کودک من و پیش دبستانی
اگر یادتان باشد زمان کودکیِ ما در روز اول مدرسه، در تلویزیون شاهد گریه ی بچه ها بودیم و خیلی از بچه ها نمی توانستند با شرایط پیش آمده کنار بیایند و مامانشان را می خواستند.
اما سالهای جدید، این گریه کمتر به چشم می خورد و بچه ها آمادگی بهتری برای ورود به مدرسه دارند. دلایل اجتماعی و رشد پیدا کردن افراد در زمینه ارتباط ها بماند، ولی شاید بتوان که یکی از دلایل آن را پیش دبستانی و آماده شدن بچه ها در سال قبل از ورود مدرسه به پیش دبستانی ها دانست...
کودکي که از محيط خانوادگي گرميبرخوردار باشد و دوره هاي شيرخوارگي و کودکي اول را در کنار مادري مهربان، متعادل و کاردان به سر برد، اعتماد به نفس و امنيت خاطر کسب ميکند تا آنجا که ميتواند هر روز ساعتي چند از مادر دور بماند، بدون اينکه دستخوش اضطراب و نگراني شديد بشود. از طرف ديگر چنين کودکي در همين مدت در يادگيري زبان مشترک تا آنجا پيش رفته است که ميتواند مقاصد خود رابه بزرگسالان تفيهم کند و با همسالان خود نيز ارتباط برقرار نمايد.
با رسیدن به سال های ورود به مدرسه، ضرورت کسب تجربه در محيطي متفاوت با محيط زندگي به حدي است که اگر کودکي ناگزير باشد همچنان در خانه و دور از همسالان خود بماند، ولو از مراقبت مادري که کار خود را بلد است برخوردار باشد از لحاظ رشد اجتماعي با مشکلاتي مواجه ميشود. به علاوه عبور سالم از محيط خانه به محيط مدرسه مستلزم اتخاذ تدابيري است که غفلت از آن ممکن است آهنگ سازگاري کودک يا تغييرات محيط را از صورت طبيعي و مطلوب آن خارج سازد. کودکاني که پس از رسيدن به سن قانوني يکباره از خانه راهي مدرسه ميشوند با چند مشکل نسبتا بزرگ مواجه ميگردند:
-
جداشدن از محيط مانوس خانوادگي
-
مواجه شدن با مقررات محيط مدرسه
-
روبرو شدن با نظم و ترتيبي که لازمه فعاليت هاي آموزشي است
-
کوشش ذهني ارادي براي درک و فهم مطالب و کسب معلومات جهت موفقيت در اموردرسي.
درگيري همزمان با اين مسائل، سازگاري را دشوار ميسازد و حالت عاطفي نامناسبي که در وي ايجاد ميشود بر طرز تلقي وي نسبت به مدرسه تاثير نامطلوب ميگذارد. راه حلي که براي اين مسائل پيشنهاد شده است، پيش بيني دوره اي تحت عنوان پيش دبستاني يا آمادگي است که طي آن کودک فرصت کافي داشته باشد تا با استفاده از امکانات تازه اي که بر اثر رشد فراهم آمده است، قسمتي از اين موانع را قبل از ورود به دبستان از پيش پاي خود بردارد. با توجه به آگاهي والدين به ضرورت گذرندان دوره پيش دبستاني، به نظر ميرسد يادآوري اين نکته لازم است که پيش دبستاني هاي مستقر در مدارس همچنان کودک را با موارد ياد شده روبرو ميسازند در حالي که تلاش ميشود در مهدکودک ها با شبيه کردن محيط آموزشي تربيتي به خانه (مثل خوردن صبحانه، ناهار، حضور بالباس راحت خانه، استفاده از بازي هاي متفاوت جهت آموزش واحدهاي کار و...)، کودک به تدريج آماده پذيرش قوانين و مقررات لازم گردد.
آنچه مربي آمادگي بايد بداند:
يکي از ويژگي هاي رواني کودک اين است که نظرات مورد قبول خود را به دشواري تغيير ميدهد، چرا که هنوز مراحل رشد ذهني او کامل نشده است. مربي ميتواند براي تعديل موضع کودک از هوش عملي استفاده کند که که در اين دوره به دلايل مختلف از اهميت خاصي برخوردار است.
هوش عملي به فکر کودک جنبه تجربي و حسي ميبخشد و چنانچه با روش صحيح هدايت شود، به خارج ساختن کودک از موضع انعطاف ناپذيرش کمک فراواني ميکند. کودکي که ضمن فعاليتهاي آزاد مورد علاقه خود به نتايج غير منتظره ميرسد، به شوق ميآيد که فعاليتهاي خود را با کنجکاوي ويژه اي ادامه دهد. تکرار فعاليت ها، کم کم صورت آزمايشي به خود ميگيرد که به نوبه خود نتايج غير منتظره را به نتايج مورد انتظار تبديل ميکند و در مجموع زمينه را براي تجديدنظر در نظرات مورد قبول و به طور کلي انعطاف پذيري ذهن را در قبال نظرات مختلف آماده ميکند.
