مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نظر شما چیه؟...

1390/6/20 18:37
نویسنده : یه مامان
5,566 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام مامان های گل

دیروز از یک عزیزی نظری به دستمون رسید که دوست داریم نظر مامان های دیگه ی مدرسه رو درباره ی اون بدونیم:

«4  سالگی برای بچه بهتر بره به مهد کودک چون می تونه صحبت کنه شعر بخونه و هرچی بهش گفتن گوش بده چون بچه باید درسن 2 سالگی از شیر مادر بخوره و یک سالشم به شیر خشک و شیر های دیگه عادت کنه متفکرو دل بسته مامان نباشه چون باید با همه افراد دنیا ارتباط بر قرار کنه»

خیلی خوشحال می شیم حرف های شما رو بشنویم.

___________________________________________

بعداً نوشت: از همه ی شما مامان های با مسئولیت و خوب به خاطر همکاری و همفکریتون سپاسگزاریم ممنون که زحمت کشیدید و نظرات خودتون رو بیان کردید؛ البته همچنان مشتاق شنیدن نظرات شما عزیزان هستیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان پریسا
20 شهریور 90 9:52
سلام .اول اینکه خوبه بچه با دنیای اطراف ارتباط برقرار کنه اما چرا حتما مهد کودک؟البته اگر مادر شاغل باشه لازمه. ولی چرا بچه نباید دلبسته مادر بشه؟تمام دنیای بچه شامل یک چیزه اون هم مادر. اگر قرار نیست وابسته مادر بشه پس وابسته چی باید بشه؟ من شاغل بودم با 10 سال سابقه کار .کارشناس روانشناسی و مدد کار شغلم را خیلی دوست داشتم ولی فقط و فقط به خاطر پریسا گذاشتمش کنار چون پریسا حداقل تا سن قبل از مدرسه شدیدا به محبت بسیار نزدیک من نیاز داره و معتقدم هیچ چیز نمی تونه جای اون را براش بگیره. وبرای ایجاد ارتباط با دنیای بیرون این وظیفه به عهده خودمه که چطور رفتار کنم. البته قصد اهانت به نظر این عزیز ندارم. و نظر هر فرد محترمه.
مامان پرنسس
20 شهریور 90 10:17
نه من اين نظر قبول ندارم دختر من از 5ماهگي رفت مهد كودك ، الان 14 ماهه است. اولا خيلي خوب غذا مي خوره دوما خيلي راحت با بچه ها بازي مي كنه سوما روابط اجتماعي خيلي خوبي پيدا كرده چهارما بسياري از مسائل را ياد گرفته( بطور مثال ديروز يك خودكار پيدا كرد بعد آمد با اشاره مي گه كه بهم دفتر بده و مثل بچه هاي بزرگ نشسته نقاشي مي كشه ، در حالي كه ما زماني مي رسيم به خانه كاري به دفتر و كتاب نداريم.) يا ( زماني كه من برايش شعر مي خوانم به حالت پانتوميم دستهايش را تكان مي دهد) يا مهد بهش آموزش خوردن از ني را ياد داد. يك مادر نمي تواند به تنهايي تمامي مهارت زندگي را به كودك خود آموزش دهد و همچنين نياز كودكان امروز به همبازي( تك فرزندي) مهد كودك را جزء لازم و ملزوم زندگي نموده است
مامان ماهان عشق ماشین
20 شهریور 90 11:08
من با وجود اینکه شاغلم ولی با نظر مامان پریسا بیشتر موافقم تا مامان پرنسس.درسته که یک مادر ممکنه نتونه به تنهایی همه مهارتهای لازم رو به فرزندش آموزش بده ولی این رو هم قبول داشته باشیم که بهترین مهد هم نمیتونه چیزی رو جایگزین مهر مادری کنه. من که با این موضوع که بچه های زیر سه سال رو مهد بفرستیم صد در صد مخالفم.خودم تجربه تلخشو داشتم و ضررهایی که از این بابت به بچم وارد شد.خدا رو شکر که زود اقدام کردم.
