مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه ناموفق 6؛ لطفا بی دفاع ها ، لِه شوند!

1392/11/29 16:45
نویسنده : یه مامان
4,240 بازدید
اشتراک گذاری

 

این تجربه ، نمونه ی خوبیه از یک لحظه غفلت و اثرات بد اون... البته شاید به نظر، مورد کوچیکی باشه و شاید اصلا به چشم خیلی ها نیاد. ولی واقعا منشا رفتارهای آینده ی بچه هامون همین مسایل به ظاهر جزئی و پیش پا افتاده اس. بیایید از این به بعد هممون به طور جدی تر روی مسایلی که به بچه هامون مربوط میشه فکر کنیم و پخته تر عمل کنیم.

حالا بریم ببینیم...

 چند وقت پیش بود که توی گوشیِ یکی از اقوام بازی ای را دید. با دیدن آن همه مورچه به وجد آمده بود. بعد یاد گرفت که با انگشتانش می تواند مورچه ها را له کند. و بعد از آن یاد گرفت که اگر زنبورها را بزند می سوزد، این ایام سپری شد، و بنا به درخواستش که هر روز گوشی من را می گرفت توی دستش و می گفت «مور» آن بازی را روی گوشیم نصب کردم.

شاید مدت زیادی را می تونست مشغولش کند و شاید حرکت انگشت ها و هماهنگیِ بیش چشم و دستش خیلی بهتر شد ولی یک چیزهایی کم کم از او گرفته شد که قابل قیاس با آن چیزهایی که به دست آورده بود ، نبود.

این را از وقتی فهمیدم که روی زمین مورچه ای دیده بود و با انگشتانش دنبال آن بیچاره افتاده بود و میخواست آن را له کند. این کارش من را از خواب غفلت بیدار کرد. بعضی اوقات اشتباهاتی رو مرتکب میشویم و عواقب بدش را درنظر نمی گیریم.

این بازی ، ضعیف کشی را به دخترم یاد داد، اینکه مورچه ها چون بی دفاع هستند می توانید لهشان کنید ولی زنبورها چون نیش می زنند، بی خیالشان باشید. بی اختیار به یاد فیلم «شکارچیِ شنبه» افتادم و شستم خبردار شد که این بازی از کدام دیدگاه می تواند آب بخورد، و حال بدی که بعد از هر بار دیدن این فیلم به من دست می داد و دلم آوار می شد توی درونم دوباره بر من مستولی شد... صحنه های آخر آن فیلم جلوی چشمم مرور شد و ذره ذره بی رحم شدن کودکی که پاک بود عین زلال، دوباره من را به اغمایی فرو برد و دلم را لرزاند.

 با این اوصاف من چگونه چند سال دیگر بدیِ کار صهیونیست و تروریست را ملکه ی ذهنش کنم در حالیکه خودم بوسیله ی این بازی به او آموخته ام که می توانی بی دفاع ها را له کنی با این توجیه که به مرحله ی بالاتری برسی.

یاد سخنی از دوستی افتادم که می گفت: «اگر می خواهید اینگونه بچه ها را تربیت کنید، اصلا تربیت نکنید بهتر است، ولشان کنید؛ خودشان با همان ذات پاک خودشان بزرگ شوند، خیلی آدم های بهتری می شوند ... »

من به عنوان مادر ، و یا هر بزرگتری بعنوان عاقل تر از بچه، مسئولیم در مقابل کوچکترین کاری که برای بچه ها انجام می دهیم. چون ضمیر پاک آنها را تحت الشعاع قرار دادیم و اشتباهاتمان شاید جبران سختی داشته باشد.

استغفرالله ! ...

