مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک سه و نیم ساله)

1390/7/24 17:28
نویسنده : یه مامان
12,024 بازدید
اشتراک گذاری

کودکان در سن سه و نیم سالگی به طور موقت در مرحله ی بی ثباتی قرار دارند و حتی ممکن است دچار لکنت و گرفتگی زبان شوند.

 

روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک سه سال تمام)

**************

دختر زیبای سه سال و نیمه ای به نام فرشته، کنار مادر نشسته است. در این موقع پدر از سر کار خود برمی گردد. پدر و مادر کودک دور هم جمع می شوند و در مورد وقایعی که در طول روز برایشان اتفاق افتاده است صحبت می کنند ( این خانواده زندگی زناشویی و خانوادگی شیرینی دارند). ناگهان کودک با پرخاش و عصبانیت و به صورت انفجاری به پدر و مادر خود رو می کند و می گوید: « حرف نزنید، حرف زدن بس است».

 پدر و مادر با تعجب از رفتار کودک به یکدیگر نگاه می کنند؛ آیا چه شده است؟... مادر برای تهیه غذا به آشپزخانه می رود و پدر کتاب یا روزنامه ای که در دسترس اوست برمی دارد و مطالعه می کند. کودک ناگهان می گوید: « پدر کتاب نخوان، با من حرف بزن، با من بازی کن و...». شب سپری می شود و موقعی که کودک رای خواب به رختخواب خود می رود، پدر و مادر در مورد رفتار انفجارآمیز کودک با یکدیگر صحبت می کنند.

مادر می گوید به نظر من فرشته حالت شک و تردید پیدا کرده و گمان می کند که ما او را دوست نداریم. بارها از من پرسیده است:« مادر، دوستم داری؟» . او کارهایی می کند که من بیشتر به او توجه کنم . اگر من در حضور او با کودک و یا فرد دیگری صحبت کنم،فورا ناراحت می شود، مانند آنچه امشب اتفاق افتاد و رفتار کرد. آیا رفتار ما با او غیرطبیعی بوده است که او احساس عدم اطمینان و بی ثباتی در خود می کند و فکر می کند ما او را دوست نداریم؟

بلی، کودکان در سن سه و نیم سالگی به طور موقت در مرحله ی بی ثباتی قرار دارند و حتی ممکن است دچار لکنت و گرفتگی زبان شوند. کودکان در این سن ممکن است احساس کنند که همه ی افراد، مخصوصا پدر و مادر آنها را دوست ندارند. آنها در این سن احتیاج دارند که پدر و مادر به آنها نشان دهند و اطمینان بدهند که آنها را دوست دارند.

این وضع طبیعی روانی کودک است و پدر و مادر آن را به وجود نیاورده اند ولی آنها می توانند از شدت یافتن چنین احساسی در کودک جلوگیری کنند. اگر پدر فرشته، زمانی که به خانه می آمد با او صحبت می کرد و او را در بغل می گرفت و نوازش می کرد، او هیچگاه پرخاش نمی کرد و از محبت و علاقه و دوست داشتن پدر و مادر خود اطمینان حاصل می کرد.

در قسمت بعد (روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک چهارساله) ) رفتار کودک در سن چهارسالگی را بیان خواهیم کرد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان پریسا
20 مهر 90 17:43
این رفتار رو من به صورت عینی تجربه کردم. بچه یکی از آشناها که مرکز توجه بود با اومدن پریسا به شدت تغییر رفتار داد. طوری که مادرش اجازه نداشت پریسا رو بغل کنه. البته با صحبت با اون بهش یاد دادیم که پریسا رقیب اون نیست. و خدا رو شکر الان خیلی پریسا رو دوست داره.

ممنون مامان مهربون که تجربه ی خوبتون رو در اختیار ما گذاشتین
خدا رو شکر که روابط حَسَنه شد!.
یک عدد مامان
20 مهر 90 18:08
عجبا !

به این برخورد ِ بچه ها دقت نکرده بودم ، شاید به خاطر این که با این نوع واکنش برخوردی نداشتم ... ولی در کل برام جالب بود . تشکر


مامان علي خوشتيپ
20 مهر 90 19:13
واااااي خداي من
كاش اين مطلب رو وقتي علي توي اين سن بود خونده بودم
دقيقا وقتي علي توي همين سن بود پسر برادرم به دنيا اومد.توي همين زمان پسر خواهر شوهرم هم از شهرستان اومدن .علي از هر فرصتي استفاده ميكرد كه اونو اذيت كنه.يا خيلي كاراي پرخاشگرانه ديگه.... مدتي هم دچار لكنت زبان شد
البته مامانم كه بازنشسته آموزش و پرورشه و در زمينه برخورد با بچه ها با تجربه هستن گفت علتش همينه كه شما تو اين پست توضيح دادين ولي من نظر اونو به حساب علاقه شديدش به علي قرار دادم!
منتهي توجهمو به علي بيشتر كردم و از اطرافيان كه متاسفانه با رفتار غلطشون باعث اين موارد شده بودن خواستم ملاحظه بيشتري كنن، كه توضيحش خيلي زياده و اينجا نميشه نوشتش.خوشبختانه با كمك مامان و بابام اين مرحله سپري شد.
ممنون از مطلبتون .براي بعدي حواسم هست