مامان قندعسل
20 شهریور 90 12:56
سلام عزیزم من به شخصه خیلی با مهد رفتن موافق نیستم به نظر من سالهای اولیه ی این فرشته های کوچولو نیازمند محیط گرم و صمیمی خانواده هستش
shahed
20 شهریور 90 13:03
منم هیچ وقت نمی خوام بچه ام رو بذارم مهد. خیلی خوبه که کارم پاره وقته (خبرنگارم) و می تونم برای بچه ام وقت کافی بذارم. به نظر من بچه توی مهد ممکنه فرهنگی رو یاد بگیره که به نظر من اشتباهه و روی تربیتش تاثیر منفی بذاره. من رشته ام روانشناسیه و می تونم یه مهد کودک بزنم ولی به خاطر اینکه دوست ندارم بچه ام با هر بچه ای هم بازی بشه نمی خوام خودمو درگیر کنم. حتی بهترین مهد کودک ها هم کامل نیستن و هیچ چیزی جای محبت مادر و توجهشو نمی گیره. ارتباط داشتن با بچه های دیگه خیلی خوب و مفیده ولی بچه هایی که خانوادشونو بشناسم و با فرهنگ ما هماهنگ باشن.
مامان نیایش
20 شهریور 90 13:06
سلام به همه مامانای مهربون من با نظر مامان پریسا موافقم و آفرین می گم بهشون که به خاطر بچه از خودشون گذشتم آفرین و این که واقعا تا جایی که برای یک پدر و مادر امکان داشته باشه باید از گذاشتن بچه به مهد خود داری کنن هر چه که کودک بیشتر در آغوش خانواده و والدین مخصوصا مادر باشه برا هر دو شون و برای آینده شون بهتره و این اصلا منافاتی با اجتماعی شدن بچه نداره در مرحله پیش دبستانی کم کم با محیط های اجتماعی و مدرسه آشنا میشه و البته مادر می تونه در کنار خودش و با حضور خودش بچه اش رو اجتماعی بار بیاره چرا مهد کودک؟ اونم این مهد کودک هایی که ما داریم نمیدونم ولی نظر من این بود خدا کنه همه بچه ها سالم باشن و به خوبی تربیتشون کنیم تا جامعه مون سالم تر بشه ان شا الله
مامان محیا
20 شهریور 90 13:11
بچه ام از 6 ماهگی رفته مهد. نزدیکه محل کارمه و در جریان همه اموراتشون هستم. راحت به کلاسها و آشپزخونه و ... سر میزنیم. بدون هماهنگی و من از همه چیش راضیم. محیا دوستشون داره ازشون حرف شنوی داره خیلی چیزها ازشون یاد گرفته که من دیدم و تعجب کردم. بمن که میرسه فقط خواسته هاشو میگه...اصلا یادگیری از طرف من نداره...منم جز 8 ساعت بقیه شو فقط بهش محبت میکنم و محبت. هر دو مون راضی هستیم. دخترم خیلی چیزها حالیشه که دختر دوستای خونه دارم هنوز نمیفهمن. کلا حالیشه هر جا میرهداره چکار میکنه...چون تجربه اش کرده. من راضیم
مامان محیا
20 شهریور 90 13:16
مگه قراره با مهد رفتن محیط گرم خونه رو ازشون بگیریم؟؟؟اکثر ساعاتی که بچه ها تو مهدن یعنی تا ظهر یا 3 عصر، بچه های مادرای خانه دار خوابن...پس فرقی نمیکنه...بیشتر این بچه ها بخور و بخواب میشن. که من دوست ندارم.البته نظر شخصی منه. از بین دوستام فقط من کارمندمو دارم بچه های اونا رو هم میبینم.فکرشو بکنین بچه دوستم دوسالشه بلد نبود پتو رو خودش بکشه...مامانش میگفت آخه همش خودم این کارو میکنم براش...محیا که هر وقت تو تعطیلات زیاد پیش ما و مامان بزرگاش مونده لوس و کلافه کننده شده که من دوست ندارم. البته این تو زندگی من و بچه ام مصداق داره و شاید بقیه اینجور نیاشن