یاد کودکی خودمان افتادم، وقتی مورچه ها را می دیدیم که در حیاط برای خودشان جولان می دهند ، مادربزرگم می گفت ، مواظب باشید پا رویشان نگذارید، شاید بچه هایش منتظرش باشند و یا شاید خودش بچه باشد و دارد می رود پیش مامانش. و ما کلی مواظب بودیم که مورچه ها له نشوند. آموزه ای که با بی دقتیِ من داشت به خورد بچه ام داده می شد، دقیقا عکس این بود.

واقعا این مادربزرگها بدون دفتر و دستکهای امروزی دقیق تر عمل می کردند تا منِ نوعی که برای یک کار کوچک خودم را توی جزوه و کتاب و مقاله شناور می کنم تا ببینم تربیت بهتر چگونه است.

بعد از این یادآوری، اول کاری که کردم، پاک کردن آن بازی از روی گوشی ام بود. و بعد از آن ، هر بار که مورچه ای را می دیدم و دخترم را در کمینِ آن، سریع به سمتش می رفتم و می گفتم: «مورچه، برو خونتون، پیش مامانت!»

بعد از چند بار تکرار این عمل ، می بینم مورچه هایی را که با گفتن :«مور! مامان! برو!» توسط دخترم به سمت لانه اش هدایت می شوند و خدا را از این بابت شکر می کنم که زود متوجه این غفلتم شدم .

________________________________

پ ن 1: شاید بچه هامون، خیلی کارها و یا حرفها رو از جاهای دیگه بشوند، ولی تاثیر عملی که خانواده اش  -بالاخص پدر و مادرش – دارند ، به مراتب خیلی بیشتر از جاهای دیگه اس.

پ ن 2: اگه چشمامون رو باز نکنیم و اجازه بدیم هر چیزی رو بچه هامون ببینند و یا حتی بشنوند، شاید روزی متوجه بشیم که دیگه دیر باشه. پس عقل حکم می کنه که از حالا بیشتر دقت کنیم.

پ ن 3: این قصه هر روز و هر لحظه توی هر مکانی در حال تکراره، نه فقط بازیِ مورچه ها، که هر بازی و یا فیلمی که به بچه هامون هدیه می دیم و یا هر کاری که انجام میدیم، حتی قصه های شبی که برا بچه هامون تعریف می کنیم.

