تربیت دینی 12؛ انتقال مفاهیم دینی با استفاده از بُعد علمی
همانطور که می دانید در قسمت های قبلی به این اشاره شد که شخصیت های مختلف ابعاد وجودی خاصی دارند و یا شخصی از بُعدی قوی تر از ابعاد دیگر است و برای آموزش و انتقال مفهومی باید کشف کنیم که طرف مقابل از کدام بعد قری تر است و پذیرایی بیشتر از اون مطلب می کنند.
در قسمت قبل بُعد زیبایی شناسی رو بررسی کردیم و در این قسمت به شرح بُعد علمی می پردازیم تا با آشنایی با این بُعد، در امر آموزش موفق تر باشیم.
با ما در ادامه مطلب همراه باشید...
علم و آگاهی چه نقشی در انتقال مفاهیم دینی دارد؟
اساساً ما باید برای معلومات دینی ارزش قائل شویم . به فرزندان خود بگوییم که کسب اطلاعات دینی کار ارزشمندی است . این کار با خواندن ریاضی ، فیزیک و دروس دیگر متفاوت بوده و از نظر ارزشی یک رتبه بالاتر است .
در دورانی که غرب زدگی به کشور ما غلبه داشت ، به علومی ارزش می دادند که انسان را در زندگی طبیعی خود رشد می دهد . سعی می کردند نه تنها ارزش علم دینی را کم کنند ، بلکه آن را در حد خرافه و پندار تقلیل بدهند . فرزند ما باید بداند کسب آگاهی دینی یک امر ارزشمند است . چون به وحی و خداوند متعال ارتباط دارد . وقتی این مسئله را فهمید به دنبال آموزه های دینی با دل و جان خواهد رفت .
اساساً دین ما از مقوله ی علم و معرفت است . دین صرفاً احساسی یا عملیاتی نیست . مجموعه ای از آگاهی های فراوان که می توان اصطلاحاً نام علم را بر آن گذاشت، در دین ما وجود دارد . وقتی که انسان وارد شبکه ی بسیار گسترده و پیچیده ی معلومات دینی می شود ، از هماهنگی و دقت آن لذت می برد . لذا در انتقال مفاهیم دینی ، باید به شبکه ی منظم آگاهی ها بسیار توجه کرد .
اینکه شما از پیروزی یک تیم در میدان مبارزه باخبر شوید ، علم نیست . این در واقع آگاهی است . ولی وقتی مجموعه ای از آگاهی های پیرامون یک مسابقه ی فوتبال را یاد بگیرید که نظم خاصی داشته باشد ، در واقع کارشناس فوتبال می شوید . تعداد مفاهیم دینی کم نبوده و با هم ارتباط دارند .آنها شبکه های مختلفی را تشکیل می دهند . از جمله اعتقادات ، مباحث اخلاقی و عرفانی و مسائل اجتماعی و ... فرزندان ما باید بدانند که وارد یک شبکه ی بسیار گسترده می شوند . در مورد مسائل و احکام دینی نباید به سادگی اظهار نظر کرد .
باید برای یک معلم دینی ارزش قائل شد . باید برای شناخت و فهم دین وقت گذاشت . در روایتی امیرالمومنین (ع) می فرمایند که هر مومنی باید در هفته یک روز وقت خود را به کسب معارف دینی اختصاص بدهد . برای این کار باید در کلاس هایی شرکت کنیم . دینداری نیاز به آموزش دارد . ممکن است بسیاری از بخش های زندگی نیاز به آموزش نداشته باشدو بسیاری از مهارت های زندگی به مرور به دست بیاید ، ولی معرفتِ دینداری نیاز به آموزش دارد .
اینطور نیست که کسی با شنیده های جسته و گریخته، خود را بی نیاز از آموزش ببیند . باید رسماً این مسائل را آموزش ببینیم و یا مطالعات مستمر داشته باشیم . برای حدیث و حفظ آیات قرآن ارزش قائل شویم . برای مطالعه ی قرآن کریم ارزش قائل شویم . قرائت قرآن کریم تنها به معنای جاری کردن کلمات آن بر زبان نیست . بلکه تأمل و تفکر نیز باید وجود داشته باشد .
