با کاروان عشق؛ قسمت اول
امام حسین(ع) عاشق صحرای عرفات است، او هر سال در آن صحرا، دعای عرفه می خواند و با خدای خویش راز و نیاز می کند. هیچ کس باور نمی کند که امام یک روز قبل از روز عرفه، مکه را ترک کند... امروز امام به فکر صحرای دیگری است. او میخواهد حج دیگری انجام دهد می خواهد با خون وضو بگیرد تا اسلام زنده بماند. امت اسلامی گرفتار خواب شده است، همه ی این مردمی که در مکه جمع شده اند بر شیطان سنگ می زنند اما دست در دست شیطان بزرگ یزید می گذارند! اکنون امام مصلحت دیده است که برای بیداری بشریت باید هجرت کند، هجرت به سوی بیداری. هجرت به سوی آزادگی... برخیز! مگر صدای شترها را نمی شنوی؟ این صدای کاروان امام حسین علیه السلام است که آماده ی حر...