پ ن 4: چه خوبه که اصلا گوشی و از این بازی ها و کارتونهای شرکت پراسم و رسم انیمیشین سازیِ بیگانه رو تا وقتی کوچیک هستند به بچه هامون عرضه نکنیم، چرا که تا بخوایم هدف و نقشه ی پشت این دسیسه ها رو متوجه بشیم کار از کار گذشته و روح لطیف و ضمیر پاک بچه امون آلوده شده. بیخود نیست که میگن که هر سخن جایی و هر نکته مکانی و یا سنی دارد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان پریسا
29 بهمن 92 6:50
سلام صبح به خیر. واقعا هم تجربه نا موفق یا بهتره بگیم تلخ..... باز خدا رو شکر که مادر زود متوجه شده و از ادامه ی این ماجرا جلو گیری کرده.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه بله تلخه متاسفانه! ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیریم تازه اس همیشه صدق نمی کنه. چشم و گوشمون همیشه باید باز باشه
مامان فرنيا
29 بهمن 92 8:02
سلام صبح بخير وقتي مطلب را خواندم كلي به فكر فرو رفتم چندتا بازي دخترم انجام ميده كه ميتونه به ضررش باشه اما من حواسم نيست و اصلا به اين چيزها فكر نكردم ؟!!! همه ما به اين تلنگرها نياز داريم اين كه فقط بچه ها صحنه هاي بد نبينن يا تصاوير ترسناك نگاه نكنن مهم نيست چيزهايي كه بقول معروف با پنبه سر مي برن خيلي مهمترن كه از چشم ما دور ميمونن ممنون بخاطر اين همه توجهتون و اگاه كردن مادرها
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله آفرین! تعبیر خوبی داشتید... خیلی از این کارتون ها و بازی ها ، نکاتی پشتشون مخفیه که اصلا به راحتی نمیشه متوجه شد، متاسفانه دشمنان ما خیلی زیرک هستند، بخاطر همینه که باید ما هم مادران زیرکی باشیم. اتفاقا یه مستند هم به نام مستند «ظهور»، یکی از قسمت هاش در مورد اثرگزاری کارتون ها روی ضمیرناخودآگاه بچه هاست که به بررسی نوع نقاشی و انحرافات جنسی بچه ها می پردازه... ان شاءالله اگه فرصتی بود حتما میذاریمش تا همه ببینند...
مریم مامان دونه برفی
29 بهمن 92 10:04
سلام با خوندن این مطالب خیلی رفتم تو فکر.راستش دلم سوخت به خاطر روح لطیف این فرشته های مهربون که درکنار پیشرفت تکنو لوژی تا چه حد میتونه آزار ببینه و دستخوش تحول بشه . و یه تکونی به من داد تا بفهمم که من به عنوان یک مادر تا چه حد باید مراقب رفتارهای کودکم باشم.تا هم حس مسئولیت پذیری رو ازش نگرفته باشم و هم در تربیتش نقش مستقیم ایفا کنم. راستش الان پسرم تو سنیه که هرچی میگیم تقلید میکنه .حتی درصحبتهای روزمره هم باید خیلی مواظب باشیم تا هرچیزی روبه زبون نیاریم. ولی متوجه شدم بچه هایی که بزرگتر میشن و بویژه با همسالان ارتباط بیشتری پیدا میکنن تحت تاثیر رفتارهای اونها خیلی از کلمات زشت رو یاد میگیرن که ممکنه در خونه به هیچ وجه از اونها استفاده نشه. با این مشکل چه باید کرد . احساس میکنم این احتیاط من و پدرش بی نتیجه می مونه و به قول دوستان خیلی نباید بچه رو پاستوریزه بار بیاری چون خواه ناخواه این چیزهارو یاد میگیره.