد. امیر مدینه که چاره ای جز اطاعت از دستور یزید نمی دید فرستاده ی خویش را به دنبال امام فرستاد، امام به همراه جوانان بنی هاشم به قصر رفت...     با کاروان عشق ؛ قسمت سوم ***************************** كوچه‏ هاى مدينه بسيار تاريك است. امام و جوانان بنى‏ هاشم به سوى قصر حركت مى‏ كنند. اكنون به قصر مدينه مى‏ رسيم، امام رو به جوانان مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «من وارد قصر مى‏ شوم، شما در اي...
7 آذر 1390

با کاروان عشق؛ قسمت پنجم

خلاصه: بعد از مرگ معاویه ی زيد طی نامه ای به امیر مدینه دستور داد که از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد و اگر ایشان حاضر به بیعت نشد او را به قتل برساند و سرش را برای یزید بفرستد. امیر مدینه شبانه امام را به حضور خود خواست اما ا مام به امير مدينه گفت: فكر نمى‏كنم بيعت مخفيانه من در دل شب، براى يزيد مفيد باشد. اگر قرار بر بيعت كردن باشد، من بايد در حضور مردم بيعت كنم تا همه مردم با خبر شوند...   با کاروان عشق؛ قسمت چهارم ******************************* امير مدينه، در مسجد نشسته است و مردم مدينه با يزيد بيعت مى‏كنند. امّا هر چه منتظر مى‏ماند ، خبرى از امام حسين ‏عليه السلام نيست ...
7 آذر 1390