مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

فرزندآوری یا فرزندداری!

1392/11/8 6:28
نویسنده : یه مامان
4,494 بازدید
اشتراک گذاری

از روزی که نطفه شکل می گیرد، مسئولیت شما هم شروع می‌شود. چون و چرا هم ندارد. خربزه می‌خورید، پای لرزش هم بنشینید، هرچند لرزش ناشی از این خربزه معمولا یک عمر طول می‌کشد. برای پذیرایی از مهمان دائمی زندگانی‌تان باید پیش از آن‌که قدم‌ رنجه کند، تدارک ببینید...

همان طور که در بازار می چرخید که برایش بهترین سیسمونی را بخرید، باید برنامه ای جامع تدوین کنید تا انسانی که شکل می گیرد دست کم قابل دفاع باشد. زمان هم کم است، یعنی کار به صورت فشرده شروع می شود اما در طول سالیان از فشار کار کم می شود. نقطه شروعش هم در خوشبینانه ترین حالت زمان بسته شدن نطفه است، بگذریم که کارشناسان معتقدند ماجرا پیش از این حرف ها شروع می شود و برخی آنقدر عقب رفته اند که شروع کار را تا زمان به دنیا آمدن شما پدر و مادر بالقوه عزیز عقب برده اند. اوج این روند هم از زمان تولد کودکتان تا پنج سالگی اوست. در این بازه زمانی 90 درصد شخصیت یک انسان شکل می گیرد.

حالا اگر همان زمانی را که سال های اولیه زیست کودک است ، درنظر بگیریم چه باید بکنیم؟ چه کنیم که روزی که بچه قد کشید و دچار غرور نوجوانی شد و زل زد در چشم هایمان، نپرسد شماها اصلا چرا مرا به دنیا آوردید؟ مگر در خودتان چه دیده بودید؟ باور کنید جواب این سوال میزان دارایی های شما نیست، جوابش چگونگی تربیت و میزان مهارت هایی است که در این سال ها به او آموخته اید.

چند راهکار تربیتی

یکی از مهم ترین مهارت هایی که کودک باید فرابگیرد، برقراری ارتباط موثر است. آموزش این مهارت را از دوره جنینی شروع کنید. پدر و مادر آموزگار اصلی این مهارت هستند. اگر مشکلی برایتان پیش آمد، درباره اش حرف بزنید، آنقدر که مساله برای طرفین حل شود یعنی به نظر جدیدی برسید که برای هر دوی شما مثمرثمر باشد.

اگر فرصت حرف زدن ندارید، وعده ای بگذارید تا درباره آن حرف زده شود و حتما بی خداحافظی فضای گفت وگو را ترک نکنید. شیوه استدلال و میزان هیجان شما در هنگام گفت وگو، به شدت شبیه همان رفتاری است که کودک تان از خود بروز خواهد داد، پس دقت تان را مضاعف کنید. زمانی هم که کودک متولد شد در هر سطحی او را درگیر زندگی خودش کنید. به ویژه از زمانی که سخن گفتن را فرا گرفت، با او درباره مسائل مربوط به زندگی سه نفره تان صحبت کنید، او ذهن جستجوگری دارد، مطمئن باشید تعداد راهکارهایی که برای یک مساله ارائه می دهد از راهکارهایی که به ذهن شما می رسد، بیشتر است.

پدرومادر باید بتوانند شنونده خوبی باشند و به تمامی راهکارهای کودکانه فرزندشان گوش داده و درباره نتایج احتمالی آنها با او به گفت و گو بپردازندبه این ترتیب او در بزرگسالی هم انسانی تک محور نمی شود، چرا که او تمرین کرده درباره راهکارهای متنوعی فکر کند. چنین انسان هایی سخت به بن بست می رسند.

خارج از خانه

کودک با افراد دیگری جز پدر و مادرش نیز ارتباط دارد و از آنها نیز الگو می پذیرد. روان شناسان تاکید می کنند مدیریت نحوه ارتباطات فرزند با دیگران در محیط خارج از خانه، برعهده پدر و مادر است. اگر پدر و مادر آموزش دیده، در گفت و گوی کودک با سایر کودکان حضور داشته باشند، خود به خود گفت و گوها در مسیر رشد صورت می پذیرد، چرا که اگر آسیبی در آن وجود داشته باشد، پدر و مادر فعال، مداخله مناسب انجام می دهد.