با همه اين انتظار کوشش ارادي از کودک 5ساله، نشانه ساده انديشي است. زيرا فعاليت هاي کودک برخاسته از علايق و رغبت هاي آني او است. تحريک حس کنجکاوي کودک، راه ديگري است که به وسيله آن ميتوان کودک را به طور غير مستقيم درباره اموري که مورد علاقه اش نيست به فعاليت واداشت. کنجکاوي کودک يکي از نيرومندترين پايه هاي تربيت او است.
پاسخ دادن به تمام پرسش هاي کودک در اين دوره کاري دشوار است اما پاسخ ندادن هم حس کنجکاوي او را تضعيف مينمايد. بهتر است به او بياموزيم که چگونه ميتواند براي يافتن جواب سوالات خود مشاهده کند. بازي همچنان مناسب ترين روش تربيتي براي اين دوره است. وظيفه مربي اين است که کودک را با بازي هاي نو و مناسب اين سن آشنا کند و بهتر است مربي هنگامي که کودک همبازي ندارد پنهاني در بازي او شرکت کند.
صفت بارز ديگر کودکان، تشخص طلبي است که در اين دوره جلوه خاصي پيدا ميکند. شخصيت ابتدا به صورت نافرماني و گاهي به صورت لجالجت متجلي ميشود و نهايتا نوعي خودنمايي پديدار ميشود که با نشان دادن مهارت عموميبدن براي جلب تحسين و تمجيد ديگران همراه است. مربي بايد با استفاده از اين تمايل و با تکيه بر حس تقليد شديدي که در کودک به ظهور ميرسد موجبات غني تر ساختن شخصيت او را فراهم کند. تربيت در اين دوره داراي سه جنبه اساسي است:
* تربيت حواس
* تربيت تخيل
* تربيت شخصيت
تربيت حواس
هر يک از حواس، دريچه ای است که کودک از آن به جهان خارج مينگرد و اطلاعات دست اول کسب ميکند. هر چه حواس از لحاظ فعاليت هاي فيزيولوژيک سالم تر و از نظر ميزان تجارب مربوطه ورزيده تر باشد، معلومات حاصله از طريق آنها دقيق تر خواهد بود.
تربيت تخيل
از خصوصيات ديگر کودک در اين دوره اين است که واقعيت را با آفريده هاي خيال خود در ميآميزد. مربيان بايد به خاطر داشته باشند که تخيل، عالي ترين صفت انسان است چرا که بيشتر از هوش، بشر را از حيوان متمايز ميسازد. بنابراين تربيت تخيل که با تربيت حسي- حرکتي همراه و در متعادل ساختن آن نيز موثر است، جنبه ديگري از تربيت فکري اين دوره به شمار ميآيد. پس کودکي را که به چيزها سرسري نگاه ميکند و پراکنده انديش است به خيال پردازي تشويق کنيم و کودکي را که بيشتر از حد خيالباف است برعکس؛ به عبارت ديگر آنها را باداستان ها و قصه هاي واقعي آشنا سازيم و هموراه به خاطر داشته باشيم که غوطه ور شدن در شگفتي ها هم اندازه اي دارد.
تربيت شخصيت
يکي از جنبه هاي مهم شخصيت در اين دوره، تشخص طلبي است و فرديتي که در اين سن متجلي ميشود نيروي زنده اي است که ميتواند پايه استواري براي عمل تربيتي گردد. تسليم محض تشخص طلبي کودک شدن همان قدر به حال رشد شخصيت در حال تکوينش مضر است که مخالفت قطعي با آن.
کودک کودستاني براي ضبط خواهش هاي خود، براي آموختن راه و رسم زندگي با ديگران و براي قبول پاره اي از مسئوليت هاي عمومي مربوط به محيط خود، نيازمند کمک مربي خويش است. در اين مورد نه تنها سرمشق دادن و تشويق کردن لازم است، بلکه گاهي نياز پيدا ميشود که مرکز پيش دبستاني منتهاي سعي خود رابنمايد و به تبيين رفتار نابهنجار عده اي از کودکان بپردازد.
بازي هاي کودک و نقش هايي که با عهده دار شدن آنها، بدان ها معني و ارزش ميدهد و از خلال آنها شخصيتش آشکار ميگردد، از اين لحاظ حايز اهميت است.
با توجه به مطالب مذکور زندگي در کودکستان بايد امنيت خاطر طفل را که در شرايط مساعد خانوادگي جوانه زده است، بارور سازد.
بدين منظور، بايد نظم عمومی امور در کودکستان طوري باشد که کودک به خوبي دريابد که کليه فعاليت ها هر چند که ضمن آنها همه نوع حوادث جالب و غيرمنتظره ممکن است اتفاق بيافتد، طبق برنامه و طرح نقشه اي انجام شود. کودکان هنگام ترک کودکستان از آنچه تاکنون يادگرفته اند، احساس اطمينان کنند به طوري که براي آموختن بيشتر، آمادگي و اشتياق داشته باشند.
چنانچه کودکان توانسته باشند، در برخورد با نخستين محيط آموزشي، ناملايمات مربوط را بدون احساس دلسردي پشت سر بگذارند و لااقل از کاربرد موثر توانايي هاي خود در چند کار لذت برده و در نتيجه اعتماد به نفس کافي حاصل نموده باشند، ميتوان اميدوار بود که بتوانند با استفاده از اين آمادگي، گام هاي مربوط به مراحل بعد را يکي بعد از ديگري با موفقيت روز افزون بردارند.
منبع: ماهنامه کودک