مامان فاطمه
20 شهریور 90 13:17
به نظر من بچه تا لازم نباشه نباید بره مهدکودک یعین زمانی که پدر و مادر به هر دلیلی (مثل کار و درسشون) نتونن پیشش باشن اونم برای ساعاتی که کار دارن وگرنه تا پیش دبستانی گذاشتنش به مهد لازم نیست قبل از اون هم اگه اونا کار داشته باشن چرا نباید بره مهد
ارتباط با دنیای بیرون میتونه از طریق رابطه با دوستا و فامیل باشه چرا حتما مهد
در مورد شیر خشک هم باید بگم همه دکترا میگن تا زمانی که شیر مادر خوبه اصلا شیر خشک لازم نیست حتما حکمتی داره که هم پزشکا هم دین اسلام حد شیر خوردن بچه رو از مادرش یک سال و نیم میدونن
شیر دادن به بچه بهترین راه برقراری رابطه عاطفی با بچه ست اون تو این دو سال به مادرش از این جهت خیلی نیازمنده پس بهتره قدر اینکه میتونیم شیر خودمون رو به بچه هامون بدیم و مریض نیستیم یا شیرمون کم نیست رو بدونیم

مامان نفس طلایی
20 شهریور 90 13:25
سلام به نظر من هم هیچ چیز جای محبت مادر و دلبستگی ایمنی که بچه در کنار خانواده اش پیدا می کنه رو نمی گیره من بچه ندارم اما اصلا مهد رو دوست ندارم
مامان رادمان
20 شهریور 90 13:26
رادمان از سه سالگي رفت مهد البته به طور نيمه وقت . ( تا قبل از اون مادرشوهرم زحمت نگهداريشو به عهده داشت و البته تا الآن هم از ظهر تا وقتي من برم خونه پيش اون ميمونه ) اگه من شاغل نبودم هرگز فرزندمو مهد نمي ذاشتم و به همه مادران خونه دار هم اين توصيه رو ميكنم . يه زن خونه دار اگه برنامه ريزي كنه مي تونه خيلي چيزاي بيشتري به بچش ياد بده متاسفانه اكثر خانوماي خونه دار از فرصتهاشون استفاده لازمو نمي كنن براي همينم هست كه بچه هاي مهد كودكي بهتر از بچه هاي خونه پيشرفت ميكنن ولي اگه قراره بچه اي بره مهد با نظر مامان ماهان موافقم و بهتره از سه سالگي به بعد باشه. البته خانمي كه شاغله چاره اي نداره و نبايد غصه بخوره من خودم اين چند ساله كه رادمان ميرفت مهد خيلي غصه مي خوردم و عذاب وجدان داشتم و هر كار بدي كه انجام ميداد رو از مهد رفتنش و از اينكه از ما دوره مي دونستم البته اطرافيان هم همين نظر رو به من القاء ميكردن تا اينكه بچه جاريم كه خونه داره به دنيا اومد و الآن كه دوسال و نيمشه متوجه شدم بچه ها تو هر سني يه كاراي اشتباهي انجام ميدن و يه خصوصيات خاصي دارن و اين اصلا تقصير مهد رفتن رادمان نبوده حتي مي تونم بگم رادمان خيلي خيلي آرام تر و با ادب تر از پسر عموشه فقط آدم بايد موقعيت خودشو ارزيابي كنه و خودشو با اون موقعيت وفق بده و حرف كسي هم روش اثر نذاره و كار خودشو انجام بده و نه خودشو و نه بچشو دچار نگراني نكنه
غزلک*مامان فسقلی*
20 شهریور 90 13:33
سلام من نظرم اینه که بچه دو سال اول رو اگه نره مهد بهتره (البته نینیایی که ماماناشون شاغله فرق میکنه وضعیتشون)، ولی من نینیم که بزرگتر بشه یعنی توی سن 3 یا 4 سالگی حتما مهد میذارمش، حتی اگه شده دو سه یاعت در روز چون به نظر من بچه اجتماعی بار میاد و با محیط اطرافش بهتر آشنا میشه، کارای گروهی رو یاد میگیره و ...
