احترام به جسم کودک
خط تعادل را باید در احترام به جسم رعایت کنیم. اگر از خط تعادل پایین بیاییم ، باعث تحقیر کودک میشویم و اگر بالای خط تعادل برویم، باعث تکبر و خودشیفتگی میشویم.
در ادامه تاثیر رفتارهای مختلف ما رو در این باره بررسی می کنیم...
اولين مسئله در اعمال تحقيرِ جسم، تفكر مقايسه است . بايد به تدريج و آرام آرام از اين تفكر دوري كنيم و آن را كنار بگذاريم .
يكي از انواع تحقير جسم ، لقب دادن به كودك است . خصوصيات جسمي كودكان را لقب ندهيد ، حتي به شوخي . از زبان نيشدار استفاده نكنيد و آن را شوخي قلمداد نكنيد . مهم نيست كه فرد هنگام شوخي قصدي دارد يا ندارد ، مهم آزاري است كه از طريق اين شوخي ها انتقال مي يابد .
نه جسم بچه ها را تحقير كنيد و نه اجازه دهيد كه جسم بچه ها را تحقير كنند و لقب بدهند . كودك زير 6 سال درك انتزاعي ندارد و متوجه شوخي و جدي بودن كلام نمي شود ؛ به خصوص از طرف پدر و مادر . همه ي حرفها يي كه به او زده مي شود را به عنوان واقعيت تلَقي مي كند و از تأثير آن ها در ضمير ناخودآگاهش از خود درك و تصوير مي سازد و بر پايه ي آن يك احساس به وجود مي آيد ؛ احساس حقارت و احساس حقارت نسبت به جسم .به جاي زبان نيشدار و كلمات مبهم از بيان فاخر استفاده كنيد . روي فرهنگ هاي لغات كار كنيد و از كلمات زيبا و فاخر و خوش آهنگ استفاده كنيد . اجازه ندهيد كه دوستان و آشنايان و بستگان با بچه هاي ما هر طور كه مي خواهند صحبت كنند . مواظب باشيد به بچه ها هيچ كس حق ندارد لقب بدهد ، بايد فوري دخالت كنيد البته با آرامش و ادب . اگر آنها هم بدانند كه لقبي كه به كودك مي دهند چه آسيبي به او مي زند ، متوجه اشتباهشان خواهند شد. انسان قد كوتاه و قد بلند نداريم . بلكه انسان هايي داريم با طول قدهاي متفاوت . اما به قد كوتاه مي كوييم كوتوله و به قد بلند مي گوييم ديلاق ؛ كه هر دو مخرب است . در مورد نوجوانان ، در يك مقطع سني يك مرتبه قد مي كشند در حاليكه هنوز مغزشان رشد نكرده ، بنابراين نوجوان حدود 20 سانتي متر از بدنش را كنترل ندارد ، مرتب به در و ديوار مي خورند ؛ به آنها نگوييد مثل شتر راه نرو . حتي دستش را ببوسيد چون او در حال رشد است .مسئله ي دوم در تحقير جسم كودكان اسباب بازي ها هستند . مخصوصاً براي دختر ها . بعضي از اسباب بازي ها جسم كودك را تحقير مي كنند . باربي از اين دست اسباب بازي هستند . اسباب بازي بار فرهنگي دارد و هر كالائي را به عنوان اسباب بازي به حريم خانه تان راه ندهيد . مادر زمينه ي اسباب بازي تهاجم فرهنگي داريم . وقتي عروسكهاي خوش اندام و بلوند و چشم آبي را دست دخترهاي مو مشكي و سبزه و تُپلي خودمان مي دهيم يعني داريم او را تحقير مي كنيم . آنها توسط اين عروسك ها درك و تصوير نا زيبائي از جسم خود مي سازند و در حسرت آن اندام و پوست و مو تا آخر عمر روزهاي تلخي را مي گذرانند .
از خط تعادل اگر به سمت بالا منحرف شويم ، به تكبر و خود شيفتگي مي رسيم . ما گفتيم كه بايد دست و حتي پاي كودك را ببوسيد و او را تمجيد و تأييد كنيد ؛ اين كارها اگر از خط تعادل خارج شوند و جنبه ي قضاوت بگيرند ، باعث خود شيفتگي مي شوند . بوسيدن دست جزو سنت ما است . دست بزرگان را به دليل حرمت به آن ها مي بوسيم ؛ دست كودكان را هم بايد بوسيد چون كودكان خيلي بزرگ هستند .
يكي از مهمترين مسائلي كه باعث ايجاد خودشيفتگي مي شود زيبايي است ، زيبايي يك نعمت الهي است و به نظر من همة بچه ها زيبا هستند . زيبايي يك خصوصيت است ؛ ارزش نيست ؛ زيبايي ارثي است . وقتي ما خصوصيت ها را ارزش گذاري مي كنيم ، مانع رشد مي شويم . يك نوع ارزش گذاري مي كنيم و باعث تحقير مي شويم ، مثل : سوسك سياه ؛ يا يك نوع ارزش گذاري مي كنيم و باعث خودشيفتگي مي شويم .
