با کاروان عشق؛ قسمت چهل و چهارم
خلاصه : روز عاشورا فرا رسیده است. لشكر كوفه حركت مى كند و رو به روى لشكر امام مى ايستد. امام حسين عليه السلام رو به سپاه كوفه مى کند و از آنها می خواهد که در جنگ شتاب نكنند تا آن ها را نصيحت كند. اما انگار گوش های این مردم کر شده است و سخن حق را نمی شنوند . یاران امام یکی پس از دیگری جان خود را فدای امامشان کردند و اکنون نوبت جوانان بنی هاشم است، این بار فرزندان حضرت زینب علیها السلام و قاسم بن الحسن به سوی میدان می روند ... - عَوْن، نگاه كن! على اكبر نيز، شهيد شد. حالا نوبت توست و بايد جانت را فداى دايى ات حسين كنى . -&nbs...