سلام صبح بخیر،
واقعا همین طوره ،یه روز پارسا سعی می کرد از دیوار بره بالا گفتم مامان آئم که از دیوار نمیره بالا گفت:من مرد عنکبوتی ام ،گفتم اون تو کارتونه . ولی نمی دونم تصور واقعی اش چیه؟
سلام مامان عزیز
وقت شما هم به خیر و شادی
بله بچه ها واقعا اون چیزی که می بینن رو باور می کنن، البته نه اینکه تخیل بد باشه اما اینکه این شخصیت های تخیلی رو می بینن و باورشون می کنن گاهی ممکنه خطرناک باشه، برای همین همیشه تاکید داریم که روی کارتون هایی که بچه ها می بینن بیشتر دقت دشته باشیم و حتی الامکان کنارشون باشیم و براشون تحلیل کنیم
خوندن این لینک ها هم شاید خالی از لطف نباشه براتون:
http://mamanschool.niniweblog.com/post82.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post600.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post586.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post1097.php
موفق باشید
سلام
خیلی بامزه بود ... یاد یه خاطره افتادم وقتی بچه بودم اولین کارتونی که داشتم و یکی از بستگان بهم هدیه داد سیندرلا بود من به شدت به این کارتون علاقه داشتم مرتب چادرای مامانمو دور خودم می پیچیدم تا لباس بلند سیندرلا رو برای خودم درست کنم و خیلی این کارتون رو برای خودم بازی می کردم و همیشه بعد از این که سیندرلا ازدواج میکرد و به قصر می رفت تلاش میکرد تا اون خواهر نا تنیش که کمتر بد جنس بود رو با برادر شاهزاده اشنا کنه خلاصه که سالها بعد که دیگه از دوران بازی من مدتی گذشته بود دقیقا والت دیسنی یه کارتون سیندرلا ساخت که توش همین خواهره عاشق نانوا میشه و سیندرلا تلاش می کنه این وصلت سر بگیره روزی که این کارتون رو دیدم خیلی احساس جالبی داشتم چون تخیلاتم رو میدیدم که واقعا تبدیل به یه کارتون شده بود !!!!
سلام مامان عزیز
خاطره ی خیلی جالبی بود، واقعا ما رو بردید به دنیای کودکی! شخصیت های جودی ابت ، زنان کوچک و حتی سرزمین کوچولوها حتی فوتبالیست ها و کماندار نوجوان هم از جمله کارتون هایی بودند که ما خیلی به جاشون قرار می گرفتیم