مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نقش پدر در خانواده

1392/4/19 8:02
نویسنده : یه مامان
3,429 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی باباش می آد انگار دنیا رو بهش دادن، با اینکه یک سالش بیشتر نیست ولی ناز کردنش برا باباش زبانزده خاص و عام شده. وقتی صدای زنگ در به گوش میرسه بغلش می کنم و می گم بابا اومده، با هم میریم استقبال باباش. چه ذوقی می کنه و چه دست و پایی میزنه با دیدن باباش - و البته ایضا باباش-...

چه چیزی از یک مرد پدری خوب می سازد؟ آیا مهارتهای ویژه ای مانند شستن ظروف در منزل نشانه ی یک پدر خوب است؟ 

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: بهترین مردان امت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنها ظلم نکنند.

چه چیزی از یک مرد پدری خوب می سازد؟ آیا مهارتهای ویژه ای مانند شستن ظروف در منزل نشانه ی یک پدر خوب است؟

به این پرسش به سختی می توان پاسخ داد. البته این روزها این دید محدود را در خیلی جاها به مرد خانواده تحمیل می کنند ؛ برای مقابله با عدم حضور پدر، مرد را وادار می کنند که نقش های مادر را به عهده بگیرد. به این معنی، حالا که مرد نمی تواند پدر خوبی باشد، دست کم برخی از وظایف مادر را بر عهده بگیرد.

البته دلیلی وجود ندارد در صورتیکه مرد فرصت داشته باشد، نتواند گاه گاهی برای فرزندش مادری کند ، اما انجام کارهای مربوط به مادر الزاما از او پدر خوبی نمی سازد، پدر وظایف خاص خودش را دارد و در بعضی از کارها فقط می تواند به مادر کمک کند.

شرط پدری خوب بودن

نخستین شرط پدری خوب بودن این است که نمونه ی نسبتا خوبی از جنس مذکر باشد . بیگمان مطلوب این است که شخص مدت ها قبل از پدر شدن به این حد رسیده باشد. وانگهی این تنها تضمین موجود است که ثابت می کند که بچه می تواند چیزهای خوب و ارزشمند از او بیاموزد. کودک به پدری نیاز دارد که نقش خود را بپذیرد. مردانگی نمی تواند در کلاس درس آموخت؛ مردانگی در زندگی از پدری کسب می شود که به عنوان نمونه و سرمشق در اختیار کودک قرار دارد. یکی از روانشناسان معتقد است : «در کودکی نیازی قوی تر از نیاز به حمایت پدر نمی توان یافت». کودک از همان دوران طفولیت باید بداند که پدری دارد و این پدر می تواند در برابرا خطرات گوناگون از او محافظت کند.

نقش چند جانبه پدر در پرورش فرزندان

از یک طرف فرزندان پسر می توانند از هم جنس خودشان الگو بگیرند و با او همانندسازی کنند. فرزند پسر در کنش و واکنش با پدرش در اصل یاد می گیرد که چگونه رشد کرده و رفتار مردانه را کسب کند. پدر در برخورد صمیمانه اش با پسر خود به او نشان می دهد که معنا و مفهوم مرد در خانواده چیست؟

و از طرفی فرزند دختر بطور مستقیم با رفتار و نگرش های جنس مخالف ، آشنا می شود. او که برای کسب هویت زنانه خودش در تلاش است، گوشه چشمی به پدرش دارد و از او نیز نکات مهمی یاد می گیرد. دختربچه از نزدیک توجه می کند و درک می کند و درمی یابد که مردها وقتی حالت رسمی ندارند و ماهیت خودمانی و خصوصیشان را رو می کنند چه جور آدمی می شوند و علاوه بر آن می آموزند که در شیوه ی برخورد و رفتار مردان با زنان چه چیزهایی را باید توقع داشته باشند. از او نزدیک همه چیز را مشاهده می کند ، از رابطه ی روزمره ی پدر و مادر تاثیر می پذیرد، موارد ظریف و بی شمار که در این رابطه مطرح می شود به او کمک می کند تا از طبیعت و سرشت مرد مفهومی به دست آورد.

