مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

بیش فعالی در کودکان

1392/9/14 6:00
نویسنده : یه مامان
5,941 بازدید
اشتراک گذاری

- بچه ام خيلی نا آرامه

 امان منو بريده

- از ديوار راست بالا می ره .

- ديگه از دستش جون ندارم

- زندگی برامون نگذاشته

شاید این جملات برای شما هم آشنا باشه...

شايد بتوان ادعا نمود بدون اغراق بخش اعظم مراجعين به مطب روان پزشکان کودک يا مراکز مشاوره روان شناسان کودک را مادرانی تشکيل می دهند که شکايت از بيش فعالی فرزند خود دارند و کم و بيش اغلب اين مراجعات به تجويز داروهايی همچون «ريتالين» ، « ريسپريدون » ، «هالوپريد ول » ، ... منجر می گردد .

 نکته اينجاست که همه کودکانی که به جرم يا گناه ابتلا به بيش فعالی محکوم به مصرف دارو می شوند واقعا به بيش فعالی به آن معنايی که امروزه شايع شده مبتلا نيستند. سوال اينجاست که اصلا بيش فعالی يعنی چه؟ آيا هر نوع بيش فعالی نيازبه دارو دارد؟ اصلا به چه ميزان از فعاليت کودک ميتوان بيش فعالی اتلاق کرد؟ و آيا کودک سالم کودکی است که آرام بنشيند تا مادرش سريال تلويزيونی مورد علاقه اش را تماشا کند؟!

 گاهی شيطنت ها و آزاررسانی های کودک سبب اين شبهه می شود. گاهی بی حوصلگی مادر سبب کم تحملی او نسبت به رفتار کودک است. گاهی واقعا کودک پرجنب و جوش و پرتحرک است، اما چقدر پرتحرک؟ چه ميزان تحرک کودک مشروع و مقبول است و چه ميزان نيست؟ و نهايتا آنکه امکان دارد براثر نقص توجه بيش فعال باشد، يا حتی نقص توجه داشته و بيش فعال نباشد

تا کی قرار است بخشی از همين کودکان چوب مادر نبودن مادران خود را بخورند و بی حوصلگی مادرانشان به پای بيش فعالی فرزند گذاشته شود و به جای رفع بی حوصلگی مادرانشان به پای بيش فعالی فرزند گذاشته شود و به جای رفع بی حوصلگی مادران، با حوصلگی کودکان را به ضرب دارو کاهش دهند و آن وقت است که اعلام می کنيم کودکان تهرانی در حال چاق شدن هستند و اضافه وزن در آنها شايع شده که البته ميتواند ناشی از کم تحرکی باشد .

کودک بيش فعال چه کودکی است؟

در مفهوم عام نميتوان تعريف مشخصی از بيش فعالی ارائه نمود زيرا فعال بودن يک کودک محدوده ی معينی ندارد که بشود گفت مثلا اين کودک چون بيشتر از حد معمول يا بيشتر از ساير بچه ها فعاليت و دوندگی روزانه دارد بنابراين بيش فعال است؛ زيرا فعاليت داشتن و فعاليت زياد داشتن مشخصه دوران کودکی است.

شايد در کمتر فرهنگ و اجتماعی بازی و تحرک کودک تا به اين حد مورد نکوهش بوده و در عوض ساکت و آرام نشستن کودک مورد تحسين و نشان از ادب و تربيت صحيح است، حال آنکه در روان شناسی امروز چنانچه کودکی آرام و به قولی تسليم باشد از ديدگاه روانشناسی آن کودک بايد مورد بررسی قرار گيرد که مشکلش چيست؟ زيرا به هر حال هر کودک سالم در روند رشد به دليل بی پروايی در رفتار، کنجکاوی شديد نسبت به پديده های محيطی، لذت از داشتن قدرت تحرک و جابجايی؛ در وقت بيداری دائم در حال حرکت و جنب و جوش است و وقتی به خواب ميرود که توان تحرک و فعاليت او کم شده نيازمند رفع خستگی است و وقتی باز بيدار می شود به شوق حرکت و جابجايی توام با کنجکاوی، يافتن نايافته ها، تحرک و جنب و جوش و دويدن را از سر ميگيرد.

