مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نظرات (6)

یک عدد مامان
9 تیر 92 13:05
اول سلام

دوم اینکه نظر من اینه که خیلی خوشحالم که این کاریکاتور ایرانی نیس... از تیپ اون آقای بدجنس میشه فهمید ... با اون موهاش!
ایرانی یه خونی تو رگاش میجوشه که از تموم مردم دنیا متمایزش میکنه ... قبول دارم که همه جا استثناء وجود داره ولی قبول کنید که ذات ایرانیها مهربون و خونگرم و باغیرته ... هموطن خودشون که سهله... ایرانیها برای انسانهای کشورهای دیگه که یه اتفاقی براشون میوفته دلشون میلرزه و هر کاری دستشون باشه انجام میدن ، نتونن هم با دعای خیرشون همدلی میکنن ... جوری نیست که بیخیال باشن و بی تفاوت
درسته دنیا کمی نامهربون شده ولی مردم سرزمین من هنوزم مهربون ترین آدمای روی زمینن... بله!

اول علیـــــــــــک سلام، به به ، یک عدد مامان عزیز
دوم ، بله ، همینطوریاست.
سوم اینکه راستی مامان و بابا خوب هستند؟ بهتر شدن ان شاءالله؟ (این هم نشانه ی ایرانی بودنِ ما که هی نگرانِ حتی عزیزانِ عزیزانمون هستیم)
مامان پریسا
10 تیر 92 0:04
این دیگه نهایته بدجنسیه با یک عدد مامان موافقم

اما از دید طنز...

خب شاید اون بابایی که داره غرق میشه منظورش همین بوده دیگه. نخواسته ساعت از بین بره!!!!فکر کنم رفته بود نجاتش بده ولی طرف بهش گفته ساعتو دریاب کاری به من نداشته باش.


آفرین! همینه، در واقع شاید اون یارو که داشته غرق می شده به خاطرِ ساعتش بوده که می ترسیده آب بخوره و خراب بشه، بخاطر همین شنا نمی کرده و این آقاهه به خاطر نیت انسان دوستانه اش ساعت رو برداشته تا نجاتش بده
نیک پاک
10 تیر 92 13:38
سلام بر یه مامان گل خوبی؟



وبلاگتو دوست داشتم به خصوص اون کاریکاتوره .

اگه تمایل داشته باشی تبادل لینک کنیم .وبلاگ ما یه وبلاگ بهداشتیه .

بهمون سر بزن خوشحال میشیم.

در صورت موافقت با تبادل لینک بهم خبر بده عزیزم

سلام نیک پاک
خیلی خوشحالیم که مدرسه ی مامان ها مورد توجه شما واقع شده و لطف می کنی که بهمون سر میزنی. حقیقتش اینه که رویکرد ما در مدرسه بیشتر رویکرد تربیتی هست و میشه گفت بیشتر وبلاگ ها و سایت های در این زمینه رو به مدرسه لینک می کنیم. اما به خاطر لطفی که به ما دارید اگه تمایل داشته باشید می تونیم برای مدتی وبلاگتون رو به مدرسه لینک کنیم.
موفق باشید
زینبی
10 تیر 92 15:09
عاشق زنگ تفریحاتون هستم



یعنی دفتر کتابا آماده ی جمع کردنه تا زنگ تفریح بخوره!!
زینبی
11 تیر 92 0:42
دقیقااااااااااااااااااااا


مریم (مامان روشا)
11 تیر 92 14:32
آخی .....یکی به داد این آقاهه برسه! مُررررررررررررررد
آقا دیگه نه
اگه خانوم بود حتما" نجاتش میداد


نمیدونم والا... ما به این نکته اش توجه نکرده بودیم
خیلی جالبه که هر کدوم از مامان ها یه نگاه خاص و متفاوتی نسبت به یه مطلب دارن. همینه که وقتی راجع به یه مطلب همفکری صورت میگیره راه حل های متفاوتی میتونه به دست بیاد