رابطهٔ بازى و نقاشى
وقتی مداد می گیره دستش، به کاغذ خیره میشه و اسم افراد رو -البته اول از باباش- شروع می کنه به گفتن(البته به زبون خودش)، یعنی داره اونا رو ترسیم می کنه. تازه جالب تر اینکه وقتی بعدا نقاشی اش رو نیگا می کنه (منظورم همون خط و خوط های روی کاغذِ) اسم همونی رو که در حال کشیدنش بود بازگو می کنه.
دخترم رو میگم، 15 ماهشه...
يکى از شيوههائى که ما را بر آن مىدارد که بهعلت نقاشى کردن کودکان پى ببريم توجه به نقاشى به مثابهٔ نوعى بازى است. با اطمينان مىتوان گفت که کودکان نقاشى را شکلى از بازى به شمار مىآورند و با اشتياق به آن مىپردازند و در تنهائى با اسباببازىهاى خود بازى مىکنند و مجذوب آن مىشوند و لذا نظريههائى که در مورد بازى وجود دارد اين سودمندى را دارند که در درک نقاشى و علل آن به ما کمک مىکنند.
”کودکى که شخصى را در حال انجام کارى و يا در محيط خاصى رسم مىکند در واقع به نوعي، تمايلات خود را ارضاء مىکند و يا موقعيتهائى را که باعث هراس او شده، بهصورت نقاشى بيرون مىريزد. کودک خودش نمىداند که تمايلات و ترسهاى خود را بدين وسيله بيرون مىريزد ولى او درست مانند مواقعى که بازى مىکند، با تصور موقعيتهاى تعارضى خود، در واقع مشکل خود را از فشار درونى و عاطفى آزاد مىکند.“
بازى ... وسيلهٔ اصلى تکامل فکرى و ارتباطى کودک با دنياى بزرگسالان است. ”رسم و خط خطى و اصولاً هر نوع فعاليت بدون هنرى مىتواند معرف يکى از اشکال و يکى از مراحل بازى به صورت تکامليافتهتر و خلاقتر آن باشد. دليل آن نيز اين است که داراى چنان خصيصهٔ قابل نمايشى است که امکان بيان ادراک انتزاعى و حالات پيچيدهٔ روحى را فراهم مىسازد.“
در بررسى آراء و عقايد پژوهندگان مختلف دربارهٔ ريشه و منشاء هنر به نظريهاى برمىخوريم مبنى بر اينکه ”هنرها ناشى از غريزهٔ بازى مىباشند: يعنى اينکه بازى منشاء اصلى هنرها بوده است و سرانجام بازىها هستند که بر اثر تکامل، مبدل به عالىترين اشکال هنرى مىشوند“. ”ايمانوئل کانت - Immanuel Kant“ اعتقاد دارد که هنر و بازى پديدههائى همانند هستند که از تراکم و ازدياد نيروها بهوجود آمده و هدف آنها کاستن و مصرف نيروهاى مزبور است ”لانگه - Lange“ نيز به همين اعتقاد است و بازى را که فشار نيروى مازاد ارگانيسم است منشاء هنر معرفى مىکند.
پس نقاشى کودک نوعى بازى است چرا که در تمام دورهٔ کودکى و تا مرزهاى نوجوانى کودکان به مجموعهاى از فعاليتهاى ترسيمى مىپردازند و از اين طريق به لذت و اکتشاف و تجربه دست مىيابند. نقاشي، بازي، طنز و هنر به يک خانواده رفتارى مربوط مىشوند و هر يک از اينها ابزارى در دست کودک مىباشند تا بدان وسيله با محيط پيرامون خود ارتباط برقرار کنند (دادستان، و پريرخ ومنصور، محمود (۱۳۷۱) ”نقاشى کودکان تست ترسيم خانواده“ ).
جدول سنى کودک
۱۲ماهگي: کودک به سبک خاصى مداد را از انتهاء آن در دست راست می گیرد. سپس او مداد را از دست راست به دست چپ منتقل مىکند و خطوطى را روى کاغذ ترسيم مىنمايد.
۱۵ماهگي: کودک با کف دست مداد را از وسط مىگيرد و خطوطى را روى کاغذ ترسيم مىکند (به حالت قرينهاى )
۲۱ماهگي: کودک براى استفاده از قلمموى بزرگ، در نقاشى روى سهپايه از بازوان خود کمک مىگيرد.
2ونیمسالگي: کودک مداد را در دست راست خود گرفته و مىکوشد که تصاويرى را کپى کند. اما از دست چپ اصلاً کمک نمىگيرد.
3 و نیمسالگي: کودک همزمان از دو دست خود براى نقاشى کردن کمک مىگيرد. در اين سن او مداد را از انتهاء و از نوک آن مىگيرد.
۴سالگي: در حالى که کودک قلم را در دست راست گرفته و کاغذ را با دست چپ خود ثابت نگاه داشته، تصوير واضحى از يک خانه را ترسيم مىکند. کودک با دقت بسيار سرگرم نقاشى و رنگآميزى است. در اين سن او تصاوير ديگرى را مانند خورشيد (زردرنگ) به نقاشى خود اضافه مىکند.
3 و نیمو ۴ سالگي: اين بچهها مىتوانند تصوير يک آدم را با جزئيات بيشترى بکشند.