خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!
نی نی وبلاگ > این وبلاگ > زنگ تفریح!

زنگ تفریح!

1392/7/17 6:00
نویسنده : یه مامان
3,584 بازدید
اشتراک گذاری

 مامان شاران: یه عکس جالب دیدم براتون ارسال میکنم با اینکه مامان خرسی دعواش میکنه بازهم خرس کوچولو میره تو آغوشش بهترین محل امن و آسایش

با تشکر از مامان شاران عزیز به خاطر ارسال این عکس

 

زنگ تفریح!
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح! زنگ تفریح!

نظرات (8)

مامان شبنم
17 مهر 92 11:24
سلام

واقعا ....


سلام مامان عزیز
بــــــــــــــــله...
مامان یاسمن و محمد پارسا
17 مهر 92 13:16
خیلی زیبا بود وای چقد پر از احساسه دستت درد نکنه مامان عزیز شاران جان


بله خیلی قشنگ و جالبه؛ ما هم از این مامان خوب و عزیز ممنونیم
مامان علی خوشتیپ
18 مهر 92 10:15
واااااااای چه بامزه...این دقیقا من و علی هستیماز هر لحاظ شبیه ما هستن
هم جثههم اینکه وقتی با علی دعوا میکنم زودی میاد بغلم میکنه و خودشو لوس میکنه و...

عجب! ...
دیگه اینقدرا هم فکر نکنم جثه تون بزرگ باشه نه؟!...
سیاست این علی آقا هم به صورت غریزی قویه
مامان شاران
18 مهر 92 21:19
ممنونم
واقعا بهترین تکیه گاه آغوش مادره


ما از شما ممنونیم مامان عزیز خدا این فرشته ها رو برامون حفظ کنه
مامان پریسا
19 مهر 92 12:39
سلام.

خرس کوچولو حتما دختر بوده... این هم سیاست دخترانه!!!!


سلام مامان عزیز
والا فعلا که یه نمونه پسرش هم اون بالا پیدا شده
بل
23 مهر 92 15:11
ناززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز


مریم (مامان روشا)
29 مهر 92 0:52
ای جون


مریم (مامان روشا)
29 مهر 92 0:55
حالا روشا وقتی یه کاری میکنه که میدونه نباید میکرده همچین میاد منو محکم بغل میکنه و سرشو توی دلم فشار میده بعد با یه حالت لئسی میگه مـــــــــــــــــــــامان...که من خودم تا تهشو میرم
اونوقت شما جای من باشی دلت میاد دعواش کنی


نـــــــــــــــــــه خیر! از دست این بچه ها! همه کاراشون برامون لذت بخشه، مخصوصا این تیپ کاراشون که دیگه نگو... خدا حفظش کنه این عسل خانم رو