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از نظر خوبتون. واقعا همینطوره و همین مساله باعث نگرانیِ خیلی از والدینه. ولی مهمترین چیز که باید یادمون باشه اینه که برای آرامش خودمون و کم شدن نگرانی هامون بهترین وسیله توکل به خداست. چون خدا خودش سفارش کرده که اگه پدر و مادری زیاد استغفار کنند، هدایت بچه ها رو خدا خودش به دست می گیره و از انحراف دورشون می کنه. البته این به این معنی نیست که ما دست رو دست بذاریم و مواظب دیدنی های و شنیدنی های بچه هامون نباشیم، این مورد برای وقتایی هست که کاری از دست ما برنمیاد. بچه ها امانت های الهی هستند و باید امانتدارهای خوبی باشیم. نکته ای که توی این متن هم بود ، اینه که اگه پدر و مادری کاری رو انجام بدن و چیزی رو به بچه ارائه کنند برای اون بچه به منزله مهر تایید میشه و اینطوری هم اونا خیانت در امانت کردند و هم تاثیر بدش رو اون بچه گرفته. مثلا در مورد همین حرف بدی که شما بهش اشاره کردید، خودِ ماها هم ممکنه خیلی حرف بد بلد باشیم و شنیده باشیم، ولی می دونیم که نباید اونا رو استفاده کنیم و بد هستند. پس صرف شنیدن و یاد گرفتن اون حرف، تربیت بچه رو خراب نمی کنه، بچه باید بدونه که مجوزی برا استفاده از این حرفهایی که شنیده نداره، و این عدم استفاده بوسیله ی رفتارهای پدر و مادر هست. اگه دوست داشتید این مطلب که در مورد حرف بد هست رو می تونید مطالعه کنید: http://mamanschool.niniweblog.com/post9.php براتون آرزوی موفقیت داریم مامان مهربون
مریم(مامان روشا)
29 بهمن 92 11:39
سلام وقتتون به خیر
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه
مریم(مامان روشا)
29 بهمن 92 11:51
ممنون تجربه ی تلخ ولی آموزنده بود من و پدر تمام بازیهای گوشیمون پاک کردیم چون هربازی که روشا دوست داشت یه مشکلی داشت!با اینکه خودشم تبلت داره دوسه تا بازی روش داره که اونم آشپزی هستش چون خیلی علاقه داره :-) پای لپ تاپم که میشینه فقط فیلمهای خودش رو میبینه,بعضی مادرها برای اینکه سر بچه رو گرم کنند عادتش میدن به بازی با گوشی یا کامپیوتر!بعدم با افتخار تعریف میکنند که چقدر خوب بازی میکنند!
یه مامان
پاسخ
آفرین به شما مامان نمونه و خوب که اینقدر به این مساله توجه دارید. اتفاقا بچه ها چون سرعت یادگیریشون بالاتره، خیلی بهتر از بزرگترها توی تکنولوژی پیشرفت می کنند و این، دو تا زنگ خطرِ خیلی بزرگه: 1) یکی اینکه به خاطر اون چیزایی که بلدن و بزرگترهاشون بلد نیستن ، بزرگترها رو دست کم می گیرن و بی احترامی ها شروع میشه. 2) دوم اینکه وقتی بچه ها بلد باشند زودتر از سنشون با این قسم چیزها کار کنند ، روحیه اشون تحت تاثیر قرار میگیره، چه اینترنت و کامپیوتر و چه بازی های رایانه ای و کارتون های بعضی شرکت ها... و همه ی اینا یعنی مشکلات بعدی و بعدی و بعدی متاسفانه... باید والدین خودشون رو کنار نکشن و سعی کنند که نه تنها از بچه ها عقب نیفتند بلکه همیشه یه پله بالاتر از اونا باشن و همیشه روشون کنترل داشته باشن.
زهره(مامان فاطمه)
29 بهمن 92 15:37
وای من خودم بعضی وقتا که مورچه میبینم از ترس اینکه دخترمو موقع خواب نگزند جلوش میکشم
یه مامان
پاسخ
همه ممکنه اشتباه کنند، ولی اونایی توی راه زندگیشون موفقند که بدون تعصب به اشتباهاتشون پی می برن و در صدد جبرانش برمیان... خوشحالیم که با مامانِ خوبی مثل شما دوستیم
مامان شبنم
29 بهمن 92 18:33
سلام بسیار جالب بود واقعا چه نکته های ساده چه پیامدهایی می تونه داشته باشه البته در مورد مورچه ها ما هم خیلی مودبانه بهشون میگیم برو کنار و خلاصه هم زیستی مسالمت امیز داریم البته یه دلیلش هم اینه که مورچه هامون انقدر پر ملات و چرب و چیلی هستن که اگر یکیشو بکشیم تا مدتی دستمون بوی مورچه میگیره راستی یکی از دوستان در مورد تاثیر بیرون و حرف بد گفته بودن به نظرم اگر یه ریزه دقت کنیم بچه ها براشون مهمه که ما ازشون راضی هستیم یا نه یا این که چه واکنشی داریم مثلا این دختری ما از یکی از دوستاش جیغ زدن یاد گرفته مدتیه دارم ترکش میدم خیلی سخته ولی احساس میکنم داره از سرش میفته دیروز هم موقع بازی تا جیغ میزد بازی رو متوقف می کردم اخراش دیگه فقط یه صدای اروم میداد بالاخره ما که نمی تونیم بچه رو از اجتماع دور نگه داریم پس فقط می تونیم مثل یه فیلتر رفتارای بد رو از بین ببریم و از سرشون بندازیمش
