ارتباط حجاب و رابطه جنسی و خانواده
همین کارارو می کنید که جوونامون عقده ای میشن... بذارین آزادی باشه تا براشون عادی بشه!
مگه این پوشش من چشه؟ دیگه چی بپوشم آخه؟!!!
تو این گرما چه ظلمی به ما می کنند... اَه..... !!!!
.....
شبیه این جملات رو بارها و بارها شنیدیم و انگار شنیدنش تمامی هم نداره...
ولی واقعا حجاب ظاهر و نگاه برای چی به وجود اومد و در صورت نبود اون «مگه چی میشه؟»
بریم ادامه مطلب...
انسان موجودی است با ابعاد وجودی بسیار زیاد و پیچیده که اگر در هر کدام از این ابعاد پیش رویم به عمق آنها پی خواهیم برد . یکی از بُعدهای وجودی انسان لذتگرایی یا قوه شهوت است . یعنی انسان دوست دارد کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد و اصطلاحاً خوشش می آید .به طور مثال اگر از نوعی علم لذت نبرد نمی تواند آن را آنطور که باید به دست آورد! این خاصیت انسان برای تمام احکام زندگی او صادق است .( لذتگرایی یا قوه شهویه در کتاب معراج السعاده مرحوم نراقی به تفصیل بیان شده است).
یکی از غرایض قوی و سرکش بدن انسان قوای جنسی است که در ارضای این غریزه و رابطه با جنس مخالف اوج لذتگرایی که در بالا گفته شد وجود دارد . چون هر غریزه ای که خداوند در انسان قرار داده است به گونه ایست که باید به نحوی ، پاسخ داده شود ، پس مسیر ارضای این غریزه را هم مشخص کرده است .ما در اینجا سعی داریم به چگونگی ابعاد این غریزه بپردازیم و همچنین راههای ارضا و انواع انحرافات جنسی و نیز رابطه پوشش با غریزه جنسی را بررسی کنیم .
اگر ما هدف از زندگی انسان را یک زندگی کاملا مادی و دنیایی در نظر بگیریم ( که البته واقعیت اینچنین نیست) نتیجه این هدف، جامعه ایست که همه در کنار هم به خواسته های یکدیگر احترام گذاشته و جامعه ای پویا و پرتلاش خواهیم داشت که به رفع نیازهای خود و دیگران اهتمام می ورزند.( رفتار اینچنین جامعه ای تا حدودی به جامعه معاد محور نزدیک است ولی در هدف و برخی کردار تفاوت دارند ). لازمه تشکیل این جامعه با اهداف ذکر شده ، تشکیل صحیح سلول های آن می باشد که ما آن را با نام «خانواده» می شناسیم. بنیان خانواده متشکل از دو نفر است که یکی زن و دیگری مرد است . فرزندان نیز اعضای این خانواده می شوند که به طور معمول در رفتار و کردار متأثر از پدر و مادر هستند .تقریبا تمام روانشناسان بر این باورند که «خانواده مهمترین واحد یک جامعه فعال است» و هرگونه آسیب به بنیان های خانواده در واقع آسیب جدی بر جامعه است.
یکی از مهمترین وسیله ها (و نه هدف ) برای یک خانواده پویا ، رابطه جنسی (sex) است که باعث می شود میل زن و شوهر به یکدیگر را زیاد کند . رابطه جنسی آنقدر مهم است که اختلال و نارضایتی در آن - چه برای زن و چه برای مرد– باعث اختلاف های شدید و چه بسا فروپاشی خانواده می شود . « بر طبق آمار ، بیشترین علل طلاق ، نارضایتی جنسی می باشد که باعث بدرفتاری زوجین می شود و اغلب خودشان هم متوجه دلیل بدرفتاری نمی شوند( ریشه حدود 70 درصد از طلاق ها نارضایتی جنسی زوجین است»
در اینجا به نکته ای اشاره می کنیم که شاید سوال برخی از عزیزان باشد و آن اینکه برای ارضای غریزه جنسی دو راه وجود دارد: یکی ازدواج و دیگری آزادی بی حد و مرز که امروزه در برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی شاهد آن هستیم.
ما اگر بحث خانواده به عنوان مهمترین واحد جامعه را هم نداشته باشیم و بگوییم هدف ما فقط ارضای غریزه جنسی است ، باز هم آزادی بی حد و مرز مشکلات اساسی دارد . برای نمونه به یکی از آنها که شاید مهمترین هم باشد اشاره می کنیم: در روانشناسی درباره رابطه جنسی اصطلاحی به کار برده می شود تحت عنوان « رابطه جنسی عاشقانه»( sex love) که اگر رابطه جنسی اینچنین رابطه ای نباشد ، زن و مرد تنها از لحاظ جسمی ارضا می شوند و از لحاظ روحی و روانی هنوز تشنه اند. ( و حتی برخی معتقدند که رابطه جنسی غیر از رابطه جنسی توأم با عشق خیانت جنسی است).