خوش به حالتون به خاطر داشتن والدینِ به این فهمیده ای، خدا براتون حفظشون کنه (این بزرگ ترها واقعا نعمت های بزرگی هستندها! قدرشون رو بدونین).
ان شاءالله که خدا پشت و پناه شما و خانواده اتون باشه. موفق باشید...
مامان ماهان عشق ماشین
21 مهر 90 7:06
سلام.ممنون خیلی جالب بود.ماهان تو این سنه.حواسمو بیشتر جمع میکنم.

سلام مامان مهربون
آرزوی مموفقیت برای شما و ماهانِ عزیز داریم
تینا
21 مهر 90 11:46
سلام دوست عزیز ... ممنون واقعا عالی بود

سلام مامان مهربون
مامان سید ابوالفضل
21 مهر 90 16:01
سلام عزیزم
عالی بود ممنون

سلام مامان مهربون
خواهش میکینم
مامان پریسا
29 آبان 92 16:12
بیچاره مادرها که باید همه ی این مراحل رو تجربه کنن.
مامان برديا
18 شهریور 93 10:26
سلام باورتون ميشه من از هر فرصتي براي بغل كردن و محبت به برديا استفاده ميكنم سر كار كه ميام تو خونه كه هستم بيرون كه ميريم حتي حرف زدنم باهاش با كلي قربون صدقه و لقبايي مث پسر باهوش من آقاي با شخصيت مهندس خوشتيپ و امثالهم اما درسته خودمم متوجه شدم وقتي اين رفتاراي برديا شدت پيدا ميكنه كه من معمولا سرگرم صحبتم و ميخاد توجهمو جلب كنه يا تو مهمونيا ميخاد كه تمام توجها بهش باشه اگرچه اونجام حواسم بهش هست و بي اعتنا بهش نيستم بقيم همينطورن اما مث اينكه توقع شازده پسرم بيشتر از ايناس پرسيده بودين تو خونه چطور باهاش رفتار ميكنم؟! تا جاييكه به خودش صدمه نزنه راحتش ميزارم و خيلي كم امر و نهيش ميكنم يه جاهايي كه لازمه با جملاتي مث يه آقاي با شخصيت اينجوري ميكنه يا طوريكه توش اجباري نباشه گوشزد ميكنم بهش. شبام كه تمام كاراي زشت در طول روزشو در قالب قصه ني ني كوچولو براش ميگم كه بطرز معجزه آسايي ديگه اون كارا رو انجام نميده يام كمتر پيش مياد تا دوباره اون رفتار ازش سر بزنه.چيزي كه هست خانواده م خيلي بهش پر و بال ميدن متاسفانه و پشتش در ميان ولي وقتيم كار زشتي ميكنه سرش داد ميزنن كه هميشه سر اين قضيه باهاشون بحث ميكنم نه اينجوري تحويلش بگيرين و نه اينجوري داد بزنين سرش!!! مرسي از اينكه به وبم سر زدين و نظر دادين بابت راهنماييتونم ممنون لينكتون كردم و هميشه ميخونمتون مرسي از محيط زيبا و گرمي كه مهيا كرديد براي تبادل نظر موفق باشيد
یه مامان
پاسخ
سلام مامان بردیای عزیز ممنون از توضیحاتتون، باید بدونید که بچه ها نیاز دارن که از محبت والدین نسبت به خودشون مطمئن بشن و مطمئن بشن که شما دوستشون دارید و این جلب توجه هایی که از ما میخوان هم همه به همین منظور هست. آموزش به بچه ها در این سن به روش مستقیم انجام نمیشه بلکه به روش بازی و قصه هست و اون روش قصه گویی که گفتید روش درستی هست و به قول خودتون واقعا جواب میده این کار رو ترک نکنید. در مورد اشتباهات بچه ها در جمع مهمانی و...، یادمه چند وقت پیش برنامه ای از تلویزیون پخش میشد و یک مادر همین سئوال رو از یک روانشناس پرسید ایشون گفتند که اگه بچه ای در مهمانی کار بدی کرد کسی رو زد یا مثلا میوه ای رو پرتاب کرد یا هر کار بد دیگه ای باید همون لحظه بهش بگید و تذکر بدید و بهش بگید که این کارش بد بوده و شما «از این کار او» خوشتون نمیاد ( نه که مثلا بگید کار بدی کردی و من دوست ندارم). و این تذکر هم نباید با چهره ای خندان باشه بلکه یه کمــــی چهره تون حالت اخم داشته باشه وگرنه تاثیری که باید رو نخواهد داشت. چون بچه ها قبل از اینکه کلام شما رو بشنون چهره ی شما رو می