مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه موفق 37؛ اژدها کوچولوی سبز رنگ!!! (مقابله با خواب بد کودک)

ساعت سه نیمه شب بود که با صدای گریه ی همراه با ترس دختر سه ساله ام  از خواب پریدم. وقتی به اتاقش رفتم صورتش از ترس برافروخته شده بود و با نزدیک شدن با دوتا دستش گردن منو چسبید و خودشو توی بغلم انداخت و مدام میگفت : «منو از اینجا ببر بیرون، من دیگه اتاقمو دوست ندارم، میخوام پیش شما بخوابم و...». فهمیدم که خواب ترسناک دیده، با اینکه خیلی خوابم می اومد و شاید توی اون شرایط بهترین روش این بود که به اتاق خودمون ببرمش و پیش خودم بخوابونمش و خودم هم با خیال راحت بخوابم، ولی یه لحظه وقتی به عواقبش فکر کردم که اگه همیشه از اتاقش بترسه چی؟ اگه دیگه راضی نشه بره تو اتاقش تنها بخوابه چی؟... بخاطر همین اول از همه اونو ...
28 بهمن 1394
5427 10 10 ادامه مطلب

روش گفتگو با فرزند؛ قسمت دوم (با دقت تمام گوش کنید)

در مطلب قبل گفتیم که  در گفتگو با کودک قدم اول این است که احساسات او را درک کنیم. اغلب ما با انکار احساسات از جانب دیگران بزرگ شده ایم و برای اینکه بتوانیم در پذیرش احساسات دیگران به خصوص فرزند خود ماهر شویم تیاز به آموزش و تمرین در شیوه های کاربرد آن داریم... در اینجا روش هایی برای کمک به کودک با تکیه بر احساس او عرضه می شود:  با کمک گرفتن از احساسات:   1- با دقت تمام گوش دهید.   2-احساسات کودک را با کلمه ای تصدیق کنید «آه» «هوووم... » «صحیح...»   3- احساسات کودک را با عبارتی بیان...
4 بهمن 1394

روش گفتگو با فرزند؛ قسمت اول

تا حالا به این فکر کردید که گفتگو با بچه ها روش و آداب خاصی داره؟... میخوایم بحثی رو باز کنیم که شامل روش ها و نکاتی در زمینه ی گفتگو با بچه هاست اینکه چطور باهاشون حرف بزنیم و چطور به حرف هاشون گوش کنیم.   این مباحث از کتاب «به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن» انتخاب میشه که کتاب مناسب و خوبی هست توصیه می کنیم تهیه و مطالعه کنید. گام اول: 👈 چگونه به کودکان کمک کنیم تا احساسات خود را درک کنند؟ جواب سئوال بالا خیلی ساده است 👌 با پذیرفتن احساساتشان! مساله این است که معمولا والدین عواطف کودک خود را نمی پذیرند.   به مثال های زیر توجه کنی...
29 دی 1394

تجربه موفق 37؛ ساخت آموزش های تصویری برای کودک

قبلا خوانده بودم که خوبه برای بچه ها کتاب های تصویری ساده تهیه کنیم و درباره ی تصاویرش صحبت کنیم بهشون آموزش بدیم. قبلا خوانده بودم که خوبه برای بچه هاکتاب های تصویری ساده تهیه کنیم و درباره ی تصاویرش صحبت کنیم بهشون آموزش بدیم. وقتی فرزندم به دنیا اومد چند جا دنبال این کتاب ها گشتم تا براش بگیرم، اما هم قیمت کتاب هایی که بتونم بدم دستش و نتونه پاره شون کنه زیاد بود و هم تصاویرش محدود بود و گاهی هم تصاویر مناسبی نداشت. بنابراین تصمیم گرفتم خودم دست به کار  بشم! توی اینترنت گشتم و تصاویر ساده از چیزهایی که میخواستم رو تهیه کردم ماشین، هواپیما، دوچرخه، توپ، حیوانات مختلف و... اونا رو برای همسرم...
25 دی 1394

تفنگ بادکنکی بسازید!...

برای فرزندتان به راحتی تفنگ بادکنکی بسازید.    1- ته بادکنک را گره بزنید 2-سر آن را قیچی کنید 3- یک رول دستمال کاغذی را داخل بادکنک بگذارید 4-برای محکم تر شدن، آن را با چسب ِپهن به رول بچسبانید 5- به کمک کاغذ گلوله شده و چسبِ کاغذ یک توپ کوچک بسازید 6- توپ را داخل لوله انداخته و با کشیدن و رها کردن گره ی ته بادکنک، توپ را شلیک کنید و از بازی لذت ببرید. 7- می توانید از فرزندتان بخواهید چشم هایش را موقع شلیک ببندد و از صدای افتادن گلوله تشخیص بدهد که کجا افتاده و آن را پیدا کند. ...
15 دی 1394

