تجربه موفق 17؛خلاقیتهای مادرانه و بچگانه
این تجربه، تجربه ی خیلی کوچیکیه، ولی می تونه مثالی باشه برا افزایش خلاقیت. حتما شما مامان های عزیز هم ، از این جور کارها رو می دونید و یا حتی انجامش میدید؛ خوشحال میشیم از شنیدنشون .
بریم با هم چند تا نمونه ی کوچولو رو ببینیم...
دخترم یه اسباب بازی ای داره که شامل انواع چشم و دهن و بینی و مو و صورت و ایناست و حالت مغناطیسی دارن و روی یه دونه صفحه مغناطیسی تعبیه می کنه و شکل های مختلف انسان ها رو درست می کنه. البته برای این سنش هنوز نمی تونه خیلی صاف و صوف جاگذاری رو انجام بده، ولی تقریبا تمامی اشکال رو جای خودش میذاره.
بازیِ جدید از اونجایی شروع شد که دخترم خال رو روی گردن یکی از اقوام کشف کرد و وقتی یه نقطه ی سیاه توی اون بازی که بعنوان خال بود رو دید، مدام اون رو روی گردنش میذاشت و به حساب برا خودش خال میذاشت. همینطور برا قسمت های مختلف صورتمان خال میذاشتیم و اون بازی حالت تکراریِ خودش رو از دست داد و اوقات زیادی می تونست با اون سرگرم بشه. بعد از اون به فکرم رسید که چشم ها و دهن ها رو یکی یکی روی چشم و دهن خودم بذارم و حالت های مختلف صورت رو روی صورت من ببینه. اونقدر براش این کار جذاب و جالب بود که ساعت ها کنار هم، برا همدیگه و حتی عروسک های مختلفش چشم ها و بینی ها و دهن های مختلف میذاشتیم و همه رو از داشتن خال و انواع چهره ها ، مستفیذ می نمودیم ;) حتی وقتی با دوستم داشتم تلفنی صحبت می کردم، به وسیله ی اون چشم ، دخترم روی گوشی، برای خاله اش (همون یه مامانی که معرف حضورتون هست) چشم میذاشت ؛ شاید اینطوری خاله اش رو تجسم می کرد J و به صدایی که از گوشی درمیومد ، تصویر می بخشید.
این هم از خرسی عزیز، قبل و بعد از عمل:
به نظر من این میشه یه نوع خلاقیت ، یعنی یه وسیله، میتونه کارایی های دیگه ای ، بغیر از اون چیزی که همه ازش انتظار دارند رو داشته باشه.
مقدمه ی این بازی هم داشتن اون اسباب بازیِ خاص نیست. میشه روی مقوا ، اجزای مختلف رو طراحی کرد و با قیچی در آورد و اجزای خودمون رو هی تغییر بدیم. اینطوری خلاقیت بیشتری هم ارایه میدیم.
از این بازی برا اهداف مختلف هم می شه استفاده کرد. مثلا وقتی میخوام بهش غذا بدم، دهنی که باز هست رو روی دهن عروسکهاش میذارم و میگم، نی نیت دهنش رو باز کرده و میخواد غذا بخوره، و وقتی یه کم بهش غذا دادیم، دخترم هم به تقلید از اون سعی می کنه دهنش رو باز کنه و غذا رو بخوره.
یا مثلا، حالت های گریان و خندان رو با چشم و دهان و ابرو مشخص کنیم و عروسک ها رو با انجام بعضی از کارها گریان و یا خندان نشون میدیم.
البته بسته به شخصیت های بچه ها، انجام این بازی هم متفاوت میشه و حتما به ذهن خلاق مامان های خلاق مدرسه ، اهداف دیگه ای که به وسیله ی این بازی میشه بهش رسید و حالت های دیگه ی بازی هم می رسه که خوشحال میشیم از شنیدنشون.
یا یه نمونه ی دیگه نقاشی با شیشه ی آبش روی سینی استیل و یا هر چیز صیقلی دیگه که در دسترس هستش، مواد لازمش تو هر خونه ای پیدا میشه و قابل توجه مامانای خلاقی که از آب بازی کردن بچه ها توی خونه شکایت دارند و می گن کل گلای فرشمون روزانه آبیاری قطره ای میشن، گزینه ی خوبیه و اکثرا بچه ها دوستش دارن. یه دستمال هم میذارم پیشش که وقتی کل سینی استفاده شد، پاکش کنه و دوباره از اول. بین خودمون بمونه، بعضی وقت ها هم با دوغ این کار رو می کنیم . بعضی وقت ها هم کف پا و یا دستش رو با شیشه اش خیس می کنه و روی سینی مهر میزنه و انگاری که شاهکار هنری خلق شده باشه کلی به وجد میاد.
یا تازگی ها دخترم کشف کرده که قسمت پشتِ پشتی، پارچه ی مخملی داره و میتونه با انگشت روش نقاشی کنه. قبل از آغاز بازی یه صدای گرومپی می شنوم و این یعنی پشتی سقوط آزاد داشته و نقاشی شروع شد ؛ و بعد دخترم بحالت پیکاسوگونه ای میشینه روی پشتی و مابقیِ قصه.
پست های مرتبط:
سن مناسب پرورش خلاقیت در کودکان