اما کجا؟ در فضايی باز و دلگشا يا فضايی محدود و پرمخاطره به نام آپارتمان؟!...

يک چهارديواری تنگ و پراز اشياء ريزو درشت که دويدن و تحرک را محدود و خطرزا ميکند . «اين برق است»؛ «اين آب است»؛ «اين گاز است»؛ «اين تيز است»؛ «اين شکستنی است»؛ «اين پرتگاه است»؛ «اين خطرناک است»... پس تو بايد به آن شکلی که من تعيين می کنم بازی کنی و فقط تا زمانی من می گويم بازی کنی و اگر غير از اين باشد تو بيش فعال هستی و من تحمل ندارم!

بيش فعالی در مفهوم عام دارای اينگونه معنايی است به عبارت ديگر امکانات خانواده و حوصله متولی (مادر) کودک تعيين می کند تا چه حد از فعاليت نامش فعاليت است و بيشتر از آن نامش بيش فعالی است .

 بيش فعالی  Hyper Active

 اما در مفهوم خاص کلمه که امروزه بيشتر مورد توجه است بيش فعالی عبارت است از وضعيتی در کودک که در درجه اول کم توجهی و نقص در توجه مورد نظر است و در مواردی نيز با نا آرامی و بي قراری توام با آن که به مورد اول در اصطلاح علمی A.D.D و به مورد دوم يعنی بي قراری توام با نقص توجه A.D.H.D  اتلاق می گردد .

به عبارت ديگر وقتی واژه بيش فعالی را به کودک اتلاق می کنيم منظورمان کودکی است که اولا نقص توجه دارد و در ثانی بيقراری ناشی از نقص در توجه دارد . بنابراين ظاهرا داريم متوجه می شويم که زمانی ميتوانيم عبارت بيش فعال را به کودک اتلاق کنيم که نقص توجه توام با ناآرام بودن در روند رشد در او مشاهده می گردد .

مثلا صداها و محرک های اطراف به سادگی حواسش را پرت ميکند؛ به دشواری ميتواند به فعاليتش نظم داده آنرا به پايان برساند؛ از کارهای پيچيده ذهنی طفره می رود؛ به سختی ميتواند توجهش را ضمن انجام يک کار تا آخر حفظ کند؛ به جزئيات توجه چندانی ندارد؛ عموما بی دقت است؛ در کنار اين خصوصيات در مدرسه نيز در خواندن، نوشتن يا محاسبه کردن مشکل دارد؛ با سايرين نيز ارتباط پايانی ندارد و دائم از شاخه ای به شاخه ديگر می پرد.

به تعبيری به اين گونه موارد اختلال نقص در توجه توام با بيش فعالی گفته می شود. عامل اصلی آن را آسيب در بخش جزئی مغز دانسته اند D.M.B که در درجه اول موجب اشکال دريادگيری خواندن يا نوشتن يا محاسبات رياضی می شود . علت بروز آن به درستی معلوم و مشخص نيست . فقط از آنجا که در خانواده يا نسل های متعدد در يک خانواده گاهی تکرار می شود علت آنرا ارثی ( ژنتيک ) اعلام کرده اند .

نکات قابل ذکر در مورد اين عارضه اينکه اولا با هيچ عارضه مغزی يا ذهنی رابطه مستقيم ندارد يعنی جزء عقب ماندگان ذهنی نيست . يا مواردی مشابه آن ارتباطی نداشته گاه فرد مبتلا بجز در يکی دو مورد از ضايعات مذکور در بقيه فعاليت های ذهنی و هوش عمومی عالی بوده ميتواند به مدارج عالی علمی برسد  و دوم آنکه اکثريت قريب به اتفاق مبتلايان به A.D.D و نيز A.D.H.D اوج مشکل و ناآرامی شان تا سن بلوغ بوده از بعد از آن ظاهرا به دليل تغييرات هورمونی و متابوليسم وضعيت اينگونه افراد به تعادل و آرامش نزديک می شود .

در مورد اينگونه کودکان شايع ترين شيوه درمان استفاده از دارويی است به نام «ريتالين» البته گاهی به دليل جواب ندادن عارضه به اين دارو از ساير داروهای مشابه همچون «ريسپريدون» و «هالوپريدول» نيز استفاده می گردد .