اگر کسی نظر غلطی بدهد، پدر و مادر با توجه به تجربه و تبحرش در مهارت های ارتباطی با طرح سوال درباره نتایج طرح باعث می شود نظرش را اصلاح کند. کودک هم یاد می گیرد که اگر فردی نظر غلطی داشت چگونه برخورد کند. به این ترتیب بچه ها سیستم تغییر و اصلاح نظرات خودشان را هم یاد می گیرند.

البته این ارتباطات تنها در کوچه و مهدکودک و مدرسه اتفاق نمی افتد و ممکن است در ارتباطات فامیلی هم باشد پدر و مادر باید ارتباط با خانواده هایی را که ممکن است آسیب زا باشد، مدیریت کنند. حتی ممکن است این ارتباطات را قطع کنند یا به حداقل برسانند تا بچه در معرض آسیب نباشد.

مثلا اگر در خانواده ای از اقوام شما دروغگویی رایج شده، بدون این که پیش فرزندتان از آن خانواده انتقاد شدیدی بکنید، روابط تان را با آنها کم کرده ، در کنار آن با طرح داستان هایی ارزش راستگویی را در کودکتان نهادینه کنید یا اگر ماجرا جنبه ظاهری دارد و نه رفتاری، مانند حجاب که خانواده شما به آن تاکید ویژه دارد و خانواده یکی از خویشان شما نه، می توانید به جای کم کردن رابطه از خانواده مذکور بخواهید در حضور فرزند شما کمی پوشش خود را تغییر دهد تا کودکتان دچار دوگانگی نشود.

وقتی حرف راست از بچه شنیده نمی‌شود

بچه ها گاه کارهایی می کنند که از طرف بزرگ ترها به عنوان خط قرمز تعریف می شود. البته این خط قرمز معمولا در رابطه با بچه هاست و بزرگ ترها می توانند از هر خطی عبور کنند. مثلا وقتی کودکی دروغ می گوید یا پرخاشگری می کند. در این شرایط چه باید کرد؟

خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر سه سال معنا ندارد؛ آنها نمی دانند که حوزه تفکرشان خصوصی است و فکر می کنند والدین می توانند ذهن آنها را بخوانند.بین سه تا چهار سالگی در می یابد که دیگران نمی دانند او چه فکر می کند و نمی توانند ذهنش را بخوانند.

در این سن قدرت تخیل و تصویرپردازی به اوج خود می رسد و کودک همزمان با یادگیری مهارت ها و اطلاعات جدید، قدرت ذهنی خود را بالاتر می برد. در این سن داستان پردازی کودک بسیار قوی است و یاد می گیرد کار بدش را گردن یک فرد خیالی بیندازد. او بین واقعیت و خیال، مرزی قرار نمی دهد و گاهی والدین خیال پردازی وی را به اشتباه دروغ نام می گذارند.

کودکان از حدود شش سالگی دروغ را می شناسند و در 8 تا 9سالگی تفاوت واقعیت و دنیای فانتزی را در می یابند و تا ده سالگی کاملا بین حقیقت گویی به عنوان یک کار صحیح و دروغ گویی به عنوان یک کار نادرست تفاوت می گذارند.

اما در کل این دوران رفتار پدر و مادر تاثیر زیادی بر دروغگو شدن فرزندشان دارد. مثلا وقتی کودک به مادرش می گوید که از برادرش متنفر است، مادر شاید او را به خاطر این حقیقت گویی تنبیه کند، اما اگر همین کودک در آن لحظه آشکارا بگوید حالا دیگر برادرش را دوست دارد، مادرش شاید به او پاداش دهد و او را در آغوش بگیرد و ببوسد. خوب این کودک چه نتیجه ای از این تجربه خواهد گرفت؟ او متوجه می شود مادرش دروغگوهای کوچولو را دوست دارد!

