گل سر گمشده ی هدهد
یکی بود یکی نبود.غیر از خدا هیچ کَس نبود. یه جنگل داریم مثل تمام جنگلای دنیا قشنگ و پر از درخت.حیوونهای زیادی توی جنگل ما زندگی می کنن، که یکی از اونها هدهد یا همون شونه به سر است. هدهد یه پرنده ی خیلی قشنگیه به طوریکه هر حیوونی اونو می بینه ازش تعریف می کنه و به به و چه چه راه میاندازه. قصّه از اون جا شروع شد که... هدهد یه گل سر خیلی قشنگ داشت و هر روز که از خواب بلند می شد اونو به سرش می زدو این طرف و اون طرف جنگل پرواز می کرد. گل سر هدهد، سفید بود و یه نگین طلایی روش داشت. همه ی حیوونهای جنگل هدهد رو به خاطر زیباییش تحسین می کردن. یک روز صبح وقتی هدهد از خواب بیدار شد با تعجب دید که گل سرش، سر جاش نیست همه جای اتاقش رو گشت...