مامان وانیا
20 شهریور 90 15:02
سلام من فکر میکنم در شرایطی که مادر شاغل است و انتخاب دیگری ندارد چارهای نیست هرچند در صورت امکان خانواده های پدر و مادر به مهد ارجحیت دارند تا سن دو یا سه سالگی چون کودک لزوما باید در آغوش خانواده این دوران را طی کند ام در سن سه تا چهار سالگی مهد و کلاسهای آموزشی و بازی مهم و ضروری است چون در خانواده های تک فرزند کمبود هم بازی مانع از رشد اجتماعی و بلوغ ذهنی کودک میشود
سحرناز
20 شهریور 90 15:20
من بخاطر اجتماعی شدن بچه ها با مهد از سن 4 سالگی به بعد موافقم .اما چند چیز برام مهم است: چه مهدکودکی بچه رو می فرستم؟(یعنی حتما در موردش تحقیق می کنم تا بجای اثر مثبت، اثر منفی نداشته باشه) ساعات محدود اونو به مهد می فرستم یعنی با صبح تا عصر رفتن بچه ها به مهد موافق نیستم و اینکه اجازه نمی دم محیط مهد تاثیر نامناسب روی تربیتش داشته باشه و اونجور که خودم دوست دارم تربیتش می کنم.
تینا
20 شهریور 90 15:33
به نظر منم تا وقتی مادر هست هیچکس نمیتونه جاشو بگیره البته خیلی از مادرهای زحمتکش هستند که به هزار دلیل مجبورن بر خلاف میلشون بچه هاشونو مهد بزارن ! اما در هر صورت حتی بحث یادگیری هم که باشه بچه از مادرش که بهش علاقه منده راحتتر یاد میگیره ...
یک عدد مامان
20 شهریور 90 16:21
سلام به همه ی مامانای مهربون من با مهد کودک مخالف نیستم اما سپردن بچه به مهد به صورت ساعتهای طولانی و تمام روزهای هفته بی انصافیه در حق بچه! وقتی قند و عسل 4 ساله بودن خودم شاغل بودم و مجبور بودم بچه هامو مهد بذارم . اوائل به حدی واسه رفتن به مهد ذوق و شوق داشتن که اندازه نداشت ولی بعد از دو ماه با گریه و التماس ازم میخواستن نبرمشون اونجا !مساله از اونجا شروع شد که یه باروقتی امین شیطونی کرده بود خانوم مربی بهش گفته بود الان زنگ میزنم پلیس بیاد بهت دستبند بزنه ببرتت ! امین ترسیده بود و زده بود زیر گریه و متین هم با دیدن گریه ها و بی قراریهای داداشش بیتاب شده بود به حدی که با من تماسگرفتن بیا ما نمیتونیم دوقلوها رو آروم کنیم !وقتی امین واسم گفت که از اون حرف مربیش ترسیده ، من به مربیش و مسوول مهد اعتراض کردم ولی اونا خیلی بی تفاوت برخورد کردن و حتی قبول نکردن که این برخورد مربی درست نبوده !! کارم و ترک کردم و تمام وقتمو اختصاص دادم به قند و عسل . الان هم راضیم هم خوشحال.بماند که هنوز که هنوزه تاثیر کلام اون مربی توی بچه های من دیده میشه و اثر منفی خودشو گذاشته . عقیده ی من اینه که مهد کودک جائیه که به همه ی بچه ها با یه نظر کلی نگاه میشه و کاراها و رفتارهایی که به بچه یاد داده میشه طبق برنامه های روانشناسی و قوانین مربوط به مهد و طرز فکر مربی هست نه آداب و رفتاری که واسه خانواده ی بچه مهمه و ارزش داره . مثلا من درسته دو قلو دارم ،ولی پسرهام کاملا با هم متفاوتن . نمیتونم در مقابل کارایی که انجام میدن برخورد یکسان داشته باشم . کاملا اخلاق و رفتار مخصوص به خودشون دارن که حتی در بعضی موارد واکنشهاشون هیچ شباهتی به هم نداره . من که مادرشون هستم متوجه میشم و سعی میکنم درست برخورد کنم و دلسوزی و ناراحتی و محبت و همه ی رفتارام با توجه به شناختیه که به بچه ام دارم ، و این کاری نیست که مربیه مهد بخواد برای من انجام بده . مادر باید به خاطر بچه اش دلسوزی و گذشت داشته باشه و بچه اش هم باید دلبسته ی مادر و خانواده اش باشه .