طرز پخت نان سنتی

سلام دوستان عزیزم     امیدوارم سالم و سلامت باشی امروز میخوام طرز پختن نان محلی رو براتون بذارم. عکسها خودش همه چیز رو توضیح داده فقط چند تا نکته است که در پایان میگم... بریم به ادامه ی مطلب... آرد 2 کیلو شیر2 کیلو مایع خمیر یه قاشق پودر هل گلاب کمی آرد الک شده باشه   کمی زعفران اضافه می کنیم بعدخمیر رو یه سه چهار ساعت می ذاریم استراحت کنه بعد خمیر رو گلوله گلوله می کنیم یا به اصطلاح نانواها کنده کنده بعد اگه خواستید نانها نا...
12 دی 1394

سئوالات کودک را مهم بدانید

یکی از وظایف مهم والدین این است که به سوالات کودکان در حد توان و گنجایش مغزی آن ها، پاسخ دهند. سعی کنید در حد توان سوالات کودکان را بدون پاسخ نگذارید و پاسخ دادن تان در هر سوال به گونه ای باشد که بتواند کودک را وادار به فکر کردن، تجزیه و تحلیل و پرسیدن سوالات دیگر نماید... یکی از مهم ترین و پیچیده ترین حوزه هایی که کودکان درباره آن ها سوال می پرسند خدا است. سوالاتی از قبیل سوالات زیر، دغدغه ذهنی کودکان این سن است :  خدا کجا زندگی می کند؟   خدا چه شکلی است؟   خدا دست دارد؟   خدا چقدر بزرگ است؟   خدا چه غذایی می خورد؟   شما والدین عزیز، دی...
24 آذر 1394

پیشنهاداتی برای ترک دادن بچه ها از پستانک

گرفتن   پستانک از دهان بچه و ترک  عادت پستانک آرام آرام و به تدریج باید انجام شود؛ می خواهیم روش هایی برای کم کردن علاقه کودک به پستانک و دورکردن وی به آن را، به شما پیشنهاد دهیم...   پستانک ممکن است بهترین وسیله برای آرام کردن یک نوزاد باشد؛ ولی با بزرگ تر شدن بچه و رسیدنش به دوران نوپایی دیگر استفاده دائم از پستانک چندان مناسب نیست . تصور کنید کودک تان عادت کرده با خوردن پستانک به خواب رود و شما در نیمه های شب با هر بار افتادن پستانک از دهان کودک و بیدار شدنش، مجبور باشید بیدار شوید و برای ساکت کردن گریه اش دوباره پستانک را به دهان کودک بگذارید.  بچه ها با گریه کردن ارتباط برقرار می کن...
1 آذر 1394

سال های طلایی تربیت؛ قسمت چهارم ( 18 ماهگی تا سه سالگی)

هنگامی که کودک راه رفتن را آغاز می کند اشیاء برایش جالب تر به نظر می رسند و بدون وقفه و خستگی به همه جا سرک خواهد کشید. از نظر او اشیا وسیله ای برای بازی و تفریح هستند و از خرد یا تکه تکه کردن آن ها هم هیچ ابایی نخواهد داشت... 18   ماهگی تا سه سالگی(کودک نوپا ( در این دوره کودک به خوبی نمی تواند صحبت کند، او فقط چند کلمه یاد گرفته است که البته همیشه یکی از این کلمات «نه» است. او هنوز مهارت های جسمانی ذهنی و اجتماعی کافی ندارد. بنابراین   کودک نوپا در مرحله ی بینابینی قرار دارد یعنی نه مانند دوره ی نوزادی ناتوان است و نه مهارت های یک کودک دبستانی را آموخته است. گاهی هجده ماهگی تا ...
30 آبان 1394

تجربه موفق 36؛ برعکس بازی؛ بازی برای مواقع لجبازی

بعضی از سن هایی که بچه ها وارد اون میشن دقیقا برای بعضی از والدین شبیه بحرانه. یکی از اون سن ها که من به تجربه اون رو درک کردم، سن سه سالگی هست. دخترم با نزدیک شدن به این سن خیلی احساس بزرگی می کرد و به خاطر همین از دختری که بیشتر مواقع در جهت جریان زندگی ما حرکت می کرد چشمه های لجبازی ای رو می دیدم که اگه انتظار اون رو نداشتم خیلی برام سخت بود. بعضی وقت ها برای خواسته های نامعقولش چنان پافشاری ای می کرد که اطرافیان رو هم خسته می کرد. اوج فاجعه زمانی بود که بیرون از منزل بودیم و اطرافیان و دوستان ، بالاخص پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم حضور داشتند که دیگه نگو.... وقتی دقیقا برعکس انتظارات ما رو انجام میداد و خیر...
25 آبان 1394