درک کودکان و نوجوانان از مفاهیم دینی؛ مفهوم پیامبر و کودکی پیامبر
در قسمت قبل به بررسی مفهوم پیامبر از دیدگاه اسلام پرداختیم. در این قسمت با هم مرور می کنیم دیدِ کودکان را نسبت به این مفهوم و همچنین کودکیِ پیامبر در دوره های مختلف سنی اشان.
با ما همراه باشید...
ب) درک کودکان و نوجوانان از مفهوم پیامبر
یک : مفهوم پیامبر
استنباط کودک از پیامبر دین خود ،از یک تلقی خام آغاز شده،بتدریج به سوی برداشتی پیشرفته سوق پیدا می کند. مراحل این استنباط را می توان در سه دوره مشاهده نمود:
نخست؛ تا نه سالگی که تصور کودکان از پیامبر دین خود مغشوش و پراکنده است. بالاخره تلقی او این است که وی فردی خوب، مفید و پارساست. تعداد قابل توجهی از کودکان در این دوره او را فردی معمولی می دانند و بسیاری هنوز به لباس ها و ظاهر فیزیکی اش نظر دارند که نیکوکار بودن اون هم بدان ضمیمه می شود، مانند این پاسخ کودک شش و نیم ساله ای که : «او لباس هایش رنگ دیگری بود، شاید قهوه ای و کهنه بود. او مرد خوبی بود، دوست داشت که مرد خوبی باشد و به مردم کمک کند.» پیامبر در نظر آنها از سایر مردم مهربانتر ، زاهدتر و بسیار مفیدتر و خوش اخلاق تر جلوه می کند.
دوم؛ از نه تا سیزده سالگی ، یک دوره ی واسطه پدیدار می شود که در آن پیامبر با دیگران متفاوت و بی همانند است، چرا که از قدرت معجزه بهره مند است، مانند این بیان کودکی که: «او تنها مردی بود که می توانس معجزه بکند.» در این دوره برخی کودکان تلاش می کنند تا موقعیت ویژه ی او را در زمینه های دیگر تشخیص دهند، مانند اینکه : «او بزرگ بود و مردم به او ایمان داشتند.» یا «خدا به او همیشه کمک می کند و معلومات بیشتر به او می دهد.» تاکید بسیار آنها بر معجزات و تاثیر سودمند الهی راه را برای بیان و اثبات قدرتی فوق العاده می گشاید که تنها نشات گرفته از نیرویی سحرآمیز نیست.
سوم؛ از سیزده سالگی به بعد دوره ای است که در آن به پیامبر، هم بر اساس رسالتش برای عالم و هم ارتباط مخصوصش با خدا با وضوح بیشتری نظر می شود. اغلب کودکان در این دوره معنای نجات بخش بودن را در برداشت خود منعکس می سازند.
کودکی پاسخ داده بود: «او می تواند معجزه انجام دهد. انسان مخصوصی بود که فرستاده شد تا درباره ی خدا تبلیغ کند.» هدف از رسالت او آن است که درستی و محبت را بیاورد و به مردم راه را نشان دهد.
به طور خلاصه این دوره ها با اعتقاد به پیامبر بعنوان انسانی خوب آغاز شده ، سپس بعنوان یک معجزه گر و در پایان یک منجی مدنظر قرار می گیرد.
دو: کودکی پیامبر
اعتقاد کودکان در این زمینه آنقدر گوناگون و متفاوت است که نمی توان به صورتی منظم آن را دسته بندی کرد. تنها می توان دریافت که پاسخ های کودکان تا هشت سالگی پیرامون این مفهوم نامناسب، جزئی و متمرکز بر جنبه های فیزیکی است. خردسالان مایل هستند که وی را بر پایه ی توجیهات الهی تبیین کنند، مانند این که، «او مقدس بوده» و «خدا بیشتر به او توجه داشت». بدون آنکه معنای واقعی آن را بفهمند. توجه آنها به تفاوت او با سایر کودکان در لباس ها ، اسم و ظاهر جذابش معطوف می شود.
پس از هشت سالگی تلقی آنها، همانگونه که قبلا اشاره شد، بسیار متفاوت است. به طور کلی می توان گفت: به کودکی او به چشم یک دوران کودکی معمولی می نگرند. کودکی در این زمینه پاسخ داده بود: «او کودکی درست مثل بقیه بود. او نسبت به بقیه مومن تر بود.» او بعنوان الگویی کودکانه که هیچ گاه مرتکب کار ناپسند نمی گردد، مطرح می شود. تصور دانش آموزان سالهای آخر دبستان و سال نخست راهنمایی از کودکی پیامبر تعدیل بیشتری پیدا کرده است و اگر تفاوت هایی با دیگر کودکان داشته است شاید به سبب زهد و علاقه اش به مسایل مذهبی بوده است.
دانش آموزان بزرگتر پس از حدود سیزده سالگی مایل هستند که تکیه بیشتری بر ذکاوت او و کنجکاوی فراوان او نسبت به زهدش داشته باشند. بسیاری از این دانش آموزان به عادی بودن کودکی وی باور دارند.