اگه جز این باشه بچه خیلی آسیب پذیر میشه و هر اتفاقی در طول زندگیش بیوفته . با توجه به تمام موارد مادران زحمتکشی هستند که چاره ای جز اینکه بچشون رو مهد بذارن ندارن ولی چه خوبه که تا اونجایی که میتونن ساعتهایی رو که کنار بچشون هستن فقط به بچشون اختصاص بدن و به دور از دغدغه های فکری وگرفتاریهای روزمره نبودشونو جبران کنن. از اینکه نظرات و عقاید خوب شما رو خوندم خیلی خوشحالم . تشکر از همه ی مامانها به خاطر حضور زیباشون
مامان علي خوشتيپ
21 شهریور 90 0:04
سلام به نظر من هر بچه اي خصوصيت خاص خودشو داره اينكه كي به مهد كودك فرستاده بشه،تا چند سالگي شير مادر بخوره يا تا چه سني تو اتاق مادر و پدر بخوابه و...براي هر بچه اي متفاوته. ولي اصولا بچه هايي كه به مهد ميرن از نظر هوش اجتماعي جلوتر از بچه هاي ديگه هستن.مامانم 35 ساله كه با بچه ها سر و كار داره و اين نظر اونه.ولي نبايد حضورشون توي مهد طولاني باشه و بهتره بعد از 3 سالگي به مهد برن ولي بازم ميگم اگه بچه اي مجبور شد زودتر به مهد بره با در نظر گرفتن محيط مهد كودك و خصوصيات روحي بچه هيچ ضرري نمي كنه.بچه در هر صورت دلبسته مادر هست...ما كه خودمون هنوز دلبسته مامانامونيم براي شير كمكي هم با توجه به شرايط بچه باهاش موافقم.توي نظراي قبلي گفتم كه من مجبور شدم ازش استفاده كنم و مشكل خاصي هم بوجود نيومد.ببخشيد خيلي حرف زدم
خاله پرهام
21 شهریور 90 8:32
منم با نظر این مامان خیلی موافقم ولی به نظر من سن 3 سالگیم خوبه و اگه بچه تو خونه حوصلش سرمیره و بی تابی میکنه و خواهروبرادریم نداره سن 3 سالگیم مناسبه واسه مهدکودک رفتن
الينا گلينا
21 شهریور 90 8:37
سلام و خسته نباشيد به همه مامانها.من تا سه سالگي مخالف رفتن بچه به مهدام ولي اگر چاره ديگه اي نباشه ديگه يه حرف ديگه است. ولي خدا حفظ كنه مامانها را كه غير از اينكه خودمون را بزرگ كردند حالا نوبت ني ني ها مونه كه با كمال ميل اين كار را مي كنند.دست همه مادر بزرگهاي مهربون درد نكنه و يه خسته نباشد واقعي تقديمشون.دوستتون داريم.
مامان اسراواسما
21 شهریور 90 8:58
سلام به همه ی مامانای مهربون وفداکارمن اصلا دوست ندارم بچه هامو مهدبزارم وتاحالا هم چون مادرشوهرم پیش ما زندگی میکنه ,مجبور به همچین کاری نشدم.درمورد آموزش مهارتهای زندگی واجتماعی شدن وبعضی مسایل دیگه ای که مامانا بهشون اشاره کردن جای هیچ نگرانی نیست بچه ها ی امروزی آنقدرباهوشن که بدون حضور درمهد هم همه چیز رو درکنار خانواده ودوستان یاد میگیرن.حالا حساب اون عزیزانی که بخاطرشرایط زندگی وکاریشون مجبورا بچه شونو میذارن مهد جداست.
مامان ماهان عشق ماشین
21 شهریور 90 10:25
یک عدد مامان!ممنونم.