قرص ريتالين که طبق قانون سازمان نظام پزشکی فقط توسط روان پزشکان محترم قابليت نسخه شدن دارد نوعی  «آمفتامين» به حساب می آيد در ابتدا به عنوان داروی جانشين «کوکايين» و بعد به گونه ای غير منتظره و جالب در درمان نقص توجه موثر واقع گرديد .

اين دارو در مدت اثرش (بعد از مصرف) يعنی حدود 3 تا 4 ساعت عدم تمرکز و پراکنده فکری را به حداقل می رساند ولی بعد از از بين رفتن اثر آن بی دقتی و نا آرامی از سرگرفته می شود .

باز نکته ای که در استفاده از دارو بايد تاکيد شود اين که مصرف آن بايد دقيقا تحت نظر روان پزشک صورت گرفته ميزان مصرف و مدت مصرف يا کاهش يا افزايش دوز آن به هيچ وجه نبايد سرخود بدون مشورت با پزشک معالج صورت پذيرد.

در مواردی که ريتالين پاسخگوی رفع نياز اينگونه کودکان نباشد از داروهای ضد افسردگی و ضد روان پريشی نظير ريسپريدون يا هالوپريدول نيز طبق توصيه و تجويز روان پزشک استفاده می شود . ضمنا درکنار مصرف دارو لازم است به مواردی مشابه مشاوره خانواده رفتار درمانی کودک و احيانا رفتار درمانی شناختی والدين پرداخته شود .

 پر تحرکی  Agitation

 در مواردی کودک واجد انرژی بالاست، اين مورد بيشتر در مورد پسر بچه ها صادق است ( البته دختر بچه ها هم گاهی مبرا نيستند)، دائم درحال دويدن يا پريدن است. در بيشتر موارد سر و تن آنها خيس عرق است. اينگونه کودکان معمولا ضعف تمرکز و کم توجهی ندارند، فقط انرژی زيادی صرف می کنند و گويی خستگی ناپذيرند .

اين وضعيت نبايد به عنوان يک بيماری يا اختلالديده شود بلکه بهتر است به عنوان يک خصوصيتتلقی گردد . بد نيست اينگونه کودکان در ساعاتی از روز به عوض رفتن به کلاس مثلا زبان يا کامپيوتر بيشتر به ورزش هايی نظير دويدن، شنا، اسکيت، ژيمناستيک بپردازند تا انرژی آنها مصرف شود.

در مواردی خوراکی هايی در بدن آنها توليد تحريک انرژی مضاف می کند بررسی می شود که اين خوراکی ها در کودکان مختلف فرق ميکند . بستني ، شکلات، شيرينی جات، سرکه، ادويه جات موجود در غذا، حتی مصرف برنج يا سيب زمينی با يد نوع مواد غذايی مورد مصرف کودک طی روز بررسی شده رابطه هایی به دست می آيد و بعد از يافتن مواد مرتبط ، مصرف آن مواد قطع نمی شود بلکه تا حد امکان محدود می گردد . مثلا به جای خوردن هشت بستنی در طی روز به مصرف يک يا دو بستنی درطی روز بسنده گردد!

 فرزند لوس  Spoiled child

 به فرزندانی گفته می شود که تابع قاعده و قانون بزرگترها نيستند و هر کار دلشان بخواهد انجام ميدهند ، وقتی با اصرار بزرگترها در انجام يا عدم انجام کاری روبرو می شوند لج کرده به مقابله با بزرگترها برخاسته اقدام به نافرمانی می کنند .

اين رو در رويی کودک و بزرگترها به درجه ای ميرسد که بزرگترها اظهار عجز می کنند و حتی الامکان تسليم خواسته منطقی يا غير منطقی فرزند می شوند و يا نهايتا به دنبال چاره های جادويی برای ختم قائله برمی آيند و اين چاره جادويی چيزی جز داروی آرام کننده ، شل کننده ، و تسليم کننده در مقابل بزرگترها نيست .

لوس بودن و لوس شدن يک رفتار است . رفتاری که تحت تاثير رفتار اطرافيان تدريجا شکل می گيرد و به صورت يک عادت رفتاری درمی آيد . عامل شروع آن تزلزل در بايدها و نبايدهای اطرافيان است . به شکل های مختلف ممکن است به وجود آمده باشد .

