با کاروان عشق؛ قسمت چهل و یکم
خلاصه : روز عاشورا فرا رسیده است . لشكر كوفه حركت مى كند و رو به روى لشكر امام مى ايستد . امام حسين عليه السلام رو به سپاه كوفه مى کند و از آنها می خواهد که در جنگ شتاب نكنند تا آن ها را نصيحت كند. اما انگار گوش های این مردم کر شده است و سخن حق را نمی شنوند . یاران امام آماده اند تا یکی پس از دیگری جان خود را فدای امامشان کنند. آیا ماجرای شهادت حبیب بن مظاهر، سعید بن عبدالله و زهیر را شنیده ای ... اَبو ثُمامه نگاهى به آسمان می كند. خورشيد به ميانه آسمان رسيده است. بدين ترتيب آخرين دقايق ...