مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک سه سال تمام)

1390/7/18 12:53
نویسنده : یه مامان
5,068 بازدید
اشتراک گذاری

سن سه سالگی، زمانی است که رابطه ی بین مادر و کودک بهتر و راحت تر می باشد و مادر و کودک به یکدیگر بسیار نزدیک شده اند و از همدیگر لذت می برند.

 

روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک دو نیم ساله)

********************

سن سه سالگی، زمانی است که رابطه ی بین مادر و کودک بهتر و راحت تر می باشد و مادر و کودک به یکدیگر بسیار نزدیک شده اند و از همدیگر لذت می برند. در این سن، به جای کلمه ی «من»، که در سن دو و نیم سالگی وجود داشت کلمه ی « ما » یعنی مادر و کودک به میان خواهد آمد.

در این سن، کودک در جهت مخالفت مادر عمل نخواهد کرد، به طور مثال: اگر کودک بیرون از ساختمان و در حیاط مشغول بازی است و مادر می خواهد که او به داخل بیاید و کودک شک دارد که به بازی خود خاتمه بدهد و داخل بیاید، اگر مادر به او بگوید: « از کدام در می خواهی داخل خانه بیایی؟» کودک یکی از درها را انتخاب خواهد کرد و داخل ساختمان خواهد شد.

سن سه سالگی، زمانی است که مادر می تواند با تشویق کردن و جایزه دادن به کودک او را راضی کند تا هرچه مادر می خواهد انجام دهد. کودک در این سن، به صحبت ها و توصیه های مادر گوش می دهد، به طور مثال: کودک ممکن است بخواهد عملی را که صحیح نیست انجام دهد، اگر مادر با دلیل او را از این کار بازدارد، وی از انجام آن منصرف می گردد. کودک در این سن کاملا به زبان مادری خود آشناست و قادر است آنچه می خواهد بیان کند. اگر مادر موضوع مهم و محرمانه ای را در این سن به کودک بگوید، او خوشحال می شود.

به طور کلی کودکی که سال سوم تولد او تمام شده باشد، کودکی است که خواسته های او کمتر شده و به راحتی می توان با او کنار آمد و زندگی با او لذت بخش تر از قبل است.

در قسمت بعد به بررسی رفتار کودک در سن سه و نیم سالگی خواهیم پرداخت...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

یک عدد مامان
18 مهر 90 9:41
چه جالب انگیز ناک بود واقعا !

اون قسمت که درباره راز گفتین درسته ! قند و عسل از زمانی که سه ساله بودن عاشق این بودن که بهشون بگم این یه رازه ! راز ِ ما مثلا غذایی بود که واسه ظهر آماده کردیم و نباید به بابایی میگفتیم تا خودش حدس بزنه ! بابایی هم مثلا چند تا حدس غلط میزد بعد که درست میگفت قند و عسل چه ذوقی میکردن ... !
من و قند و عسل یه انجمن موتلفه ی سه نفره واسه رازداری تشکیل داده بودیم که هنوزم پابرجاست ! بابایی هم رئیس انجمنه

بعضی از پستهایی که درباره نی نی ها میذارین منو یاد خاطرات گذشته ام میندازه ... مرسی

آرزوی موفقیت برای اعضای انجمنتون داریم
مامان آناهل
18 مهر 90 10:36
چه سن خوبی. چون بچه ها حرف شنوی دارن ، کلی برنامه ریزی میخواد .


مامان ماهان عشق ماشین
18 مهر 90 16:47
ممنون.آره سن خوبیه و ماهان هم تازه این سن رو پشت سر گذاشته.خیلی سعی داشت خودش رو با من هم عقیده و همسو نشون بده و خیلی وقتا از اصطلاح"منم همینطور" استفاده میکرد.
اما رازداریش بامزه بود.اصلا نمیتونه یه راز و پیش خودش نگهداره.مخصوصا وقتی گفته بشه این یه رازه و نباید مثلا به دایی یا بابا بگی.اولین کسایی که خبردار میشن دایی یا بابا هستن.

خیلی بامزه بود
مامان علي خوشتيپ
18 مهر 90 21:54
كاملا درسته
بعد از 3 سالگي صحبت كردن با كودك خيل راحت تره.البته خوشبختانه علي جونم هميشه بچه حرف گوش كني بوده( البته حرف منطقي )و ما دوتا مثل دوتا دوستيم
ولي اصلا راز دار نيست.تازه اگه بفهمه اين يه رازه سريع ميره فاشش ميكنه.نمي دونم اين قضيه راز رو چجوري بهش بفهمونم؟؟!!

خوشحالیم که می شنویم روابط شما با پسرتون خیلی خوب و صمیمیه! چون اینطوری توی آموزش هایی که قراره بعد از 7 سال بهش بدین موفق تر خواهید بود.
البته برای سن اونا خیلی زوده که بخوان تمام اصول رازداری رو بلد باشن و خودشون رو نگه دارن و یه چیزی رو نگن. (متاسفانه خیلی از بزرگترها با وجود تجربه ی بالاتر نمی تونن این صفت رو توی خودشون تقویت کنن)، به مرور زمان با این معنی بیشتر آشنا خواهند شد.
موفق باشید
مامان پریسا
19 مهر 90 0:04
خیلی جالبه. چون من هم بچه های این سنی به خصوص دخترها رو دیدم که خیلی دوست دارن از چیزهای مهمی که مادر می گه با خبر باشن . یا به اصطلاح هم راز مادر بشن.