1- مادر خودش دربرنامه های مربوط به فرزندش متزلزل است . گاهی انجام کاری را می خواهد و گاهی نمی خواهد. زمانی چيزی را منع می کند و در زمان ديگر و شرايط ديگر منع نمی کند. اصلا خودش هم الگوی صحيح زيستی مناسبی که زمينه همانندسازی باشد ارائه نمی دهد .

2- دخالت های حمايت گرانه ی هر از گاه پدر که استراتژی تربيتی مادر را وتو می کند .

3- پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و نيز سايرين که گاهی حاميان مخربی برای تربيت فرزند بوده برنامه های تربيتی مادر را وتو ميکند .

درلحظه همه چيز به خير و خوشی می گذرد اما کودک از ابتدا می فهمد که درمقابل هر خواسته ای ميتواند بايستد و بنا به ميل خود عمل کند .

بعد به ميل خود عمل کردن يک عادت رفتاری می شود، به گونه ای که بیان می شود: «از اول اينطور بود»؛ «ذاتش خرابه»؛ «اصلا حرف گوش کن نيست و خود سره» ... خودسری و لوس بودن فرزند تدريجا از حالت رفتار بچه گانه خارج شده در مقاطع سنی بالاتر به رفتارهايی ناپسند و ناخوشايند بدل می شود و موجب آزار والدين و سايرين می شود . کاش از ابتدا فرزندمان تحت نظارت يک نفر بزرگ شود و ضمنا آن يک نفر هم بداند در تربيت فرزند مهربانی توام با قاطعيت تکليف کودک را از ابتدا با بکن و نکن ها روشن کرده وی را لوس و از خود راضی و لجوج و منفي و  مخالفت جو بار نمی آورد که به عنوان بيمار نيازمند دارو باشد .

مادران بی حوصله و فرزندان با حوصله

گاهی مواجه می شويم با کودکانی که برخلاف مادران بی حوصله خود بسيار سرحال و سرزنده اند . در اين مورد خاص به جای کودک، بايد متولی يا متوليان کودک مورد توجه قرار گيرند. به نظر می رسد در اينگونه خانواده ها مشکلات به شکل گوناگون به چشم می خورد . اولين مشکل تک فرزندی يا در مواردی دو فرزندی است که گاهی دخالت های بی جای مادر يا والدين درشيوه زيست آنها موجب آشفتگی شرايط اينگونه کودکان می گردد.

در مواردی اشتغال خارج از خانه مادر چنان او را خسته می کند که ديگر حوصله ای برای سر و کله زدن با بچه ها نمی ماند . فرزند يا فرزندان در حسرت يک نوازش گرم مادرانه اند . پدرها اکثرا جز تهيه پول و نيازهای مادی خانواده نقشی را عهده دار نمی شوند .

اينگونه پدرها بر اين باورند که همين که رفاه و هزينه های زيستی را عهده دار هستيم وظيفه مان ادا شده است و بقيه امور به عهده همسرمان است و زن مکلف می شود تا عهده دار تربيت فرزند يا فرزندان نيز باشد .

اما يک زن يا يک مادر مگر چقدر ميتواند از خود غافل مانده و به فرزند برسد .

«مگه من چه کردم؟ مگه چند بار زندگی می کنم؟ اين چه زندگی است؟ آن از شوهرم که خودخواهی اش بی حد و حصر است، اين از بچه ام که انگار من خدمتکار دست به سينه اويم، بايد دائم به او برسم و خواسته های او را پاسخگو باشم. تازه بنظر نمياد اونطور که بايد قدرشناس باشه، بنظر نميرسه منو دوست داشته باشه، گاهی که به لج می افته منو ميزنه يا ميخواد منو گاز بگيره، خيلی حق ناشناسه، مثل باباشه، اصلا از آوردنش پشيمونم، ولی چه کنم که...؟»

واقعا کشمکش سختی است؛ رو در رويی نابرابر در گذر زمان و در آخر مادر خسته و کودک مخالفت جو! به همه چيز جواب نه می دهد، لج می کند، کاريش هم نمی شود کرد.

