مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

شوق وصال؛‌ قسمت اول

می خواهیم در این مجموعه به سفری برویم به بلندای تاریخ ، به اوج مظلومیت و به انتهای اقتدار... شوق وصال را با یک یا علی (ع) آغاز می کنیم...   با رحلت رسول اکرم (ص) و ماجرای سقیفه و به خلافت رسیدن ابوبکر و بعد از آن عمر و عثمان حضرت علی (ع) 25 سال سکوت کردند... بعد از  قتل عثمان بود که مردم به سراغ امام علی (ع) آمدند و با حضرت بیعت کردند امام در ابتدا به خاطر جو آشفته به وجود آمده بعد از قتل عثمان از بیعت امتناع می کردند اما سرانجام به خاطر فشار و تقاضای مردم خلافت را پذیرفتند و با بیعت گسترده مردم به خلافت رسیدند.  داستان بيست و پنج سال خانه نشينى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داستانى غم ‏انگيز است...
6 تير 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت دهم (آخرین قسمت)

    وفات حضرت زینب سلام الله علیها رو به همه شما مامان های عزیز تسلیت می گیم __________________________________________________ هوا تاريك شده است و مردم مدينه در خواب هستند  .   امّا امشب در خانه على عليه السلام ، همه بيدار هستند  . على عليه السلام و سَلمى    و فضه و چهار يتيم فاطمه عليها السلام  . فاطمه عليها السلام وصيّت كرده است كه على عليه السلام او را زير پيراهن غسل دهد  ... Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ...
17 خرداد 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت نهم

حال فاطمه عليها السلام لحظه به لحظه بدتر مى شود ، او گاهى از هوش مى رود و گاهى به هوش مى آيد  .  او ديگر براى پرواز به سوى آسمان ها آماده است و مى خواهد به ديدار پدر مهربان خود برود  .   در اين مدّت ، فاطمه عليها السلام چقدر بلا و سختى كشيده است  ...   روزها و شب ها مى گذرد  .   خبرى در شهر مى پيچد: «بيمارى فاطمه عليها السلام شديد شده است ، او ديگر نمى تواند از خانه بيرون بيايد . »   عدّه اى از زنان مدينه به عيادت او مى آيند  .   آنها در كنار فاطمه عليها السلام مى نشينند و حال او را مى پرسند .   فاطمه عليها السلام رو...
7 خرداد 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت هشتم

به فاطمه عليها السلام خبر مى رسد كه خليفه بر روى منبر پيامبر ، على عليه السلام را دشنام داده است  .   اين سخن دل فاطمه عليها السلام را به درد مى آورد و غم و غصّه در دل او مى نشيند  .  بيمارى او شدّت مى يابد. اكنون ديگر او آرزوى ديدار پدر را دارد  و شب و روز كار او گريه شده است... يك روز از ماجراى سخنرانی حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد مى گذرد ، خليفه در خانه خود نشسته است ، او خيلى نگران است  .   نگاه كن ، عُمَر به ديدن خليفه آمده است  :  -  چقدر خوب بود كه تو مرا به حال خود مى گذاشتى  !  -  چرا باور ندارى كه من دلسوز تو...
28 ارديبهشت 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت هفتم

  فاطمه عليها السلام مى داند كه امروز تمام حقّ در قامت على عليه السلام جلوه كرده است.  او چادر خود را بر سر كرده و همراه با زنان بنى هاشم به سوى مسجد حركت مى كند  . وقت نماز نزديك است ، مسجد پر از جميعّت است.   همه مسلمانان در فكر اين هستند كه فاطمه عليها السلام براى چه كارى به مسجد آمده است  ... خالد قصد کشتن مولایمان علی علیه السلام را دارد.   باید هرچه سریعتر به مسجد برویم...   مثل اينكه دير كرده ايم ، نماز شروع شده است ، خالد در كنار على عليه السلام در صفِّ اوّل ايستاده است ، ما هيچ كارى نمى توانيم بكنيم  .   حتماً مى دانى على عليه السلام مجبور است كه در نماز ج...
13 ارديبهشت 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت ششم

  فاطمه  عليها السلام اكنون بر روى زمين افتاده است،  مردم اين شهر فقط نگاه مى كنند  ! آرى، امروز فتنه اى آمده كه همه را ترسانده است، كيست كه جرأت يارى حق را داشته باشد؟ آنان كه فاطمه عليها السلام را نقش بر زمين كرده اند اكنون على عليه السلام را به مسجد می برند  . بعد از وفات پيامبر سنت هاى جاهليّت زنده شده اند  ... فاطمه  عليها السلام اكنون بر روى زمين افتاده است، مردم اين شهر فقط نگاه مى كنند ! واى بر شما اى مردم  ! مگر شما به چشم خود نديديد كه پيامبر هر گاه فاطمه عليها السلام را مى ديد تمام قد در مقابلش مى ايستاد؟ چرا اين قدر زود فراموش كرديد...
9 ارديبهشت 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت پنجم

  شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما مامان های عزیز تسلیت می گیم در مسجد پيامبر، عدّه‏ اى دور هم جمع شده‏ اند و هر كسى سخنى مى‏ گويد،  چرا على ‏عليه السلام به مسجد نمى ‏آيد و پشت سر خليفه پيامبر نماز نمى ‏خواند؟   مگر خبر نداريد كه عدّه ‏اى از مخالفان ما در خانه على ‏عليه السلام جمع شده ‏اند ، ما بايد هر چه سريعتر آنها را دستگير كنيم   .   ابوبكر با نظر آنها موافق است و دستور حمله به خانه على‏ عليه السلام را مى ‏دهد   ...   امروز روز جمعه ، دوّم ماه ربيع الأوّل است ، چهار روز ا...
6 ارديبهشت 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت چهارم

    هنوز تعدادى از ياران گرامى پيامبر مثل سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار با خليفه بيعت نكرده‏ اند، همچنين عبّاس، عموى پيامبر هم براى بيعت نيامده است   . اينها به خانه على ‏عليه السلام رفت و آمد مى ‏كنند و بر سر بيعتى كه در غدير نموده ‏اند باقى هستند   . اكنون بايد كارى كرد تا آنها هم با خليفه بيعت كنند...   عُمَر با خود می گوید تا زمانى كه     علی علیه السلام  با ابوبكر بيعت نكرده است نمى‏توان بقيّه مردم را مجبور به بيعت با ابوبكر كرد... براى همين به سوى مسجد رفته و به خليفه چنين مى ‏گويد: «اى خليفه  پيامبر! تا زمانى كه ...
4 ارديبهشت 1391

از غروب تا غروب؛ قسمت سوم

مسلمانان بر خلافت ابوبكر متحّد شده ‏اند و هر كس كه با اين اتّحاد و يگانگى ، مخالف باشد كشته خواهد شد.  خليفه همراه با كسانى كه در سقيفه هستند به مسجد شهر مى‏ رود   .   در مسير به هر كس برخورد مى‏ كنند او را مجبور مى‏ كنند تا با ابوبكر بيعت كند...   تمام افراد قبيله اوس با ابوبكر بيعت كرده‏ اند   .   آيا به ياد دارى اوّلين كسى كه با ابوبكر بيعت كرد كه بود؟   آرى ، بشير را مى ‏گويم ، او كه يكى از بزرگان قبيله خزرج است . به علّت حسدى كه نسبت به پسر عموى خود، سعد دارد با ابوبكر بيعت كرد تا مبادا سعد خليفه شود ...
26 فروردين 1391