وظایف پدر

وظایف پدر این است که به کودک عشق و علاقه ای ابراز کند که علاوه بر جنبه ی حمایتی از او به کودک احساس استقلال و آزادی بدهد، در حالیکه عشق و محبت مادر به کودک می گوید که او دوست داشتنی است، صمیمت و اطمینان پدر برای کودک این پیام را دارد که او فرزندی لایق و شایسته است. برای پدرها از آنجا که خودشان با آزادی بیشتری بزرگ شده اند ، آسانتر است تا برای مادرها که بگذارند کودک مستقل بودن را تجربه کند. میل پدر به مشاهده و تایید جدیدترین اعمال جسورانه کودک را تشویق می کند که بدون احساس گناه و سرزنش رشد کند ، زمینه ای که در آن پدر ، اقتدار و اطمینان را به کودک منتقل کند زیمنه ی ثابت و معینی نیست ، این موارد را می توان در هر زمان و در بسیاری از مکان ها نشان داد. نشان دادن این موارد مستلزم این است که پدر حتما باید مهارتهای ویژه در رشته های مرزشی داشته باشد یا در سرگرمیها شرکت کند. نشان دادن اطمینان و اقتدار مستلزم این است که پدر توانایی احساس و درک نیازهای کودک را دارا باشد و بخواهد که همچون یک راهنمای راسخ و ثابت قدم و یک محافظ صمیمی به رشد و پرورش کودک خود کمک کند.

بررسی اثرات حضور کم پدر در خانواده

نقش پدران در اجتماعی کردن کودکان دارای اهمیت زیادی است. پژوهشهای بسیاری در رابطه با نقش پدر در رشد اجتماعی کودکان انجام گرفته است که چگونگی رشد طبیعی فرزندان را روشن می سازد. نتایج این مطالعات حاکی از آن است واکنش کودک نسبت به حضور و غیبت پدر شبیه واکنش او نسبت به غیبت و حضور مادر است، با این تفاوت که وابستگی به پدر کندتر شکل می گیرد. یافته های پژوهشی بیانگر این است که کودکانی که تا قبل از هشت سالگی حضور کم رنگ پدر را تجربه کرده اند ، در سازگاری با محیط با مشکل مواجه می شوند و از طرفی تحقیقات نشان داده که روابط مداوم پدر و فرزندی و توجه و علاقه ی کافی پدر و فرزند با رشد و کفایت خود و عزت نفس بالا در کورد رابطه دارد. از آنجاییکه رشد احساس ، کفایت خود و عزت نفس مثبت نقش بسیار مهمی در رشد تواناییهای سازگاری اجتماعی و سازگاری مدرسه ای دارد و با توجه به چرخه ی معیوبی که ممکن است در اثر رشد یک عزت نفس ناقص در توانایی های عمومی فرد ظاهر شود، اهمیت چگونگی روابط کودک با پدر در سلامت عاطفی فرزند بیشتر آشکار می شود.

حضور کم رنگ پدر ، به ویژه در اوایل کودکی، غالبا منجر به وابستگی افراطی کودک به مادر می شود که این عامل ، مانع بزرگی در تعامل با همسالان و رشد نقش جنسی کودک می شود، پسرانی که کمتر حضور پدر را درک می کنند علاوه بر نداشتن یک الگوی مناسب نقش مردانه ، احتمالا با مادری مواجه است که به خاطر نارضایتی از پدر رفتار مدرانه را تشویق نمی کند و همین عدم آموزش و یادگیری رفتار مردانه است که منجر به کسب رفتارهای زنانه شده و موجب نپذیرفته شدن توسط همسالان خواهد شد.

شواهد دیگری وجود دارد که نشان می دهد ، احساس مسئولیت در خانواده هایی که پدر کمتر حضور دارد به خوبی رشد نمی کند. این احساس زمانی به وجود میاید که هر دو والد با نقش هایی تا حدی متفاوت ، فعالانه در پرورش کودک مشارکت کنند. همچنان که پسر خانواده بزرگ می شود ، نقش پدر به عنوان همراه و الگوی نظم دهنده به اصول و رفتارهای وی پررنگ تر می شود . اگر پدر انس و همراهی و همنشینی کافی با پسر نداشته یا حضور کافی در خانواده نداشته باشد ، زمینه برای رشد ویژگیهای مردانه در پسر ، کمتر فراهم می شود ؛ بعبارت دیگر اگر پدر نقشی قوی و فعال در مدیریت خانواده نداشته باشد و تقریبا از اداره ی آن برکنار باشد ، پسر فاقد روحیه ی مردانه و قوی خواهد شد و این امر در رفتار اجتماعی او اثر سوئی خواهد داشت. چنین افرادی معمولا از استقلال ، قدرت و مدیریت کافی برخوردار نیستند و چه بسا قادر به دفاع از حقوق فردی و اجتماعی خود نباشند، چه برسد به دفاع و حمایت از خانواده ی خود در آینده!