«به هر حال بچه است فرزند ماست، اشکال از کجاست؟ من سعی کردم مادر خوبی باشم! از کارم زدم و مدام با اويم...ديگه چی می خواد؟ مگه مادرای ديگه چی کار ميکنن که من نميکنم؟ سعی کردم مادر خوبی باشم.»

اما فقط سعی کردی و واقعا هم سعی کردی اما نشد. چون کمتر به اين فکر کرديم خواسته او چيست؟ نيازهای او را برمبنای ذهنيت خودمان رقم زديم و کلی زحمت کشيديم اما ظاهرا بيهوده...

فرزند ما مخالفت جو، لجباز و نق نقو است. چه می خواهد؟ شايد همبازی؛ شايد همبازی مناسبت؛ کودک امروز تنهاست. کودک امروز در محبس آپارتمان زندانی است و زندانبانش مادرمهربان اوست که هر چند او را با تمام وجود می بوسد اما گاهی در نهايت بی حوصلگی و البته تقصيری هم ندارد چون مادر هم از وضعيت خود راضی نيست، حوصله همبازی شدن دائم با فرزندش را ندارد او هم تنهاست و همبازی ای غير از کودکش در فضايی بيرون از آپارتمانش می خواهد .

در زمان های قدیم زنها با هم بودند، بچه ها با هم بودند و مردها هم با هم. گاهی نوبرانه و تازه تازه به هم می رسيدند و از ديداز هم شاد می شدند و لذت می بردند. کودک در قدیم همبازی داشت. اسباب بازی نداشت اما ريز و درشت همبازی داشت. اسباب بازی هاش بسيار ساده بودند قلوه سنگ، چوب دستی، در قابلمه ويک عروسيک دست ساز مادربزرگ؛ حياط ايمن و وسيع داشتند همبازی های ريز و درشت داشتند و در کنار همه اينها مادر داشتند و مادری در آن دوره چقدر شان داشت که بهشت زير پايش بود . اما کودک امروز در اطرافش پر است از

«پلی استيشن» و «سی دی های کارتونی» و «موبايل» و «لب تاب» و «عروسک های رنگارنگ رباتيک» در حصار آپارتمان و زندانبانی مهربان به نام مادر و دريک مشت کلاس های گاهی بيهوده زبان، موسيقی، کامپيوتر و درنهايت تنهايی. پس فرزند ما فعاليتش غيرعادی است لذا بيش فعال است و بايد که از طريق دارو آرام شود !!!

خلاصه کلام:

فرزند داشتن تنها فرزند آوری نيست بايد حتی الامکان به شکلی جامعه پسند او را بپروريم تا جامعه پذيرای او باشد. کودک انسانی جديد است بايد در سلامتش بکوشيم و برايش زندگی مهيا کنيم هم برای شاد بودنش سعی کنيم و هم برای خوب بزرگ شدنش. اين انسان نو در آغاز معمولا پرتحرک است گاه بسيار شيرين است و گاه بسيار تلخ . هر دو حالش را دوست داشته باشيم.

 زمانی بچه دار شويم که حوصله پذيرايی از او را داشته باشيم؛ خوب تربيتش کنيم، به خواسته های منطقی اش تا ميتوانيم پاسخ مثبت دهيم و به خواسته های غير منطقی اش قاطعانه پاسخ منطقی بدهيم و هيچکس در بکن و نکن های ما دخالت نورزد.

اسباب بازی محدود و مناسب بخريم، آنقدر او را ابزار چشم و همچشمی بين دوستان و آشنايان قرار نداده و به کلاس های دهان پرکن زبان، کامپيوتر، موسيقی، خط و... نفرستيم؛ مگر اینکه معقولانه و برحسب استعداد و علاقه اش باشد.

 تا می توانيم او را به پارک بازی و ورزش هايی چون ژيمناستيک، شنا، فوتبال، دوچرخه سواری، اسکيت ببريم که انرژی تخليه کند (البته با برنامه) . حال چنانچه بيش فعالی به معنای اخص کلمه نيز داشت اقدامات درمانی لازم را فراموش نکنيم. فرزندان ما بيش از آنکه به ما تعلق داشته باشند مال خودشان هستند، آنها نزد ما امانت اند پس امانت دار خوبی باشيم .

