مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه موفق 25؛ زیربارِ خواب رفتن

1393/6/17 6:30
نویسنده : یه مامان
3,744 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی خوابش میومد و از اون شب هایی که با زور می خواست خودش رو بیدار نگه داره. چشاش رو از زور خواب محکم با دستش می مالید و اصرار به بیدار ماندن داشت. می دانستم کافیست چند دقیقه ای رو روی متکا دوام بیاره تا خوابش ببره.

      -          میخوای برات قصه بگم تا خوابت ببره؟

-          نه، میخوام بازی کنم.

-          میخوای برات لالایی بخونم؟

-          نه، بازی مامانم، لطفا بازی کنیم.

-          و .....

-          و نــــــــــــــــــــه

هر وقت خیلی خسته است بدخواب میشه و زیر بار خواب نمیره، با اینکه خیلی خسته است. به خاطر همین من هم از یه در در دیگه وارد شدم؛

 -      باشه، میخوای بازی کنیم؟

-       بله، بله.

-           میخوای شما الان یه ببعی سفید و کوچولو باشی و من هم مامانِ ببعی؟

با تعجب و البته ذوق نیگام کرد و گفت:

-          بله.

-          پس سرت رو بذار روی بالشت تا من بگم وقتی شب شد من و شما چیکار کردیم. (و یا برای اینکه زیاد هم قضیه رو لو ندید که برا خواب این کار رو انجام میدید، داستان ببعی رو از صبح که بیدار شده براش تعریف کنید و بازی هاش رو بگید و ازش بخواید اون کارها رو انجام بده، البته کارهایی که انتخاب می کنید نباید تحرک و هیجان داشته باشه، مثلا نقاشی کشیدن، کتاب خوندن می تونه گزینه های مناسبی باشه. بعد هم ادامه ی ماجرا که همون قصه ی خواب هست چشمک )

و من هم از خدا خواسته شروع کردم:

می تونید چند تا بع بع آبدار هم چاشنیِ قصه کنید. اینطوری واقعا با همزادپنداری با ببعی کوچولو سعی می کنه قصه رو اجرا کنه.

قصه ای که در ادامه گفته میشه می تونه هر قصه ی خوابی باشه ، پیشنهاد ما قصه ی خواب (3)  است.

توی روزهای مشابه دیگه هم این روش رو با انواع حیوانات و حتی اشیا و اعضای بدن هم می تونید امتحان کنید. چشمک

منتظر شنیدن ایده های خوبتون هستیم.

پسندها (5)

نظرات (8)

مامان پریسا
17 شهریور 93 12:03
این هم واسه خودش یه روشیه پریسا وقتی خوابش میاد ولی میخواد مقاومت کنه (مثل دیشب) بهش میگم پریسا خواب نشسته رو چشمات داره پلک هاتو میکشه پایین واسه همین چشمات خسته شده داره قرمز میشه .... واقعا در خواب رفتنش تاثیر داره. البته این خواب که میگم همون خوابیه که در اولین قصه ی خواب واسمون زندش کردید ( خواب رفت سراغ پسر کوچولو نشست رو چشماش و.... حتما یادتونه).... بعد دیگه این شد یکی از دلایل خواب رفتن پریسا. شب که میشه میگه : مامان الان خواب نشسته رو چشمام؟ یا میگه : مامان خواب الان کجا نشسته ؟ یا میگه مامان خواب از رو چشمام پرید؟ اگر این مورد اخر رو بگه بهش میگم نه عزیزم خواب روی چشماته و منتظره تو بهش فکر کنی تا بیاد داخل چشمات
یه مامان
پاسخ
خیلی مکالمه ی جالبی دارید چقدر جالب تلفیق داستان ها رو اجرا می کنید موفق باشید مامان عزیز
معصومه
17 شهریور 93 15:25
تبریک میگم وبتون از بهترین وبلاگ درنی نی بلگ شده موفق باشید
یه مامان
پاسخ
ممنونیم معصومه ی عزیز ما هم برای شما آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگیتون رو داریم
مامان شبنم
17 شهریور 93 17:27
سلام جالب بود ما که فعلا با کتاب و لالایی به هدفمون می رسیم ولی با این بچه های پر انرژی امروز ادم هرچی بیشتر روش و راهکار توی استینش داشته باشه بهتره ..
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ان شاالله که همیشه به سادگی به هدفتون برسید و مجبور نباشید به روش های دیگه متوسل بشید
مامان شاران
17 شهریور 93 18:11
سلام امان از این بچه ها البته شاران هم مثلا اگر ظهر نخوابه شبا بدتر میخوابه من بهش میگم فرشته ها هم میاند پیشت میخوابند آخه چشمشون درد گرفته دلشون میخواد پیش تو بخوابند شاران هم چشماشو میبنده که چشم فرشته ها درد نگیره
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شاران الهـــــــــــــــــی، قربون اون دل مهربونــــــــــــش که اینقدر به فکر فرشته هاس
فاطمه مامان گلها
18 شهریور 93 0:17
سلام شب بخیر چه جالب الان که این مطلب رو خوندم نرگس هنوز بیداره و من در تلاشم که بخوابه ولی فایده نداره به جای اینکه من براش داستان بگم اون داره حرف میزنه تا یک نفر بیداره اونم بیداره . روش جالبیه تا امتحانش کنم
یه مامان
پاسخ
سلا م مامان عزیز وقت شما هم به خیر خیلی جالب بود، امیدواریم به کار شما بیاد و نتیجه بده
بابا و مامان
20 شهریور 93 7:57
خیلی ایده جالبی بود ممنون باید حتما امتحان کنم یه چند شبه یاسمن ازم می خواد قصه های چیستانی بهش بگم وقتی راجبه راهنماییهای که می کنم حرف می زنیم تا جوابش و بگه البته پارسا هم نظراتی میده جواب و که میگه با خیال راحت زودی خوابش می بره
یه مامان
پاسخ
این هم باشه برا بعضی مواقع شاید به دردتون بخوره پس باید یه چیستان هایی بگید که زود به جواب برسند که زودتر خوابشون ببره و ذهنشون رو درگیر نکنه و چقدر این معماها و چیستان ها برای بچه ها خوبه و ذهنشون رو فعال می کنه
مامان فرنيا
22 شهریور 93 7:41
سلام من هفته گذشته مسافرت بودم و الان امدم هم يك سلامي كنم هم ببينم چقدر مطلب جديد و مفيد عقب موندم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز رسیدن به خیر خوش گذشت ان شاءالله؟... امیدواریم همیشه به سفر و خوشی باشید
مامان فرنيا
22 شهریور 93 7:44
بله تنها راه خواب كردن بچه ها همينه قصه را ابتدا بصورت نمايشي اجرا كنيم بعد يواش يواش به روش زيرپوستي بريم سراغ قصه و خواب البته يك روشي كه براي دختر من جواب ميده اينه كه چشمام را نشانشون ميدم و ميگم ببين مامان هم داره خوابش ميگيره يعني وقت خواب بچه ها گذشته الان ماه خيلي ناراحته كه يك بچه بيداره بعضي وقتها هم وسط قصه خوابم ميبره و يك چيزهاي ديگه ميگم انوقت دخترم ميگه مامان داري قصه را اشتباه ميگي مثل اينكه خيلي خوابت مياد زود قصه را تمام كن تا دوتايي بخوابيم
یه مامان
پاسخ
به به! کامنت های این مدل پست ها هم میشه خودش یه پست که پرِ از تجربیات قشنگ مامان ها! ممنونیم از اینکه تجربیاتتون رو با همه ی ما به اشتراک میذارید