حال برمی گردیم به سوالی که در ابتدا مطرح کردیم. چه چیزی از یک مرد پدری خوب می سازد؟ جواب در واقع ساده است، اگر مرد شخصیت خوبی داشته باشد و آن را در اختیار بچه هایش نیز قرار بدهد ، پدر خوبی است. مثلا اگر بچه هایش را به پارک ببرد ولی از شلوغی و زحمتی که به خاطر آنها متحمل شده ابراز نارضایتی کند ، کمک قابل توجهی به بچه هایش نخواهد کرد. اگر پدر بیشتر وقتش را وقف بچه هایش کند تا آنها را مطابق تصور شخصیتی خودش بسازد و وادارشان کند تا هدفهایی را دنبال کند که خود او نتوانسته به آنها دست یابد، در واقع با این کار سرخوردگی و خودبینی اش را نمایان می سازد؛ نه عشق و محبتش به بچه ها و خانواده را.

ناگفته پیداست مردی که از لحاظ عاطفی برای ازدواج و نقش پدری آماده است، انتظارات بیجا از فرزندانش نخواهد داشت و با سهیم ساختن فعال بچه هایش در زندگی خود ، نهایتا تبدیل به یک دوست می شود و مسئولیت های پدری شکل متعالی پیدا کرده و به قالب غرور حاصل از همیاری و مشارکت در می آید. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مریم مامان محمدصدرا
19 تیر 92 11:22
واقعا ممنون از مطالب ارزشمندتون. به نظر من نقش پدر بیشتر از اونچه که تصور می ره در تربیت فرزندان نقش داره و ایضا در آینده بچه ها. که مهمترینش از هم گسیختگی خانواده و بی اهمیتی فرزندان نسبت به پدر و یکدیگر در آینده می باشد حتی با وجود داشتن شخصیتی اجتماعی مناسب.
نحوه عضویت در این وب چگونه است؟ ممنون می شم برایم توضیح دهید و البته بسیار خوشوقت شدم به وبلاگ محمدصدرا سر زدید.
http://mos.niniweblog.com


سلام مامان عزیز
ممنون که باز هم به مدرسه ی خودتون تشریف آوردید، بله دقیقا همینطور هست که گفتید و با نظر شما کاملا موافقیم.از شما سپاسگزاریم که با قدمهاتون و نظراتتون مدرسه ی مامان ها رو گرم کردید. در حال حاضر مامان هایی عضو مدرسه هستند که باهاشون تبادل لینک داریم و به مدرسه سر میزنن و ما و بقیه ی مامان ها رو از نظرات خوب و تجربیاتشون در زمینه ی مطالب مدرسه بهره مند می کنن. خوشحال میشیم نام شما رو هم در قسمت مامان های مدرسه قرار بدیم و یه روزی بین مامان های فعال مدرسه ببینیمتون
مامان آرتین
19 تیر 92 12:05
سلام خیلی خیلی ممنون از این مطالب جالب و ارزشمندی که میذارین من که خیلی استفاده میکنم.بازم ممنون
آرتین منم عاشق باباشه


سلام مامان عزیز آرتین
ما هم از شما سپاسگزاریم که وقت میذارید و مطالب مدرسه رو مطالعه می کنید و یه تشکر ویژه هم به خاطر نظراتی که برامون می نویسید داریم
مامان پریسا
20 تیر 92 14:20
سلام. اول میخواستم از خانم معلم های مهربون که از شاگردشون احوال پرسی میکنن تشکر کنم.

خدا رو شکر بهتر شدم واسه همین افتابی شدم.

و اما در مورد این پست قشنگتون.
اخه کم پیش میاد که در مورد تربیت بچه حرفی باشه و اسم پدر هم ب عنوان یه مربی فعال نام برده بشه.(مثل این که تمام وظایفه تربیتی به عهده ی مادره)

چه خوبه که پدرها هم مثل مادرها و در کنار هم برای تربیت بچه تلاش کنن.
خدا رو شکر بابای پریسا از این دست باباها هستن که رابطه ی بسیار خوبی با پریسا داره. نقش تربیتیش خیلی خوبه و راحت باهاش رابطه برقرار میکنه.

ایشالله همه ی باباها سلامت باشن.