الهام
21 شهریور 90 10:46
باسلام من پسري دارم كه امسال ميره مدرسه با آنكه خودم شاغلم و تاساعت 4عصر سركارم وتنها پسرم در 7سال فقط به مدت 1ماه آنهم دوساعت در روز به مهد كودك رفته ولي كاملا اجتماعيه ودر برخورد كم نمياره خيلي هم باهوشه بي نهايت هم روابط عموميش خوبه هيچ ربطي به اينها نداره خود خانواده تاثير گذارند من مادرشوهرم معلم بوده وپسرم فقط نزد ايشان بزرگ شده وفكر ميكنم همين باعث شده صدرا از همه لحاظ بچه كاملي بشه
عفت جون
21 شهریور 90 10:59
سلام .من فکر می کنم 3 سالگی هم سن خوبیه برای ورود به دنیای جدید .مهد کودک خوبیهایی داره وشرایطی رو برای بچه ایجاد می کنه که شاید در خونه ایجاد نشه ، روی اجتماعی بودن فرزند خیلی تاثیر داره . در ضمن اگه بچه به پدر و مادرش دلیسته نباشه پس به کی دل ببنده ؟با این نظر خیلی موافق نیستم گر چه وابستگی هم خوب نیست بایدبه گونه ای باشیم که برای فرزند دلبندمان در همه سنین یک دوست خوب باشیم.
مامان تارا و باربد
21 شهریور 90 11:54
سلام .من نظرات همه دوستان رو خوندم .بچه های دو قلوی من تارا و باربد الان 10 ماهه هستن و من از 4 ماه پیش دوباره رفتم سرکار. خوشبختانه مامانم کمکم هست و الان بچه هارو در غیاب من نگهداری می کنه من با مهد رفتن بچه ها موافقم .البته 3 سالگی به بعد چون تا اون موقع تعدادی از مهارتهای اولیه رو یاد گرفته و مادر با خیال راحت می تونه بچشو بزاره مهد ( مثل دستشویی رفتن و غذا خوردن و .... ).البته در مورد مادران شاغلی که کمکی ندارن برای بچه های شیرخوار پیشنهاد من گرفتن پرستار در محیط خونه و یا با هماهنگی مسئول اداره در محل کار با نظارت مستقیم مادر هست مهد کودک اولین محیطی هست که بچه یاد می گیره علاوه بر مستقل بودن چطوری تو اجتماع همسالانش زندگی کنه و به حقوق بقیه احترام بزاره چون با توچه به فضای خونه های امروزه که بچه سالاری حاکمه تمرین زندگی اجتماعی بسیار مهمه که قبل از ورودشون به مدرسه اتفاق بیفته . در محیطی که تنها بچه ما عزیز دردونه نباشه و بهره مندی یکسان از حقوق اجتماعی را آموزش ببینه.البته مهدکودک همیشه مثبت نیست و ممکنه مضراتی داشته باشه اونم بدلیل اینکه آموزه های فرهنگی خانواده ها با هم متفاوته ممکنه مسایلی که برای بعضی خانواده ها ارزشیه برای دیگران مهم نباشه.برای جلوگیری از بروز این تقابل ها ست که وظیفه پدر و مادر سنگین تر میشه و خلاء هایی که حس می کنن ممکنه با رفتن بچه به مهد در ذهن و روح کودکان پدیدار بشه باید با آموزش صحیح پر کنن البته نقش تأثیر گذار اجتماع بعنوان محرک بیرونی خیلی مهمه و بنابراین در انتخاب مهد و مربی باید دقت زیادی بشه امروزه به خاطر شرایط کاری حاکم در جامعه و نقش پررنگ خانمها در این عرصه ، کودکان نباید بهانه ای جهت فاصله گرفتن خانمها از شرایط کار در اجتماع باشند. چون کودکان در حال رشدند و شرایطشان در حال تغییر و مادر نباید فقط وفقط به خاطر بچه خودش رو از فعالیت و مشغله اجتماعی محروم کنه .بدلیل اینکه هر چیز در جای خودش نیکو ست. مهد کودک نباید عاملی برای عذاب وجدان مادر بشه چون ما نمی تونیم همیشه ایده ال رو برا بچه ها فراهم کنیم چون با رشد بچه ها نیازهاشون ممکنه ار توان ما فراتر بره در مورد شیر کمکی به خاطر دو قلوبودن بچه ها از 1/5 ماهگی شیر کمکی داشتن تا الان که علاوه بر شیر خودم و کمکی غذا هم می خورن.اوایل احساس ناراحتی داشتم به خاطر اینکه نمی تونستم به هر دو خصوصا با هم شیر بدم. ولی تا الان خوشبختانه بچه ها مشکلی از لحاظ رشد نداشتن و البته چاره ای جز این هم نیست. در خاتمه از خداوند بزرگ توفیق تمام مادران و سلامتی خانواده هاشون رو می خوام. امیدوارم با توکل بر خدا تحمل تمام سختیهای تربیت فرزندان شیرین بشه.