پس اگر مایل هستید به کودکان خود راستگویی را آموزش دهید، باید برای گوش دادن به حقایق تلخ به اندازه حقایق شیرین تحمل داشته باشید. اگر قرار است کودک راستگو بار آید، نباید او را ترغیب کرد، درباره احساسش دروغ بگوید، چه این احساسات مثبت باشد و یا منفی.

لازم است درباره رفتارهای کودک و دلایل دروغگویی اش آگاهانه تصمیم گرفتهرگز نباید کودک را دروغگو خطاب کرد.این لقب منفی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وی می شود و او را به سمت دروغگویی بیشتر ترغیب می کند.

اگر فرزندتان درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف می زند از او درباره چگونگی هدایت بالگرد بپرسید. به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید نه این که او را متهم به دروغگویی کنید. همچنین او را به دروغگویی تشویق نکنید.

اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است. درباره پرخاشگری یا سایر ناهنجاری ها هم وضع به همین منوال است. سعی کنید ریشه های رفتار او را دریابید و با رفتارتان به طور ضمنی ناهنجاری را کارآمدتر جلوه ندهید.

 

منبع: سایت آحاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان پریسا
8 بهمن 92 6:57
سلام صبح زیباتون به خیر و شادی.... از همون نکته ی اول این شکلی شدم خدا بهمون کمک کنه تا ایشالله بتونیم به نحو احسن این مسولیت رو به سرانجام برسونیم.... در مورد مسولیت رفتار بچه ها در خارج از منزل..... حالا غیر از این که باید مراقب رفتار هاشون باشیم..، بلکه هر رتاری هم که از اون ها سر بزنه یه کپی از اموزشی رو نشون میدن که در داخل خونه از ما دیدن!!!
یه مامان
پاسخ
سلام مامان نمونه و سحرخیز مدرسه صبح زیبای شما هم به خیر باشه اول برای دعای خوبتون آمین میگیم و در مورد نکته ای هم که در ادامه گفتید باید یگیم که با نظر شما موافقیم بچه ها مثل آینه ای هستن که ما می تونیم خودمون رو توی اونا ببینیم.
مامان پریسا
8 بهمن 92 7:02
در مورد دروغ گویی .... خیلی واسه من جالبه... پریسا مدتیه هر کار اشتباهی که انجام میده تا بهش میگم چرا انجام دادی؟ میگه من نبودم... مثلا بهش میگم چرا وسایلت رو ریختی؟ میگه من نبودم!! میگم پس کی ریخته ؟ میگه خودشون!!! میگم مگر پا دارن؟ بعد بهش اطمینان میدم که باید راست بگه و اگر راست بگه هیچ اتفاقی نمیفته بعد دوباره میپرسم کی ریخته و میگه من... بعد بهش میگم خوب حالا من دعوات کردم؟ پس همیشه راست بگو....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز اگه اینطوره پس مبحث پایانی این مطلب رو با دقت بیشتری بخونید نکات خوبی توی اون ذکر شده مثل این نکته گفته بود: «خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر سه سال معنا ندارد،کودکان از حدود شش سالگی دروغ را می شناسند و در 8 تا 9سالگی تفاوت واقعیت و دنیای فانتزی را در می یابند و تا ده سالگی کاملا بین حقیقت گویی به عنوان یک کار صحیح و دروغ گویی به عنوان یک کار نادرست تفاوت می گذارند. اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است.» شاید لحن شما طوری هست که باعث میشه اون بگه من نبودم یا طبق نکته ی بالا شاید بهتر باشه جمله ی خودتون رو از حالت سئوالی در بیارید که پریسا مجبور نشه اون جواب رو بده و شما بخواید براش توضیح بدید که راستش رو بگه. راستی این مطلب قدیمی مدرسه هم شاید براتون مفید باشه http://mamanschool.niniweblog.com/post13.php موفق باشید