سلام مامان عزیز
خوشحالیم که حالتون بهتر شده. البته باید ببخشید که وقتی بیمار بودید متوجه نشدیم و به عیادتتون نیومدیم...
درست میگید نقش مهم پدرها خیلی وقت ها مورد بی توجهی قرار میگیره و برخی پدرها فکر میکنن فقط وظیفه ی نان آوری دارن و بس. خدا رو شکر که همسر شما از این دسته نیست.
براتون آرزوی خوشبختی داریم و برای دعای خوبتون آمین میگیم
مریم (مامان روشا)
20 تیر 92 17:42
چه پست کاملی بود...ممنون

خانم اجازه ما هم یک عدد پدر بسیار با حوصله و مهربون و در عین حال با جذبه داریم


سلام مامان عزیز روشا
خــــــدا رو شکر. این نعمت خیلی خیلی بزرگیه؛ خدا سایه ی شما و بابای روشا جون رو بالای سرش حفظ کنه ان شاالله
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
22 تیر 92 4:15
سلام عزیزم
لطفا تو مسابقه نی نی وبلاگ کمکم کنید تا بتونم رای بیارم
بی زحمت یه سر به وبلاگ شیرین تر از عسلم بزنید و با دیدن عکس کد 199رو به شماره پیامک 20008080200 ارسال کنید اگه براتون امکان داره با چند تا سیم کارت بفرستید یه دنیا ممنونم امیدوارم بتونم جبران کنم راستی فقط به یه نی نی میتونید رای بدید بعد از این که رای دادید به من خبر بدید تا بدونم کدوم یکی از دوستای مهربونم کمکم کردن و تعداد رای ها رو هم داشته باشم
یه دنیا سپاس


سلام مامان عزیز
امیدواریم که در این مسابقه و سایر مسابقات مهم زندگیتون موفق باشید
یک عدد مامان
22 تیر 92 8:59
سلام
انقده خوشحال میشم وقتی میبینم یه جا یه چی درباره پدر و نقشش تو تربیت بچه میگن!آخه هم نقش مهمی داره هم اینکه متخصصین کمتر درباره اش حرف میزنن

از همون اولین لحظه ای که یک عدد بابا با قند و عسل برخورد داشته تا الان هزااااااار بار به بابائیمون گفتم احساسی که به پسرآ داری یه حس فوق العاده ی ویژه اس! یه حسی که واقعا قابل تحسینه...حرفها ، کارها ، رفتارها ، تشویقها،تنبیه ها،تجربه ها،پند و اندرز ها، امر و نهی ها... همه و همه به قدری خاص و ویژه هستن که گاهی وقتا من نمونه اش رو هیج جا نه دیدم و نه شنیدم! به قول شما باباها نکات ریز مردونگی رو خیلی قشنگ میتونن به فرزندشون منتقل کنن، کاری که ما خانوما هیچوقت نمیتونیم از پسش بر بیایم!

دیشب بعد از افطار با بابایی صحبت میکردیم،راجع به پسرآ،به بابایی میگفتم پسرآ فوق العاده باهوش و خوشمزه هستن،و به این خاطر خواستنی هستن که من برای تربیتشون خیلی زحمت کشیدم(چون بابایی خیلی گرفتار بود و کمتر توی خونه بود و من دست تنها بزرگشون کردم) ولی باید اعتراف کنم درسته کمتر از من پیششون بودی ولی چیزایی که یادشون دادی فوق العاده بوده .. چیزایی که اگه من ساعتها کتاب و مقاله بخونم نمیتونم مث تو مفهوم رو منتقل کنم و یک عدد بابایی ما هم به این حالت: و ما هم هی به این حالت:

نتیجه اینکه خدا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر بچه اش کم نکنه و خدا به لطف و مهربونی خودش بچه های ما رو برامون حفظ کنه،آمّین

سلام مامان مهربون
الحمدالله که باباهای مدرسه ی مامانها اینقدر بامسئولیت هستند و به معنای واقعی «پدر» هستند.
برای دعای خوبتون هم آمــــــــــین می گیم...
زهره(مامان فاطمه)
23 تیر 92 10:55
سلام .خداقوت من کمتر سعی میکنم بیام مدرسه .یعنی فکر کنم از اون شاگرد تنبلها هستم .امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشید .منم جز مامانهای شاغلم که درگیر کار اداری ومشکلاتش هستم ولی واقعا مطلبتون راجع به نقش پدر خوب بود وحرف دله خیلی از مامانهاست واقعا کاش میشد پدرها بیشتر تو خانه بودند تا بچه ها بیشتر از حضورشون لذت میبردند