بايدها

- داشتن تحرک و فعاليت از مختصات دوران کودکی است

-  بايد ملاکی برای ميزان فعايت کودکان داشته باشيم تا بيشتر از آن را بيش فعالی بناميم

- بيش فعالی به معنای خاصی عبارت است از ناآرامی توام با نقص توجه

- عامل اصلی بيش فعالی از نوع خاص وجود آسيب جزيی در مغز است

- درصورت وجود بيقراری از نوع خاص مصرف دارو بايد تحت نظر مستقيم روان پزشک شروع ، تمام ، کم يا زياد گردد.

- بعضی کودکان تحرک زياد داشته اما نقص توجه ندارند

کودک در قدیم به جای اسباب بازی های رنگارنگ ، همبازی و فضای بازی داشت

- بايد از ميادين ورزشی و گرايش به ورزش هايی چون اسکيت، شنا، ژيمناستيک، فوتبال... درجهت تخليه هيجانات و نيروی اضافی فرزند بهره گرفت.

نبايدها

- ساکت و آرام بودن نشان از سلامت کودک ندارد .

- بيش فعالی کودک در معنای عام در بسياری موارد نشان از بی حوصلگی مادر دارد

- لوس بودن و تمرد از دستورات و مخالفت جويی نبايد به پای بيش فعالی نوشته شود .

- کودک امروز تنها و زندانی است .

- کودک امروز فضای بازی و همبازی ندارد اما تا دلتان بخواهد اسباب بازی دارد .

- نبايد از کلاس های زبان، موسيقی، کامپيوتر و... به طور تحميلی و بی نتيجه و بخاطر چشم و همچشمی استفاده نمود .

- چاره ناسازگاری های کودک استفاده از دارونيست. 