بینن. ایشون گفتند که باید برای کار بدش همون لحظه بهش تذکر بدید نه فردا یا چند ساعت بعد چون بچه ها یادشون میره که دیروز چه کاری انجام دادن و نباید به خاطر کارهای گذشته شون در آینده تذکر بهشون بدیم و تنبیهشون کنیم. گذشته از این مواردی که ایشون ذکر کردند باید بگیم که چند نکته که خودمون تجربه کردیم و نتیجه گرفتیم رو هم براتون می نویسیم. یکی اینکه سعی کنید در موقعیت های خاص مثل وقتی که گریه می کنه و شما ازش توضیح می خواید یا وقت یکه کار بدی کرده و میخواید بهش تذکر بدید هیچ وقت در حالت ایستاده با بچه تون صحبت نکنید باید بنشینید تا هم قد او بشید و بعد به صورت چهره به چهره صحبت کنید آرومش کنید و مثلا ازش بخواید که توی چشماتون نگاه کنه و حرفش رو بزنه تا شما متوجه منظورش بشید. اگه کسی رو زد ازش بخواید عذرخواهی کنه و اگه نکرد خودتون برید و از بچه ای که کتک خورده عذرخواهی کنید. و مثلا بگید بردیا کار بدی کرد من از طرف بردیا از شما عذرخواهی می کنم و البته سعی کنید در مورد عذرخواهی هم مطلب زیر رو مطالعه کنید و در این زمینه هم روی پسر گلتون کار کنید تا این عذرخواهی هم آرامشی برای خودتون باشه و هم آبی روی آتیش اطرافیان. http://mamanschool.niniweblog.com/post674.php فعلا مورد دیگه ای به ذهنمون نمیاد باز هم اگه خودتون سئوال دیگه ای دارید یا این توضیحات بیشتری می خواید یا باز هم می خواید از خانم دکتر مشورت بگیرید بفرمایید در خدمتیم. البته به دلیل دسترسی محدودشون به اینترنت ممکنه بعد از ارسال سئوال مدتی طول بکشه تا پاسخ خانم دکتر به دستمون برسه. ان شاالله به زودی مبحث جالبی درباره ی تنبیه و تشویق رو در مدرسه آغاز خواهیم کرد که دید تازه ای رو به روی مامان ها خواهد داد. امیدواریم باز هم به ما سر بزنید موفق باشید
مامان برديا
19 شهریور 93 8:29
سلام روزتون بخير مرسي از توضيحات ارزنده تون درسته موقع تذكر معمولا من ايستاده بهش ميگم حتما موردي رو كه گفتيد رعايت ميكنم واما در مورد عذرخواهي برديا براي كار زشتي كه ميكنه هميشه عذرخواهي ميكنه حتي يه وقتايي اگه من كاري ميكنم اون سريع ميگه ببخشيد مامان حواسم نبود و معمولا قبل اينكه چيزي بگم از چهره م ميفهمه كه كارش زشت بوده در مورد تذكرم من هميشه كاراشو ياداوريش ميكردم و هيچوقت خودشو د ندونستم و نگفتم به بقيم هميشه همينو ميگم كارشو زير سوال ببريد نه خودشو و براي مهمونيم قبل و بعد مهموني با حرف زدن نه تذكر با شوخي با جملات خاص بين خودمون مثلا يه آقاي با شخصيت الان كه ميره تو بلند ميگه بقيشو خودش ميگه و امثالهم بعد مهمونيم كه از در ميايم بيرون كاراشو دونه دونه ميگم بهش و بقول خودش قول مردونه ميده ديگه تكرار نشه!!! كه بچم زيادم سر قولش نميمونه حتما توضيحاتتونو بكار ميبرم و مرسي از راهنماييتون زنده باشيد و موفق
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خوشحالیم که این مطلب براتون واقع شده، براتون آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی رو داریم...
زهره مامانی فاطمه
11 فروردین 94 12:43
سلام داشتم راجع به بحران سن دخترم تو اینترنت سرچ میکردم رسیدم به مدرسه خودمونخیلی کمک میکنه این مطالب به مادرها که تو این سن نگران تغییرات رفتار بچمون وهمچنین گاهی لکنت زبانش نشیم.
یه مامان
پاسخ
به به ســـــــــــــــلاممممم وای چقدر این نظرتون برامون انرژی بخش بود بسی خوشحال گشتیم امیدواریم باز هم توی مدرسه ببینیمتون