سلام مامان مهربون
ممنون از لطفتون
خیلی مهمه که باباها اون وقتی رو که میآن خونه فقط به فکر استراحت کردنشون نباشن،البته کاملا حق دارن که خسته باشن و استراحت کنن ها! ولی خیلی خوبه که برنامه ریزی ای هم برا خانواده اشون داشته باشن.
ان شاءالله سایه ی همشون بالا سر خونواده اشون باشه.
مامان علی خوشتیپ
23 تیر 92 10:56
پست بسیار مفیدی بود.ممنون
به نظر اینکه کمیت حضور پدر و حتی مادر (حداقل توی این دور و زمونه)روی تربیت و رشد بچه ها مهم نیست...کیفیت حضورشونه که تاثیر گذاره
البته این عقیده منه ولی اینی که میگم با یه آمار گیری میدانی به دست اوردم
البته توی خونه ما (به خاطر شاغل بودنم)بعضی وقتا بابای علی براش مادری هم کرده
الان از رابطه ای که بابای علی و علی دارن خیلی راضیم...کلا هرچیزی رو باباش مقایسه میکنه...حتی باباش براش مبدا تاریخ هم شده:
مثلا فلانی چندسال از بابام بزرگتره...فلانی چندسال کوچیکترهالبته این به ریاضیشم کمک کرده

خیلی جالب بود...
البته، وقتی که پدر و مادر مجبورن بیرون باشن باید کیفیت اوقاتی رو که پیش فرزندانشون هستند زیادتر کنند، ولی ای کاش هم کیفیت بود و هم کمیت
مامان علی خوشتیپ
23 تیر 92 11:04
ببخشید شرایطمو که میدونید؟مجبور شدن نصفه نظر بذارم:
کلا تنها کسی که علی ازش واقعا حساب میبره باباشه ولی این به این معنی نیست که ازش میترسه...
خودش که میگه چون پسرم کمی بابام رو بیشتر دوست دارم چون پسر لوسا مامانشونو بیشتر دوست دارن
خوشحالم که روز به روز ارتباطش با پدرش داره بهتر و صمیمی تر میشه...مطمئن تاثیر مثبتشو درآینده خواهم دید
------------------------------
در مورد دخترها هم نقش پدر کاملا مهمه...چون میتونه تا حدودی نیاز به رابطه عافی با جنس مخالف رو در دخترها ارضا کنه...حتی چندوقت پیش یه روانشناس خطاب به پدران دختران نوجوان میگفت :حداقل روزی یکبار کنارشون بشینید و دستاشونو توی دستاتون بگیرید و نوازش کنید...اینکار خیلی نیازهای عاطفی دختران نوجوانتونو برآورده میکنه...ببینید یه کار به این کوچیکی چقدر موثره


چه استدلال جالبی از دست این بچه ها!
ممنون از این نظر خوب و تذکرتون در مورد دخترآ.
اتفاقا ما هم یه فامیل داریم که سه تا دختر داره و وقتی از سر کار میاد میره سروقت دختراش و همراه با دست نوازش روی سرشون ازشون در مورد روزشون و چه جوری گذروندن اون روز و از این چیزا می پرسه! دخترهاشم همیشه میگن: بهترین دوستمون بابامونه!
مامان علی خوشتیپ
23 تیر 92 11:10
من الان دارم میفهمم چقدر پدرم توی خصوصیات اخلاقیم تاثیر داشته(البته پدر بزرگم هم همینطور)
هنوزم که هنوزه با اینکه ازدواج کردیم خیلی وقتا وسط کار بهم اس میده:سلام دختر قشنگم
همین یه جمله کلی بهم انرژی میده...
همیشه بابام برامون قصه میگفت...به مدرسمون سر میزد...رئیس انجمن میشد و کلی با این کارش بهمون اعتماد به نفس میداد...مدااااااااااااااام نوازشمون میکرد
بیشتر شبها ما رو مینشوند تو ماشین میبرد الکی دورمون میداد و خیلی وقتا ویراژ میداد(واااااااای کلی کیف میکردیم)
مامانم که درس میخوند اون برامون غذا میپخت و نگهمون میداشت(تابستونا)
خیلی هوامونو داشت و طرفداریمون میکرد...حتی یادمه توی یه عروسی که گفتن دخترا بیان ظرفا رو بشورن ناراحت شد و خودش و عموم نشستن همه ظرفا رو شستن که دخترا برن خوش بگذرونن
و خیلییییییییییییییی کارای دیگه...
ببخشید خیلی حرف زدم...ولی همین نکات ریز میتونه توی رفع نیازهای عاطفی بچه ها موثر باشه...همین رفع نیازها خیلی میتونه به رشد اعتماد به نفسشون و موفقیتشون کمک کنه


به به ! چه بابای خوبی! خدا بهتون ببخشتشون و سلامتی و عمر باعزت و طولانی رو روزیشون قرار بده!
توی مدرسه ی باباها، بابای خیلی فعال و نمونه، ایشون هستند ها!