مامان فرنيا
8 بهمن 92 8:06
سلام صبح بخير هر روز وقتي ميام و يك مطلب جديد ميبينم و بعد سراغ نظرات ميرم و باز هم با اين موضوع مواجه ميشم كه چقدر با حوصله و با دقت به تك تك نظرات پاسخ ميديد به وبلاگتون بيشتر و بيشتر علاقمند ميشم مطالبي هم كه ميگذاريد همه خيلي خوب و مفيد و يكجورايي ميشه گفت مشكلات روزمره هر مادري است
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز فرنیا صبح زیبای شما هم به خیر از اینهمه لطف و محبت شما سپاسگزاریم ما همه ی تلاشمون اینه که بتونیم خدمت کوچیکی به مامان های خوب و مهربون و بچه های عزیزشون بکنیم و سعی می کنیم مطالب رو در راستای سئوالات و پرسش های مامان ها و مسایلی که مطرح می کنن و مشکلاتی که میبینیم باهاش درگیر هستن یا مطالب مفیدی که باهاش برخورد میکنیم تنظیم کنیم و تنوع و تفریح رو هم در مطالب داشته باشیم و خیلی خوشحالیم که نظرتون درباره ی مدرسه این هست. اینطوری انرژی بیشتری برای ادامه ی کار پیدا میکنیم خوشحال میشیم نگاه خودتون رو در بخش «مدرسه از نگاه مامان ها» برامون ثبت کنید
مامان فرنيا
8 بهمن 92 8:16
اما در باره مطلبتون قبلا هم گفته بودم كه دختر 6ساله اي در همسايگي ما است كه زياد با دختر من در ارتباط است رفتارهايي داره اصلا درست نيست و با توجه به رفتارها و توجهات مادرش حتي برايم عجيب است چرا اينكارها را انجام ميده و از كجا ياد گرفته مثلا وسائل دخترم را برميداره و يواشكي ميبره بعد از دو سه روز هم مياره و ميگه اينها خونه ما جا مانده بود يا تمام بازيهاش پرتاب كردن و دعوا كردن است و اصلا مثل دخترها خاله بازي را بلد نيست با توجه به اينكه همسايه ما هستند و نميتونم خيلي رابطه را كم كنم چطور ميتونم دخترم را از ياد گرفتن رفتارهاي دوستش دور كنم البته سعي ميكنم توي بازيهاشون شركت كنم و خودم بازيهايي را پيشنهاد بدم يا كاغذ و مداد رنگي ميارم و مدتي سرگرم ميشن درمورد وسائلي هم كه ميبره گاهي بدون اينكه نشان بدم داره يواشكي ميبره بهش ميگم ميتوني اين عروسك را ببري از فرنيا اجازه بگير دو سه روزي پيشت باشه اما واقعا نگران تاثير رفتارهاي اين دختر كوچولو روي دخترم هستم
یه مامان
پاسخ
به نظر همه ی رفتارهایی که با اون کوچولو داشتید صحیح میاد و برخوردهاتون مناسب بوده برای راهنمایی بیشتر باید با خانم دکتر نژادمحمد مشورت کنیم. اگه هنوز موفق نشدید از ایشون وقت بگیرید بفرمایید تا ما این سئوالتون رو براشون ارسال کنیم. اگه فرصت کردید به این مطلب هم یک نگاه بندازید البته مربوط به مشکلتون نمیشه اما شاید خالی از لطف نباشه: http://mamanschool.niniweblog.com/post744.php موفق باشید
مامان یاسمن و محمد پارسا
8 بهمن 92 8:27
خیلی جالب بود ممنونم
یه مامان
پاسخ
قابل شما رو نداشت مامان عزیز ممنون که وقت گذاشتید و این مطلب رو مطالعه کردید موفق باشید
مریم (مامان روشا)
8 بهمن 92 10:26
سلام صبح به خیر
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز و مهربون صبح شما هم به خیر و شادی
مریم (مامان روشا)
8 بهمن 92 10:26
ممنون خیلی آموزنده و عالی بود
یه مامان
پاسخ
خواهش می کنیم، خوشحالیم که اینطور بوده
مامان فرنيا
8 بهمن 92 10:34
ممنون از توجهتون نوبت من 19همين ماه است چون متاسفانه فقط ماهي يك بار در كلينيك حضور مي يابند انشالله بتونم با خودشون در ميان بگذارم باز هم تشكر ميكنم
