درک کودکان و نوجوانان از مفاهیم دینی؛(مفهوم خدا از دیدگاه اسلام)
در قسمت های قبل این مجموعه به طرح نظریه های مختلف روانشناسان در مورد تکامل درک دینی کودکان در سنین گوناگون پرداختیم و به اهمیت این مساله پی بردیم، از اینجا به بعد به صورت ریزبینانه تر و مثالی به این موضوع نگاه می کنیم.
از آنجاییکه لازم است تا برای فهماندن یک موضوع ، ما بعنوان مربی، به آن موضوع اشراف کامل داشته باشیم و به خوبی آن را فهمیده باشیم، با طرح هر مفهوم، ابتدا به آن موضوع از دید اسلام نگاه می کنیم و پس از آن به بررسی درک نوجوانان و کودکان از آن موضوع می پردازیم.
1) مفهوم خدا
الف) از دیدگاه اسلام
اسلام که بر پایه ی جهان بینی الهی استوار است ، خدا را سرچشمه ی هستی و مبدا تمامی موجودات می داند ، همانطور که مقصد همه ی موجودات نیز اوست و همه ی ما به سوی او بازگشت خواهیم نمود. اسلام معتقد است که برای رسیدن به قله های سعادت باید محور تمامی افکار ، گفتار و کردار ، خداوند باشد و غفلت از او برابر با انحراف از مسیر مستقیم هدایت و سقوط در دره های گمراهی خواهد بود. در مساله شناخت خدا، اگر صحبت از شناسایی کامل و همه جانبه باشد ، باید اعتراف کنیم که قدرت شناخت بشر در حد دستیابی بر یک چنین شناسایی همه جانبه از خدا نیست و ذهن او در این راه وامانده و معطل است، ولی اگر صحبت از شناسایی در یک جهت و یا چند جهت باشد ، یعنی آن مقدار از شناسایی نسبی که «او» را از ماسوای او ممتاز می کند ، البته انسان باید از خدا چنین آگاهی را داشته باشد.
انسان وقتی به آیینه ی آیات و نشانه های خدا می نگرد، از «او» نوعی شناخت پیدا می کند که به هر حال با «نشناختنی مطلق» بسیار فاصله دارد و خداشناسی او دست کم با شناخت صفاتی از قبیل خالق ، رب، مدبر، مبدا، واجب الوجود و... همراه خواهد بود. در این مقام به برخی از این صفات از دیدگاه قرآن اشاره خواهد شد تا در بحث به این نکته بپردازیم که خداشناسی کودکان در چه مرحله و مرتبه ای قرار دارد.
آهنگ اصلی اسما و صفات که در قرآن برای خدا آمده همان جمله « لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ؛ بهترین نام ها از آن اوست» (حشر/24) می باشد. بالاترین درجه ی هر نیکی و کمالی از آن خداست. خداوند عالم است و نظام جهان ، گواه دانش بی کران اوست. علم او بر همه چیز احاطه دارد: «إِنَّ اللَّـهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ خداوند شنوا و بیناست» (انفال/75)؛ « إِنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ؛ او هر نجوایی را می شنود و هر چیزی را می بیند» (حج/75)، ولی شنیدن و دیدن او مانند شنیدن و دیدن ما با گوش و چشم و دستگاه اعصاب نیست، بلکه دیدن و شنیدن او همان علم و آگاهیش بر هر چیز و هر صدایی است. او تواناست و جهان آفرینش ، با همه ی عظمتش جکایت از قدرت بی نهایت او دارد. او بر هر کاری تواناست «إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (بقره/20) ، او رحیم و رئوف است و رحمت و مهربانی او حد و مرزی ندارد و از هر کس به انسان ها مهربانتر است «وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»(یوسف/64). اما در عین حال قهار و منتقم و جبار است و کسانی را که به مبارزه ی حق برخیزند و ستم پیشه کنند، از رجمت خود محروم و به عذابی سخت گرفتار می کند.
خداوند زنده و ازلی و ابدی است، اما زندگانی و حیات او مثل زندگانی انسان ، جانداران و گیاهان نیست و او بی نیاز مطلق است. در اسلام صفات بسیار دیگری مانند غفور، عزیز، کریم، غنی، حمید و... نیز برای خدا عنوان شده است.
از سوی دیگر ، اسلام خداوند را از هر نقصی به دور می داند، چرا که او بی نیاز است و روی این «بی نیازی» به صورت یک اصل مهم در خداشناسی تکیه می کند. بر همین اسا، در ذات مقدسش محدودیت، ترکیب، ماده و جسم بودن و تغییر و حرکت و... راه ندارد. خداوند جا و مکان نیز ندارد، زیرا که داشتن مکان ویژه ی موجودات مادی است و هر جا و مکانی مخلوق قدرت اوست. او همه جا هست اما در جایی نیست؛ یعنی نمی توان انگشت بر مکان خاصی گذاشت و خدا را در آنجا دانست؛ پس در همه جا بودن خدا به این معنا نیست که او چنان بزرگ است که شرق و غرب عالم را اشغال نموده است، بلکه علم و قدرت و اراده اش بر همه چیز احاطه دارد. او را با چشم سر نمی توان دید ، نه در دنیا و نه در آخرت. «لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ؛ او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده میکند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است. » (انعام/103)
غفلت ، خستگی، خواب، پیری ، فرسودگی، پشیمانی، حدّ، دروغگویی، ظلم و... هرگز در او وجود نداردو خشم و خوشنودی او به معنای تاثیراتی در او نیست، بلکه به معنای دوری و نزدیکی رحمت الهی از انسان بدکار و نیکوکار است. او هیچ نیازی به عبادت و اطاعت ما ندارد و...
حال با نگاه اجمالی خدا از دیدگاه اسلام در بحث بعد تا حدودی مشخص خواهد شد که کودکان تا چه اندازه از این معانی دور هستند و نیز اینکه باید آموزشها را به گونه ای برنامه ریزی کرد که به تدریج این سیر به سوی بینش های مطلوب اسلام سوق پیدا کند...