رابطه جنسی آزاد یا بی حد و مرز ، به هیچ وجه نمی تواندsex love باشد ، دلیل آن نیز روشن است ، چرا که لازمه عشق پایدار ، در کنار هم بودن و دوست داشتنِ وجودی ( و نه صرفا جسمی) است.
آزادی روابط از نگاه اول باعث عادی شدن روابط بین زن و مرد می شود که در این باره سخن خواهیم گفت ، اجازه دهید قبل از آن مقدمه ای بر ساختار بدن انسان داشته باشیم:
ویژگیهای فیزیولوژیکی و روانی نوع زن منجر به این می شود که به شدت دوست داشته باشد خودنمایی و جلب توجه کند .همچنین مقدار کمی هم دوست دارد که جنس مخالف را نگاه کند.
مرد نیز که تمایلاتش مکمل خواسته های زن است به شدت دوست دارد به جنس مخالف نگاه کند و این گرایش به حدی زیاد است که گاه بعضی افراد به بیماری چشم چرانی مبتلا می شوند. مرد نیز مقداری حس نگاه شدن و جلب توجه دارد که البته بسیار کمتر از حس نگاه کردنش است ! و البته این تمایلات برای تشکیل و بقای خانواده ای سالم کاملا لازم است.
سوالی که بعضی ها برایشان پیش می آید ( در کشورمان ایران ) این است که چرا روابط را محدود کرده ایم و نمی گذاریم مثل غرب روابط عادی باشد ؟ مگر نه این است که اگر ما حساسیت را برداریم روابط عادی می شود ؟
حساسیت زدایی یا اصطلاحا عادی سازی روابط حاکم بین زن ومرد را باید از دو جنبه نگاه کرد ، یکی برای افرادی که ازدواج کرده اند و دوم برای افرادی که مجرّدند. نکته قابل توجه در اینجا این است که در هر دو گروه مجرد یا متاهل ، عادی سازی ، تنها برای جسم است و روح و روان نه تنها برایش عادی نمی شود بلکه تشنه تر می شود . همانند کسی که هر روز غذاهای گوناگونی را بدون برنامه ریزی میل می کند و محدودیتی قایل نمی شود . شاید پس از چندی رغبتی به نوع غذاها نداشته باشد و برایش عادی باشد ، ولی کماکان گرسنگی را دارد و البته بیش از قبل میل به خوردن! چه اینکه دنبال غذاهای جدیدی می رود که معمولا مضرّند.(مثل ساندویچ ، پیتزا و ...)
نکته دیگر اینکه وجود حساسیت بین زن و مرد (چه جسمی و چه روانی) لازمه ی گرایش به ازدواج است که به تفصیل بیان خواهد شد.
جوانی که وارد جامعه ای می شود که در آن روابط آزاد است در ابتدای راه دو مسیر دارد ، یکی آنکه تحریک شده و سرکوب می کند و دوم اینکه تحریک می شود و پاسخ بی حد و مرز می دهد. سرکوب غریزه که راه غیر منطقی و مردودی است و در بسیاری افراد غیر ممکن است. پاسخگویی بی حد و مرز باعث می شود که جوان مجرد یکی از مهمترین وسایل استحکام خانواده یعنی رابطه جنسی که در اوایل جوانی به نحوی «هدف» تلقی می شود ، را به صورت نامحدود پاسخ دهد و دیگر احساس نیاز به ازدواج نکند. ثانیا اگر قصد ازدواج کند چون انواع و اقسام چهره ها و زیبایی ها را دیده و لمس کرده است ، انتخاب به شدت سخت می شود و حتی در صورت ازدواج چون کسی را که انتخاب می کند نمی تواند زیبایی هایی که در تمام اشخاص وجود دارد را یکجا در خود داشته باشد ، چه زن و چه مرد نمی تواند از لحاظ روحی و جسمی ارضا شود و اصطلاحا دچار تنوع طلبی می شود.
نوع دوم این است که فرد پس از ازدواج وارد چنین جامعه ای می شود که تمامی مشکلات فوق به جز مشکل انتخاب همسر را دارد.
مطالبی که گفته شد برای شخصی بود که تازه وارد چنین جامعه ای می شود ، ولی اگر کسی مدتی در چنین جامعه ای زندگی کند از نظر جسمی برایش عادی می شود . عادی شدن در ابعاد بزرگ و کوچک به خاطر از بین رفتن حساسیت های وجودی نوع زن و مرد ( که متاسفانه برخی در جامعه ما نیز به دنبال حذف آن هستند!) باعث می شود که حتی در رابطه جنسی سالم ( در قالب ازدواج) نیز به برخی از نیازهای همسر خود پاسخ ندهند و باعث خیانت هایی که امروزه شاهد آن هستیم و یا انحرافات جنسی شود.سکس گروهی ( Group sex ) ، (هم جنس بازی ( Gay یا Lesbian ) )، ارضای مصنوعی با دستگاه ( Artificial sex ) ، روی آوردن به حیوانات و ...برخی از انحرافات جنسی است که به دلیل ارضا نشدن روحی روانی و بعضاً جسمی به وجود آمده و متاسفانه هم اکنون در غرب رایج است.