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنونیم از این همه نظر خوب و تجربه ی قشنگتون که برامون نوشتید. واقعا همینطوره! اولا با رفتارهای خودمون و ثانیا با نشون دادن علاقه امون و یا عدم علاقه امون به یه کاری می تونیم روی رفتارهای بچه هامون تاثیر بذاریم...
مامان یاسمن و محمد پارسا
29 بهمن 92 23:16
سلام خیلی پست عالی بود واقعا باید مراقب رفتارهای خودمون و تاثیر ان در رفتار بچه ها باشیم عزیزم درسته شما مثال مورچه را زدید اما چه باید کرد من همیشه از مورچه ها ی که میان تو خونه ادم و لانه سازی می کنند بدم میاد یعنی دیونه میشم وقتی مورچه تو خونه میبینم فوری سم پاشی و کج گرفتن لونشون خدا را شکر فعلا اثری از اثارشون نیست اما می دونم اگر بازم بیان همین بلا به سرشون میاد تو این میون من تا حالا خیلی به این موضوع فکر نکرده بودم از این به بعد عذاب وجدان می گیرم به نظر شما چکار باید کرد اخه نمیشه خونه را گذاشت به امید مورچه ها خونه ما هم اپارتمان حیاط نیست بچه ها را از محیط دور کنم ممنون از پست مفیدتون
یه مامان
پاسخ
سام مامان عزیز ممنون از نظری که برامون نوشتید و صداقتتون نظرتون من رو یاد پدرم انداخت، یادمه بچه که بودم هر وقت مادرم به پدرم میگفت سم مورچه بخر؛ پدرم در جواب میگفت که:« پدرم نون و جو جلوی مورچه ها میریخت من سم بریزم؟!» و واقعا چقر قدیما زندگی ها قشنگ و پر از خیر و برکت بودماچ] یادمه یه زمانی از یه نفر شنیدم که توی مسیر عبور مورچه ها یا کنار خونشون خمیر دندون بزنی دیگه نمیان!
یک عدد مامان
30 بهمن 92 14:41
من یه نظر کلی دارم: به نظر من پشت پرده ی تموم بازیها و برنامه های اونور آبی چیزایی هست که ما نمیپسندیم و با فرهنگ ما جور در نمیاد! واقعا ما رسم و رسومات و آداب جالبی داریم که نشات گرفته از فرهنگ غنی ایرانی هست، واقعا حیفه بخوایم بچه هامون جوری تربیت بشن که کمتر ردّی از هویت ایرانی رو داشته باشن . باز جای شکرش باقیه این مادر انقدر کمالات داشته که به اشتباهش اقرار کرده و سعی کرده جلوی ضرر رو بگیره... واقعا این تلاششون دست مریزاد داره...
یه مامان
پاسخ
با نظر شما موافقیم واقعا این بازی ها به صورت هدفمند ساخته و ارائه میشن نمونه اش هم همون بازی پرطرفدار انگری بردز هست که در ورژن های اولیه فقط باید خوک های بدجنس رو میزدیم تا به مراحل بعد میرفتیم و در مراحل و ورژن های جدید اون نمادهایی شبیه مسجد در اون طراحی شده که فقط با تخریب اونها می تونید امتیاز بگیرید وبه مرحله ی بعد برید و این یعنی فاجعه! شاید در آینده در این مورد هم مطالبی در مدرسه بذاریم و کاش والدین به این چیزها دقت نظر کافی داشته باشن...
مامان شاران
30 بهمن 92 23:03
امیدوارم حالتون خوب باشه بیچاره این حیوونا من خودم هم حیوونا رو خیلی دوست دارم ولی واقعا ضمیر پاک بچه ها خیلی زود میتونه آلوده بشه پس باید مواظب عملکردمون باشیم
یه مامان
پاسخ
ممنون از لطفتون. ما هم آرزوی سلامتیِ همیشگی رو برای شما داریم.... واقعا همینطوره! یه اشتباه کوچولو، ممکنه اثرات خیلی بدی بذاره که جبرانش خیلی سخت باشه...