دکتر داورمنش (روانشناس، مدرس دانشگاه و مشاور امور پرورشی)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان پریسا
14 آذر 92 6:53
سلام صبح شما به خیر و خسته نباشید. دست شما درد نکنه که به چه نکته ی مهمی اشاره کردید. راستش من هم همیشه با این واژه ی " بیش فعالی " برخورد میکنم و همیشه برام سوال بود ه که واقعا چه مرزی بین فعال بودن بچه و بیماری وجود داره تا جایی که بخواهیم برچسبه بیمار بودن به بچه ی طفل معصوم بزنیم. اما با توجه به تعریفی که نوشتید در واقع و به جرات میتونم بگم که هیچ بچه ایی که این برچسب رو تا حالا بهش زده بودن این مشکل رو نداشته و مهمترین مساله همون کم حوصلگیه مادر و اطرافیانه که باعث میشه سلامت روانی بچه زیر سوال بره.
یه مامان
پاسخ
یک ســـــــــــلام پرانرژی به مامان سحرخیزِ پریسا جون وقت شما هم بخیر متاسفانه بعضی از بزرگترها خیلی راحت به بچه هاشون برچسب می زنن. یا برچسب های بد و یا برچسب های خوبی که اصلا در مورد اون بچه صادق نیست و هر دوی اونها عواقب بدی رو به دنبال داره.
مامان پریسا
14 آذر 92 7:02
در مورد "لوس بودن " و نکته ایی که بهش اشاره شد که اطرافیادر تربیت بچه نقش دارن...... متاسفانه بچه هایی که مادرانشان شاغل هستن و هر روز خونه ی یکی از اقوام و فامیل میرن نمونه ایی هستن از رفتار لوس و کلا چند رفتاره.... تا جایی که پدر و مادر در برخورد با بچه ی خودشون کم میارن... اینو نوشتم چون نمونشو در یکی از نزدیکترین اشناهامون دیدم تا جایی که مادر دست اخر به این نتیجه رسید که بهترین جا برای بچه مهد کودکه تا لااقل بتونه رفتار بچه رو تا حدودی کنترل کنه...
یه مامان
پاسخ
تحت تربیت چندگانه قرار گرفتن هم به ضرر بچه هاست و هم بزرگترها! مورد خوبی رو اشاره کردید. ممنونیم
مامان پریسا
14 آذر 92 7:14
واقعا زندگی اپارتمانی ضربه ی بزرگی به روح و روان همه ی ما هم بچه ها و هم بزرگترها وارد کرده..... نکات مهمی بودن که لازم بود برای همه ی ما یاد اوری بشن....
یه مامان
پاسخ
همینطوره! ان شاءالله خدا به هممون تواناییِ این رو بده که شرایط رو مغلوب خودمون کنیم، نه خودمون مغلوب شرایط بشیم
مامان شبنم
14 آذر 92 12:27
سلام واقعا ممنون که این موارد رو انقدر به زبان ساده برامون توضیح میدید ... هر گزینه رو که خوندم یه مثال یادم اومد که بگم ولی فقط در یه جمله تغذیه واقعا عامل مهمیه خواهر من تحرکش خیلی زیاد بود و با کم کردن شکلات به راحتی فعالیتش تعدیل میشد ... بیشتر همون قضیه بی حوصلگی مادراست که متاسفانه عموامل زیادی درش دخیلن به نظر من مهمترینش سن مادر شدنه که توی سن های بالاتر افراد کمی بی حوصله و قانونمندتر میشن ...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان مهربون ممنون از مثالِ خوبتون و توضیحات زیباتون. این هم می تونه دلیلش باشه، ولی خیلی از مادران توی سن بالا هستند که وقت کافی برا بچه هاشون میذارن و حسابی باهاشون بازی می کنند. مهمتر از قضیه ی سن، قبول مادری بعنوان شغل توسط مامان هاست که اگه این رویکرد باشه، یه مامان تبدیل میشه به بهترین همبازی ، دوست، همدرد، همصحبت و ... و در یک کلام یک مادر برا بچه... موفق باشید
یک عدد مامان
15 آذر 92 8:38
سلام،صبح بخیر من این پست رو چندبار خوندم،هر چی فکر میکنم میبینم توو جامعه ی ما انگار آمار بچه های لوس خیلی بیشتر از بچه های بیش فعاله! بچه های که با هیچ چیزی راضی نمیشن و امکاناتی که در اختیارشون هست هیچ ارزشی براشون نداره بیش از حد به چشم میخورن! شاید بچه های بیش فعال والدین کم حوصله ای داشته باشن ولی عکس قضیه هم امکان داره! اینکه مادر یا پدر حامی ِ بی چون و چرای بچه بشه! یعنی بچه هـــــــــــــر کاری کرد بزرگترها حمایتش کنن تا بچه راضی باشه! توی دنیای پیچیده ی امروزی یه بچه لوس یا بچه ای که مجبوره داروهای ضد روان پريشی مصرف کنه یا بچه هایی که به هر نحوی برچسب میخورن که مشکل دارن خیلی آسیب پذیرتر میشن! والدینی که نمیخوان قبول کنن مسوول رشد و تربیت بچه هاشون هستن همونایی هستن که بعدا دائم توسط همون بچه هاشون مواخذه میشن،چون بچه هاشون اونا رو مقصر تمام مشکلاتشون میدونن! بچه ی ما هر جوری که باشه بازم دلیل نمیشه از وظایفمون کوتاهی کنیم ،کمی به این فکر هم باشیم که بچه ی ما همیشه بچه نمیمونه،باید متناسب با جامعه پرورش پیدا کنه،درسته سلامت جسمیش مهمه ولی باید از لحاظ روحی هم سالم و قوی باشه تا بتونه زندگی کنه و گلیم خودشو از آب بکشه بیرون!پس هر چی الان برای تربیت سالمشون وقت بذاریم بعدا خودمون خوشحالتریم!