بالارفتن سطح آگاهی با آموزش دیدن متفاوت است . در آگاهی های پراکنده ممکن است برخی آگاهی های کلیدی ذکر نشوند . ایراد ما به نظام آموزش دینی است نه فقط به تبلیغات دینی . چون در تبلیغات ، شما یک سخنرانی را می شنوید و مطلبی را دریافت می کنید . اما با این کار کلیدی ترین مطلب به دست شما نمی رسد . درحالی که ممکن است همین سخنران در مجلس دیگری که لازم بوده ، این مطلب کلیدی را عنوان کرده باشد . در اینجا نمی توان از سخنران ایراد گرفت . چون او هر بار یک نکته را بیان می کند . می توان از مبلغان خواست که کلیدی ترین مطالب را در سخنرانی ها زیاد بیان کنند . اما در امر آموزش ، در مدارس و دانشگاه ها ، باید سرفصلی به این مطالب کلیدی اختصاص داده شود.
مثلاً ما مقداری از خداشناسی صحبت می کنیم. اما بیشتر حجم گفتگو ها در خصوص اثبات وجود خدا است . حجم کمتری به صفات پروردگار عالم اختصاص داده می شود . ما باید اسماء خدا را شناخته و با آنها آشنا شویم . این یکی از نقص های موجود است .
وقتی که بالای منبر و یا در گفتگو های دوستانه بسیاری از این توصیه ها را ذکر می کنند ، افراد می گویند که تا بحال متوجه نبوده اند . بنابراین معلوم است که یک دوره ی آموزشی در طی دوران تحصیل به این موضوع اختصاص داده نشده است .
مطالعه ی تاریخ اسلام به صورت تحلیلی و عمیق یکی از کمبود های علمی و معرفتی ما است . جوان های ما به خوبی با تاریخ اسلام آشنا نیستند . گاهی افراد می پرسند که حکومت اسلامی چرا باید اینگونه باشد . به آنها می گوییم که ممکن است افراد در حکومت اسلامی مرتکب خطا شوند. حتی در حکومت پیامبر گرامی اسلام نیز این اشکالات بود .
مثلاً خالد بن ولید را رسول خدا (ص) فرستادند که قومی را به اسلام دعوت کنند . پیامبر (ص) گفتند که اگر آنها مسلمان بودند با آنها کاری نداشته باشید . اما اگر اسلام نیاورده بودند و خواستند دشمنی کنند با آنها مقابله کنید . خالد بن ولید می بیند نه تنها آنها مسلمان هستند ، بلکه مسجد هم دارند . اما باز هم در آنجا قتل عام به راه می اندازد . پانزده نفر را می کشد و خانه های برخی از آنها را خراب می کند . این کار را به علت خصومت شخصی که با آنها داشته انجام می دهد . پس این اتفاقات در زمان پیامبر (ص) هم رخ می دهد .
بنا نیست که تمامی سربازان پیامبر گرامی اسلام معصوم باشند . در زمان حکومت علی ابن ابی طالب (ع) نیز اتفاقاتی رخ داده است . یک جوان طلبه یا دانشجو که به مسائل اجتماعی علاقمند است باید حداقل های لازم را از تاریخ اسلام بداند . در حالی که در هیچ دوره ی آموزشی به آنها انتقال پیدا نکرده است . به همین دلیل مشکلات و سوء تفاهم هایی پیش می آید .
بطور تقریبی می توان گفت که جریان آموزش ، برای انتقال معلومات دینی واقعاً ضعیف است . ما در برنامه ریزی و شیوه ی انتقال ضعف داریم . سنت های الهی که حاکم بر زندگی ما است ، یک موضوع کلیدی است . این یک علم گسترده است که عالمان دینی باید به آن بپردازند و وارد سرفصل های درسی شود . که البته این کار هنوز صورت نگرفته است . اگر این کار انجام نگیرد ، نمی توان گفت که معلومات دینی مردم ما خوب است ولی عمل نمی کنند . در واقع معلومات دینی آنها خوب نیست و ما این مطالب را با ترتیب لازم نخوانده و به فرزندان خود منتقل نکرده ایم.
این مبحث ادامه دارد. با ما همراه باشید...