مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

زنگ تفریح!

1390/4/14 14:47
نویسنده : یه مامان
2,734 بازدید
اشتراک گذاری

یک خانومی گربه ای داشت که خیلی زیادی بهش توجه می کرد

شوهرش برای اینکه از شر گربه راحت بشه یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و چهار تا خیابون اون طرف تر ولش می کنه .

وقتی برمیگرده خونه میبینه گربه زودتر از اون رسیده خونه!

این کار رو چند بار دیگه هم تکرار می کنه اما نتیجه نمی گیره...

یه روز گربه رو برمیداره و میذاره تو ماشین

بعد از گذشتن از چندتا بلوار و پل و رودخانه و... گربه رو پرت می کنه بیرون

یک ساعت بعد زنگ میزنه خونه؛ همسرش گوشی رو برمیداره...

ازش میپرسه اون گربه ی عزیزت الان خونه اس؟

همسرش میگه آره، چطور مگه؟

میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!...


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان سید ابوالفضل
14 تیر 90 16:17
خیلی جالب بود


مامان شازده کوچولو
15 تیر 90 14:08
خیلی خندیدم
خسته نباشی واقعا برای من حکم یه زنگ تفریح رو داره


ما هم از شاد شدن شما مامان های عزیز شاد می شیم.