یه مامان
پاسخ
سلام مامان مهربون صبح شما هم بخیر بله متاسفانه! و یکی از عواملش هم می تونه تعداد بسیار کم فرزند توی هر خونه باشه.
مامان شاران
15 آذر 92 9:47
ممنونم به مطلب مهمی اشاره کردید متاسفانه این کلمه بیش فعال ورد زبون خیلیها شده و بدون اینکه آگاهی داشته باشند به زبون میارند در مورد لوس شدن واققعا اطراقیان تاثیر گذارند یه جمله زیبا هم از امام موسی کاظم بچه باید بازیگوشی کند تا در بزرگی بردبار باشد
یه مامان
پاسخ
ما هم ممنونیم از نظر زیبا و سخن بسیار زیبایی که برامون نوشتید
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 آذر 92 17:52
ممنونم مطلب جالبی بود یکی از اشنایان فرزندش و که پسره بسیار بسیار لوس بار اورده که از دیوار راست بالا میره طفلک بچه ذاتش خوبه و پاک گاه اینقد معصوم و مظلوم میشه اما بشتر شر و شیطون و کاملا واضح خانواده مقصره اما مادرش با افتخار باهوش بودن را با پیش فعالی کنار هم میزاره و می گه بچه من پیش فعاله باهوشه و بچه احساس می کنه باید شیطنت کنه و انگی که توسط والدینش بهش زده شده مزید بر علت شیطنتهای این پسر بچه شده کاش خانواده های از این قبیل مفهوم پیش فعالی را درک می کردند
یه مامان
پاسخ
ما هم ممنونیم از نظر جالب شما! عجب روزگاری شده ها! خدا رحم کنه به همه ی والدین ، چون یه کار اشتباه اونا تاثیر بدی می تونه توی آینده ی بچه اشون داشته باشه. امیدواریم همه ی پدرا و مادرا بتونن بهترین رفتارها و تصمیمات رو در مقابل بچه هاشون داشته باشن.
مریم (مامان روشا)
16 آذر 92 10:30
نویسنده چه دل پری داره...البته حقم داره... مادرهایی بی حوصله ایی که بچشو به دارو میبنده و بچه ایی که چوب مادرنبودن مادرشو میخوره!خیلی تاسف باره! اتفاقا چندروز پیش شبکه سلامت هم دقیقا همین حرفهای شمارو میزد....میگفت والدین خودشون باید ببینن بچه ها بعد از خوردن چه غذاهایی فعالیتشون زیاد میشه...مثلا من خودم برای روشا متوجه شدم که وقتی شکلات صبخانه میخوره روی خوابش خیلی تاثیر داره... ولی بدو بدو و بپر بپر خیلی میکنه و به قول نویسنده تمام سرو تنش خیس عرق میشه ولی برام غیر طبیعی نیومده که بگم بچم بیش فعاله...به دکترش که گفتم بهم گفت طبعش گرمه واسه همین تا فعالیت میکنه عرق میکنه ....خیلی گرمایه! یا همین کلاس زبان که نوشتمش خیلیا بهم گفتن آخی چرا زبان نوشتیش میذاشتی بچگیشو بکنه...درصورتیکه خودش خیلی اصرار داشت وخیلی هم خوشحالم که این کارو کردم چون واقعا علاقه داره ...الان مرتب میپرسه که فلان کلمه به انگلیسی چی میشه...مرتب درحال گفتن کلمه هایی که یاد گرفته...خیلیم تمرکزش خوبه خداروشکر... دلم خیلی مخواست شنا بره که دکترش به خاطر سابقه ی عفونت ادراری توصیه نکرد ....ژیمناستیک هم شنیدم زیر 6 سالگی خوب نیست! شما در این مورد چیزی شنیدید!؟
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز روشا ممنون اژ وقتی که گذاشتید و برامون نظرتون رو نوشتید. بله واقعا مشخصه که نویسنده از ته دل و دلسوزانه این متن رو نوشته و احتمالا به خاطر کثرت مراجعینشون در این موضوع خاص بوده ممنون که با دقت متن رو مطالعه کردید درسته هر بچه ای طبع خاصی داره و مامان ها باید سعی کنن مثل شما در تغذیه فرزندشون دقیق تر باشن. در مورد کلاس ها هم که همونطور که در متن هم نوشته شده بود اگه بچه ها واقعا علاقمند بودند بحث دیگه ای هست. در مورد سوال آخرتون هم باید بگیم بله ما هم دیدیم که گفته شده در سنین 6-10 سال ورزش های کم برخورد مثل شنا و دو کوتاه و ژیمناستیک و امثال اون توصیه شده؛ ان شاالله سعی می کنیم در آینده ی نزدیک مطلبی در زمینه ی ورزش های کودکان، در مدرسه قرار بدهیم. موفق باشید