مامان محمدجان
19 مهر 90 14:30
ممنون

خواهش میکنیم
معصومه مامان سهند
23 آذر 90 19:37
مطمئنم اگر مطالب شما رو کامل دنبال کنیم میتونیم بچه های خوبی تحویل جامعه بدیم. خیلی جالب و قشنگ و موشکافانه است
دستتون درد نکنه

مطمئن باشید همونطور که خدا غذای کودک رو توی سینه ی مادر قرار داده، طریقه ی رفتار با کودک رو توی فکر مادر و روش انتقال دین رو توی قلب مادر قرار داده.
فقط کافیه که اعتماد داشته باشیم و به خدا توکل کنیم، در همه ی مراحل ،مخصوصا وقتی دستمون به جایی بند نیست از خدا بخواهیم که بهترین روش رو بندازه توی دلمون، و مطمئن باشیم که جواب می گیریم. ان شاءالله
مامان پریسا
29 آبان 92 16:08
فکر میکنم هنوز مونده تا من این مرحله رو ببینم.البته در بین اون رفتارا که گفتم گاهی از این رفتارها هم میبینیم.خدا کنه زودتر بهش برسیم.
یه مامان
پاسخ
ان شاءالله که شیرینی کارهای دختر گلتون رو همیشه بچشید
مامان فرنيا
4 آذر 92 10:31
مدتيه دخترم ميخواد همش ني ني باشه و مثل ني ني ها رفتار كنه رفتاري كه توي 2ونيم سالگي نوشته بوديد مثلا توي شيشه شير شيربخوره يا انگشت توي دهنش ميكنه و ميخواد ما بگيم در بيار كار بديه البته حرف گوش ميكنه اما اين حرف زدنهاي نامفهوم خيلي كلافه كننده شده و ما متوجه منظورش نميشيم و يك مورد ديگه اينكه سوالهايي چرايي اش اصلا تمامي نداره هنوز ادامه داره گاهي كه خسته ميشم ميگم من ديگه خسته شدم بسه ديگه سوال نكن و دخترم قبول ميكنه نميدونم چجوري رفتار كنم كه مجبور به گفتن اين جمله نشم (بسه ديگه سوال نكن) با اينكه خيلي هم سعي ميكنم جواب سوالاتش را به صورت منطقي و به زبان ساده و واقعي بدهم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز به مدرسه ی خودتون خوش اومدید، خیلی ممنون که مشکلتون رو با ما در میون گذاشتید. درسته که ما اون موارد رو برای دو و نیم سالگی بیان کردیم اما ممکنه در برخی کودکان کمی زودتر و یا کمی دیرتر هم این رفتارها مشاهده بشه مهم اینه که بدونیم این رفتار طبیعی و گذرا هست و یک دوره ای از رشد کودک شماست. با رفتارش شما رو آزمایش میکنه تا ببینه کدوم رفتار باعث میشه به اون توجه بیشتری داشته باشید و اون رو تکرار میکنه. در این موارد باید از تکنیک پرت کردن حواس استفاده کنید. مثلا وقتی دستش رو توی دهنش میکنه به جای اینکه بگید نکن کار بدیه بدون اینکه به کارش توجه نشون بدید حواسش رو پرت کنید و سریع یه کاری که مثلا دست رو مشغول میکنه بهش پیشنهاد بدید مثل حباب بازی که بچه ها هم خیلی دوست دارن یا خواندن شعرهای انگشتی و... که این دیگه در تخصص هنر مادرانه ی خودتون و با توجه به علاقمندی های فرزندتون انجام میشه. در مورد سئوالاتش هم باید بگیم گه معمولا کودکان در دو سالگی از اشیاء اطراف خود زیاد سوال می کنن و دائما می پرسن این چیه؟ اون چیه؟ باید بدونید که این طبیعیه که در این دوران کودکان از اشیا اطراف خود سوال کنند چون هنوز تجربه آشنایی با اشیاء اطراف خودشون رو ندارن و حس جسجوگری و کنجکاوی اونا باعث میشه این پرسش ها رو بپرسن، نحوه برخورد والدین با کودک بسیار مهمه؛ والدین باید به این مسئله توجه داشته باشن که سوالات کودکان بسیار ساده و پیش پا افتاده است و همین موجب بی تفاوتی و یا خسته شدن اونا میشه اما برای خود کودک خیلی مهمه و اگه کودک رو با جواب های صحیح و متناسب با فهم و درکش قانع کنن موجب رشد و شکوفاییش میشه. البته مطالبی که در وبتون بود رو خوندیم و قبول داریم که سخته و واقعا گاهی آدم خسته میشه از اینهمه سئوال و تکرار اما این رو هم باید بگیم که نحوه ی سئوالات دخترتون نشون میده شما خیلی مامان خوبی هستید و قبل از این خیلی باهاش در مورد مسایل گوناگون صحبت کردید و صبورانه براش چیزهای مختلف رو توضیح دادید و همین باعث شده ذهن دخترتون فعال تر باشه و بخواد از چیزهای مختلف سر دربیاره؛ پس باز هم صبوری کنید و بدونید سعی و تلاش شما و صبر و حوصله ای که برای پاسخ دادن به سئوالاتش به خزج میدید بی ثمر نخواهد بود و در آینده ی دخترتون نقش مهمی داره. ان شاالله سعی می کنیم اوایل هفته ی آینده مشاوره ای رو در این زمینه در مدرسه قرار بدیم که امیدواریم برای شما هم مفید باشه، باز هم به ما سر بزنید. دعا میکنیم که خدا به همه ی مامان ها صبوری لازم در برخورد با فرزندانشون رو بده. براتون آرزوی موفقیت داریم شما هم برای ما دعا کنید
مامان فرنيا
4 آذر 92 10:33
راستي يادم رفت بگم دختر من سه سالش است
یه مامان
پاسخ
خدا این دختر گل رو براتون حفظ کنه ان شاالله