اندام ها را برچسب نزنيد ، رفتار ها را توصيف كنيد . مثل : قربون نگاه كردنت برم به جاي قربون چشماي مشكيت و ...متأسفانه خودشيفتگي يك بيماري در جامعة ما است و بچه هاي ما به سرعت در اين مسير طي مي كنند ، درست مثل تيزهوشي . زماني انسان بايد متوجه شود زيبا است كه قدرت صحيح استفاده از اين زيبايي را داشته باشد . و همينطور در مورد تيزهوشي . در كشورهاي اروپايي كودكان تيزهوش را فقط معلم و مسئولين مدرسه مي شناسند حتي به والدينش هم نمي گويند تا رفتار طبيعي اين كودك از او گرفته نشود و ارتباطش با همسالانش دچار اختلال نشود . ميانگين نمره هاي آن ها را از ميانگين كلاس پايين تر مي گيرند تا مغرور و خودشيفته نشوند ؛ وقتي وارد دانشگاه شدند به آنها گفته خواهد شد كه از هوش بالايي برخوردارند چون به مرحله اي رسيده اند كه ديگر توانائي و قدرت استفاده از اين خصوصيت را دارند .
اما متأسفانه ما در ايران بچه هاي 6 و 8 ساله را كه حتي تيزهوش نيستند ، با يك سري ضوابط اشتباه برچسب تيزهوش مي زنيم و به همه ي جنبه هاي زندگي اين كودك آسيب مي رسانيم .زماني كودك بايد متوجه زيبايي يا تيزهوشي خودش بشود كه قدرت صحيح استفاده از آن ها را داشته باشد . نه اينكه دچار خود شيفتگي شود و ديگر نتواند رشد كند . زيبائي هاي كودك نبايد جلوه گر شود ، حتي بايد پوشيده شود نه اينكه نمايش داده شود . همة بچه ها زيبا هستند . بچه ها بايد ساده بپوشند ، اگر موهاي زيبائي دارند ساده ببندند و اگر پوست زيبائي دارند لباس پوشيده بپوشند . خط تعادل را حفظ كنيم
آسيب هائي كه خود شيفتگي به دنبال دارد :
1) تأثير منفي در ارتباط ؛ اگر پسر يا دختري در عرصة ارتباطات فقط به جسمش متكي باشد و تنها منبعي كه براي ايجاد ارتباط داشته باشد،جسمش باشد چه چيزي در انتظار او خواهد بود؟ يك بخش مهم ريشة اعتياد ، فساد اخلاقي و انحرافات اجتماعي در تحقير جسم و يا خود شيفتگي در دوران كودكي است . متأسفانه والدين گاهي همزمان هم تحقير مي كنند و هم خود شيفتگي ايجاد مي كنند .
زيبائي جسمي خيلي خوب است و يك ارتباط جسمي و جنسي را غني مي كند ولي اين ارتباط فقط مخصوص همسران است.خصوصيات جسمي نبايد در هر ارتباطي عرضه شود . يكي از مرز بندي هاي ما با دنياي غرب در اين است كه در غرب ، جسم ، اهميت پيدا كرده و ارزش شده است و يك نوع زيبائي هاي خاص تبليغ مي شود، چون دنياي مصرف است . امروزه خود غرب هم به اين مطلب رسيده است كه خود شيفتگي هاي جسمي چه آسيب هايي به انسان مي زند .
2) تنهائي ؛ انسان هاي خود شيفته به شدت تنها هستند چون به هيچ كس اعتماد نمي كنند . به خصوص در مورد دختر ها اول خصوصيات جسمي شان را بارز مي كنيم بعد از طرف ديگر آن ها را از مردها و اجتماع مي ترسانيم . تفكر من از همه بالاترم و من برترم عين تنهايي است .
3) نگراني ؛ درست مثل هر داشتة ديگري كه هميشه نگرانيم كه از دستشان ندهيم افراد خود شيفته هم هميشه نگرانند كه نكند روزي اين زيبائي يا برتري را از دست بدهند .
4) احساس پوچي و تهي بودن معنوي و عاطفي
چه كار بايد كرد ؟
الف ) كمرنگ كردن زيبائي هاي ظاهري ؛ چرا به تعداد زياد عكس بچه ها را به در و ديوار خانه مي زنيم ؟ وقتي عكس بچه ها را به ديوار پذيرائي خانه مي زنيم آنها را رسانه اي مي كنيم . کودك توجه را دوست دارد . محبوبيت تلويزيون هم در همين است ، رسانه اي شدن ، جلب توجه ، مورد ديدن واقع شدن . ما وقتي عكس كودك را به ديوار مي زنيم او را رسانه اي مي كنيم ؛ به خصوص عكس هاي آتليه اي ، اين كار خود شيفتگي ايجاد مي كند . عكس بچه ها خوب است ولي روي ديوار اتاق خودش . مخصوصاً اگر عكس سن هاي مختلف او باشد تا مراحل رشد خودش را ببيند .
ب ) توجه به كاركرد جسم نه خصوصيات جسمي ؛
ج ) تقويت ارزش هاي معنوي و مهارت هاي زندگي ؛ انسان نياز به جلب توجه دارد اما بايد توجه مثبت باشد . بچه ها بايد از درون خودشان را تأييد كنند . براي پرورش متعادل و خوب كودك بايد بين ابعاد مادي و معنوي آنان هماهنگي ايجاد كرد ؛به همان نسبت كه به تغذيه و لباس پوشيدن و نظافت و ... اهميت مي دهيم به احترام به جسم كودك هم بايد اهميت دهيم و توجه كنيم . وقتي جسمي محترم بود به دنبال شناخت خودش مي رود.
برگرفته از مباحث استاد محمود سلطانی