یه مامان
پاسخ
خواهش می کنیم، ان شاالله که خیره به هر حال برای ما فرقی نداره البته شاید زودتر از همون نوزدهم هم نتونیم پاسخ شما رو از ایشون دریافت کنیم چون دسترسیشون به اینترنت محدودتر از قبل شده. خوشحال میشیم اگه مساله رو باهاشون درمیون گذاشتید جواب ها و راهکارهای ایشون رو برای ما هم بگید
مریم مامان دونه برفی
8 بهمن 92 11:14
با ز هم سلام . با مامان فرنیا جون کاملا موافقم . هرروز مطلب جدیدو هرروز توضیحات کامل درمورد نظرات دوستان. خداروشکر یه معلم خوب اومده کلاسمون .. من همیشه از این خربزه هه فراری بودم. ولی از وقتی لرزش به جونم افتاده تازه فهمیدم چه خربزه خوشمزه ای بوده ... خدا کنه بتونیم اونجورکه باید از پس این مسئولیت بر بیایم . چون گاها ممکنه یه جای راه رو اشتباهی بریم و خودمون هم متوجه نشیم.
یه مامان
پاسخ
سلام مجدد مامان عزیز دونه برفی ممنون از لطف و محبت شما، خدا رو شکر که از خوردن این خربزه ی شیرین خوشحال هستید ان شاالله که خدا به همه ی ما در به دوش کشیدن این مسئولیت و به انجام رسوندنش به بهترین نحو کمک کنه و ان شاالله که امانت دارهای خوبی باشیم و فرزندانمون مورد تایید و رضایت خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بگیرن
مامان علی خوشتیپ
8 بهمن 92 11:16
عالـــــــــــــــــــــــی بود صد در صد موافقم که کوچکترین موارد روی جنین تاثیر میذاره...برای همینه خیلیا زمان ازدواج براشون مهمه همسرشون از چه خانواده و ...هست...مثلا داداشم تاکید داشت زنش سید باشه ... من خودم برام مهم بود همسرم از مادری مومن و نجیب باشه و تقریبا بتونم تا پدر بزرگشو ردیابی کنم ببینم چجور آدمایی بودند توی دورانی هم که باردار بودم خیلی چیزا رو رعایت کردم(کاش همونجوری میموندم)...در این حد بگم که حتی غذای غیر افراد خانواده رو نمیخوردم! الانم دیگه درحد توانمون من و باباش برای تربیت علی داریم تلاش میکنیم...تا ببینیم تقدیر خدا چیه؟
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه، با نظر خوب و قشنگ شما عالی تر هم شد حالا که اینقدر توجه داشتید و مامان خوبی بودید وقتشه دیگه بچه ی بعدیتون رو ببینیم براتون آرزوی سلامتی و موفقیت داریم
مامان علی خوشتیپ
8 بهمن 92 11:20
در مورد راستگویی هم چون خودمون از اول اینجوری تربیت شدیم که درهر شرایطی صادق باشیم و به این نتیجه رسیدیم که دردسرهای راست گفتن خیلی کمتر از دروغ گفتنه،همین تفکر رو به بچه هامونم انتقال دادیم...البته علی دیگه بیییییییش از اندازه راستگوئه...با تمام این حرفایی که تو نظر قبلی درمورد تربیت بچه گفتم ولی فکر میکنم بچه ها کمی هم گرگ بار بیان بد نباشه منظورم این نیست دروغ بگه ها...ولی گفتن راست هم مدلهای مختلفی داره...یعنی یه جوری آدم راست بگه که زیاد به ضررش نشه اینجوریاس ممنون از مطلبتون
یه مامان
پاسخ
ها؟ چی؟ گرگ؟! منظورتون اینه که بچه باید سیاست هم داشته باشه و هر حرفی رو هرجا نزنه و موقعیت شناس باشه و کماکان تحت هیچ شرایطی دروغ نگه دیگه! نه؟!
مامان پریسا
8 بهمن 92 15:16
مجددا سلام و وقت به خیر... درست میگید من هم وقتی اون قسمت رو خوندم متوجه شدم که نباید رو این مساله این مدلی برخورد کنم. موضوع همون تفکرات فانتزی و ..... راستش خودم هم وقتی کلمه ی (دروغ رو به کار میبرم زیاد راضی نیستم.ممنون از راهنماییتون . الان میرم اون پست قدیمی رو هم میخونم.