اما پوشش و حجاب چیست و چه ربطی به غریزه جنسی دارد؟ درباره پوشش و حجاب کم و بیش حرف هایی شنیده ایم، اما واقعا منظور از حجاب چه چیزی است؟ آیا همین که ما لباسی را به تن داشته باشیم ( فرض کنید کامل باشد ) دیگر محجوب شده ایم ؟ واقعیت این است که حجاب چیزی ورای یک پوشش است و تمامی رفتارها و کردارهای زندگی را شامل می شود .منتها پوششِ ( لباس ) زن و همچنین نگاه مرد مهمترین شکلهای حجاب هستند زیرا همانطور که در بحث ویژگیهای فیزیولوژیکی مطرح کردیم اولین راه تحریک مرد نگاه کردن و اولین راه تحریک زن جلب شدن توجه دیگران به اوست. اکثر مسائل و مشکلاتی که در رابطه جنسی ذکر کردیم با رعایت حجاب از بین می روند . چون دیگر برانگیزاننده شهوت وجود ندارد که این غریزه سرکوب یا پاسخ بی حد و مرز داده شود و محیطی هم وجود ندارد که همانند آب دریا باشد که هرچه بخوریم تشنه تر شویم. البته این بدان معنا نیست که دیگر گرایش به جنس مخالف کم می شود، بلکه به دلیل وجود همان حساسیتی که گفته شد میل به ازدواج و تداوم آن بیشتر می شود.
اشاره به یک موضوع خاص: یکی دیگر از شکلهای مهم حجاب ، حجاب در روابط است.
روابط دوستانه بین دختر و پسر نه تنها برای ازدواج مفید نیست بلکه همان بحث عادی سازی روابط و تنوع طلبی را به همراه می آورد . همچنین در این دوستی ها مسئولیت پذیری جایگاهی ندارد و در صورت کوچکترین مشکل در رابطه ، دوستی را به هم می زنند . (این مسئولیت گریزی غالبا در پسر بیشتر است چون در روابط دوستانه معمولا دختر به ازدواج هم فکر می کند ولی پسر نه!) تکرار این دوستی ها باعث می شود که شخص در ازدواج نیز به همسر خود به چشم همان دوست بنگرد و همان مسئولیت گریزی را به همراه داشته باشد . نکته دیگر اینکه در صورت دوستی های مکرّر ، چه زن و چه مرد وفاداری نسبت به همسر را امری محدود کننده تلقی می کنند و گاه روابط عاطفی خود را با دوستان قبلی ادامه داده (یا دوست جدیدی پیدا می کنند) تا جایی که به جدایی از همسر می انجامد .
شاید این ابهام پیش آید که اگر رابطه دوستی ، فقط با یک نفر باشد ، دیگر آن مشکلات قبلی به وجود نمی آید! اما به همان دلیل مسئولیت گریزی این دوستی نیز مردود است. حال ببینیم چرا باید مسئولیت پذیری باشد؟ نداشتن حس مسئولیت پذیری نسبت به همسر باعث می شود عشق واقعی (که دو طرف در سختی و رفاه در کنار هم می مانند) به وجود نیاید و اگر چنین عشقی در زندگی نباشد، زندگی پایداری نخواهد داشت و زود به جدایی می انجامد.
مطلب خود را با آیه ای از قرآن کریم به اتمام می رسانیم که در این رابطه می فرماید :
ولا تقربوا الزنی انه کان فاحشهً و ساء سبیلا
و نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهی است » اسراء 32
خداوند در این آیه می فرماید نه تنها زنا ( رابطه جنسی با نامحرم) نکنید ، بلکه حتی به آن نزدیک هم نشوید.! منظور از نزدیک نشدن به زنا، انجام ندادن همان کارهایی است که مقدمات رابطه جنسی را فراهم می کند و این ها همان روابط عاطفی با نامحرم ، نبود یا بد بودن حجاب و ... است.
پس اگر بخواهیم در یک جمله یکی از حکمت های حجاب و البته مهمترین آن را بیان کنیم این می شود که :
اسلام با دستور رعایت حجاب ( در همه ابعاد چه برای مرد و چه برای زن ) خواسته است که روابط عاطفی و جنسی را فقط در قالب ازدواج بگنجاند تا وسیله ای باشد در اختیار زن و شوهر برای استحکام زندگی آنها