خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!
نی نی وبلاگ > این وبلاگ > میلاد امام رضا (ع)

میلاد امام رضا (ع)

1390/7/16 11:49
نویسنده : یه مامان
4,413 بازدید
اشتراک گذاری

ولادت امام رضا (ع) رو به همه ی شما مامان های گل تبریک می گیم

می توان برای آشنا کردن کودکان با ائمه (علیهم السلام)، از داستان های مربوط به زندگانی ائمه (علیهم السلام) که برای کودکان قابل فهم باشد ، استفاده کرد و چه خوب است که این کار در ایام ولادت و یا شهادت آن بزرگواران باشد ، تا درک بهتری از اهمیت آن روزها داشته باشند. در ادامه مطلب نمونه ای از این داستان را می توانید مطالعه کنید...

 صحبت گنجشک با امام علیه السلام

حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت.

امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند:

سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!...

با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم...

با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟ «امامفرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»

مطلب مرتبط:

 کودکان و اعیاد مذهبی            

عمومی
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
عید ولایت مبارک عید ولایت مبارک پدری پر کشید... پدری پر کشید... اطلاعیه اطلاعیه أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء... أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء...

نظرات (9)

یک عدد مامان
16 مهر 90 12:11
میلاد امام رضا (ع) بر شما مبارک

داستان ِ خیلی خیلی قشنگی برامون نوشتین ... ممنونم

سلام مامان مهربون
این عید بر شما و خانواده عزیزتون هم مبارک باشه، امیدواریم که قند و عسل هم از این داستان لذت ببرن
مامان علی خوشتیپ
16 مهر 90 12:21
ولادت امام هشتم بر شما هم مبارک
ممنون از داستان.خونه رفتم حتما برای علی میخونمش

سلام مامان عزیز و نمونه
ما هم این عید رو به شما تبریک می گیم و براتون لحظات شادی رو آرزومندیم
مامان پریا
16 مهر 90 14:39
زآستان رضا سرخط امان دارم
رخ نیاز بر این پاک آستان دارم
اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت گل
همیشه جای، در این طرفه بوستان دارم
ز تیر حادثه مرغی شکسته بال و پرم
درین چمن به صد امید آشیان دارم

ولادت هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، آقا امام رضا عليه اسلام مبارکباد

عید شما هم مبارک و ممنون از شعر قشنگتون
مامان متین
16 مهر 90 15:10
ولادت امام رضا بر شما مبارک

عید شما هم مبارک
مامان محمدجان
16 مهر 90 16:28
سلام عزیزم ممنون از داستان زیبات اما یه نکته هست که دوست دارم ذکرش کنم اونم اینه که من به کرامات اهل بیت اعتقاد 100درصد دارم اما دوست دارم بیشتر جنبه هایی از زندگی ایمه رو بیان کنم که در حد معموله نه خارق العاده اخه اینجوری که باشه مانند ایمه بودن و اخلاق اونها رو داشتن یه کم سخت به نطر میرسه دوست دارم در درجه ی اول به محمدجان این رو القا کنم که ایمه هم مانند ما یک انسان معمولی بودن و با صبر و توکل وایمان به این مرحله رسیدند پس ما هم میتونیم یا علی

سلام مامان مهربون
درسته که باید ائمه (ع) رو به خودمون نزدیک بدونیم و سعی کنیم که در همه ی کارها از ایشون الگوپذیری داشته باشیم، ولی نکته ای که در این رابطه کمتر به اون توجه میشه اینه که متاسفانه در این عصر خیلی ها سعی دارن که جوون های ما رو به سمت عرفان های دروغین و مرتاض ها جلب کنن، و تصور کنید که یک جوون یه کار خارق عادت رو از یه شخصی ببینه ، اونوقت اگه این دور از ذهنش باشه، ممکنه که به اون سمت جذب بشه.

کودکانِ ما باید با همه ی جوانب مربوط به ائمه آشنا بشن، هم جنبه های خودسازی و عبادات و بندگی ایشون و هم جنبه های خرق عادت ایشون و بدونن که ما گوهرهای به نام قرآن و اهلِ بیت داریم که از هر جنبه ای که بخواهیم می تونیم بهشون تکیه کنیم و از هر نظر از هر کسی که می شناسیم بالاتر هستند.

آرزوی موفقیت برای شما و همه ی مامانای مهربون و دلسوز داریم
یک عدد مامان
16 مهر 90 16:45
امروز بعد از ناهار واسه ی یه جفت قند و عسل به همراه یک عدد بابا این داستان رو تعریف کردم ......... با اشتیاق گوش کردن....خیــــــــــــــــــلی خوششون اومد ... بعدشم سه تائیشون خوابشون برد منم اومدم اینجا
واسشون جالب بود که امام رضا (ع) زبون گنجشک رو متوجه شده ... و اینکه تونسته بودن مار ِ بدجنس رو فراری بــِدَن ...


مرسی

امیدواریم که قند و عسلِ عزیز تحت عنایات حضرت حق و زیر سایه ائمه (علیهم السلام) و در کنار والدینِ خوبشون بزرگ بشن.
مامان پریسا
16 مهر 90 18:14
میلاد امام رضا(ع) به شما و همه مامان ها مبارک باشه.

ما هم این روز بزرگ رو به شما و خانواده ی محترمتون تبریک عرض می کنیم.
مامان ماهان
17 مهر 90 8:29
میلاد امام رضا رو به شما دوست خوبم و خانواده عزیزتون تبریک میگم
داستان زیبایی بود

ما هم این عید بزرگ رو به همه ی مامانا و خونواده های محترمشون تبریک عرض میکنیم.
مریم (مامان روشا)
17 مهر 90 14:44
منم این عید رو به شما و همه ی مامانهای نی نی وبلاگی تبریک میگم

ما هم به شما مامانای مهربون و هم به خانواده های محترمتون این عید رو تبریک می گیم.