یه مامان
پاسخ
سلام به روی ماهتون وقت شما هم به خیر بهله بهــــله، ما هم میدونیم که خودتون مامان خوب و ریزبین و نکته سنجی هستید، ممنون از توجه و پیگیریتون
مامان پریسا
8 بهمن 92 15:19
میدونید نکته چیه؟ من احساس میکنم پریسا فکر میکنه اگر راستش رو بگه من اونو محکوم میکنم و تنبیه میشه... البته باور کنید تا به حال برای همچین کارهایی هیچ نوع تنبیهی نشده فقط در حد تذکر بوده... شاید هم از تذکر بدش میاد و یا این که در هر حال میخواد خودشو دختر خوبی نشون بده که هیچ کار خطایی نمیکنه....
یه مامان
پاسخ
الهــــــــــــی.... خب این هم که یه چیز ذاتیه چون همه ی ما دوست داریم آدمای خوبی باشیم و هیچ خطایی از ما سر نزنه!
مامان شبنم
8 بهمن 92 17:18
سلام مطلب مفیدی بود اما راستش با یه قسمتش زیاد موافق نبودم ... اون قسمت که گفته بود پدر و مادر در گفتگوی کودک با سایر افراد حضور داشته باشند به نظر من این قضیه اعتماد به نفس بچه رو میاره پایین حتی فکر میکنم بچه های بزرگتر رو سرخورده می کنه به نظر من بچه باید جوری بار بیاد که توانایی تشخیص درست و غلط رو در حد خودش داشته باشه و بتونه تا حدی به تنهایی با جامعه روبرو بشه جایی که رفتارهای متفاوتی از خونه رو تجربه می کنه ....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شبنم ممنون از نظری که گذاشتید. نکته ای که ذکر کردید قابل توجه هست البته فکر میکنم این مساله رو نمیشه به طور کلی رد کرد و بد دونست شاید به سن کودک هم بستگی داشته باشه و یا نوع رفتار و شخصیت اون کودکی که هم صحبت کودک ما میشه شاید جاهایی هم این هدایت گری والدین لازم باشه
مامان آینده
9 بهمن 92 11:34
سلام من همون مریم جونم ( از اسم مامان آینده خوشم می آد نمی تونم به راحتی ازش بگذرم) این مطلبتون منو وادار کرد که خودم را نشون بدهم که مخاطب همیشگیتون هستم درباره مطلب که یک سال بیشتره در موردش کتاب می خونم آخه منم شنیده بودم رفتار کودک برمیگرده به دوران قبل از تشکیل نطفه حالا در تربیت خودمون که نقش نداشتیم ولی تا جایی که بشه دوست داریم خوب تربیتش کنیم نکاتی که شما فرموده بودین خیلی خیلی قابل تامل بود که حسابی ممنونم فقط خواستم بگم که این نکات رشته درازی دارد و به چند نکته تمام نمی شود حتی می شود گفت که پدر و مادر از قبل تشکیل فرزند نوع غذا خوردن و آداب زندگی فرزندشون رو شکل می دهند این هم از کارهای خداست از آنجاست که برای تشکیل نطفه خانم فاطمه زهرا ، خداوند به پیامبر فرمان 40 روز روزه و عبادت داد در تنهایی تا پاکی بی نهایت الهی را در وجود بانویی شکل دهد امیدوارم بتونیم از این مرحله زندگی خوب بربیاییم انشاالله راستی ممنونم که یاد ما بی بچه ها هم بودین و مطلبی آموزنده برای ما هم گذاشتین بدرود تا نمایان شدن بعدی
یه مامان
پاسخ
سلام بر مریم جون، یک عدد مامان خوب آینده خیلی ممنون از اینکه نمایان شدی البته ما ارادت داریم خدمتتون و خوشحال میشیم زود به زودتر نمایان بشی از نکاتی هم که برامون نوشتی ممنونیم مامان خوب و اهل مطالعه ی فردا البته میدونیم که منظورت این بود که ما در تربیت خودمون هم خعلی نقش داریما فقط اون اول اولاش و قبل از اولاش نقشی نداشتیم ان شاالله که خدا نسلی پاک و سالم و صالح بهت عطا کنه