مامان ماهان
22 شهریور 90 0:39
سلام من خودم قبلا مربی مهد بودم اولا اصلا اونجور که ما میخوایم به بچه توجه نشون نمیدن تازه کوچکتر که باشه دیگه بدتر من خودم با چشمم دیدم که تغذیه های خوب رو مربی خودش میخورد و به بچه هر چه که میخواست میداد تازه بچه هایی بودن که بزور از والدین جدا میشدن و میومدن مهد بعد وابسته مربی میشدن و دیگه جدا نمیشدن و آنقدر کمبود محبت داشتن که نگو به نظر من وقتی مادری وقت کافی برای فرزندش داشته باشد بهتر است خودش اینکارو بکنه و از لحاظ اجتماعی و بعضی مسایل دیگه فرزندش رو آماده بکنه اما کسایی که بیرون کار میکنن حسابشون جداست چون شغلشون ایجاب میکنه که بچه شونو به مهد بسپارن
مادر
22 شهریور 90 0:55
سلام به همه دوستان خوبی که این قدر نظرهای خوبی دادن. من بیشتر ترجیح میدم که صحبتهای افراد متخصص در این زمینه ها را گوش کنم چون اونا تجربه این مسایل را دارن. پارسال تو برنامه خانواده یک روانشناسی میامد و توضیح داد بهترین سن برای رفتن به مهد از 3 سالگیه چون از این زمان آموزشهای مختلف را میشه آغاز کرد و در جواب مادری که پرسیده بود آقای دکتر ما اون زمانها مهد نرفتیم مگه چی شده گفت: این صحبت مثل این هستش که بگی قبلا که واکسن خیلی از بیماریها نبوده ما که نزدیم چی شده که حالا بچه هامون بزنن.حالا خیلی چیزها نسبت به گذشته فرق کرده و حالا چرا همه مادرها بچه هاشون را واکسن میزنن و براشون مهمه ولی مهد نباید مهم باشه. این نوع نگاه که بچه تا زمان مدرسه تو خونه باشه هم کمی باید تغییر کنه.قبلا اینقدر مهد نبود و بچه ها همش تو خونه بودن.ولی خونه هایی که حیاط داشتن و رفت و آمد به خونه زیاد بود ولی آلان زمانه خیلی فرق کرده و باید بچه ها تو محیط مهد های خوب قرار بگیرن که خیلی برای خودشون میتونه مفید باشه.
مامانی کسرا
25 شهریور 90 13:56
سلام ممنون از این بحث خوبی که شروع کردید. منم کارمندم وکسرا رو میذارم پیش مادر همسرم. اما اگر این امکان نبود که پیش اونا بمونه واسش پرستار می گرفتم کاری که زن داییم در مورد دخترش کرد تا3سالگی پرستار داشت و بعد هم رفت مهد . یه خانم خیلی محترم که همسرشون فوت کرده بودن البته خیلی تحقیق کردن و خیلی ها تعریف این خانم رو میکردن و واقعا هم خوب بود. ولی اگر نهایتا نمی تونستم پرستار خوب پیدا کنم مهد کودکی که نزدیک محل کارم باشه ومثل مامان محیا بتونم برم سر بزنم و در جریان همه چی باشم هم مورد مناسبی است . حالا تو هر سنی