مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

انگشت های جادویی

1392/11/27 6:00
نویسنده : یه مامان
8,461 بازدید
اشتراک گذاری

بعضی وقت ها اسباب بازی های جورواجور هم برا بچه ها تکراری می شن و دنبال یه تنوع هستند. و یا وقتی بیرون هستیم و دسترسی به اسباب بازی نداریم و با کمبود امکانات مواجهیم، این انگشتان ما هستند که به دادمون می رسن. البته کار با انگشتان و توجه کودک را به سمت انگشتانش جلب کردن، باعث افزایش دقت و هوش کودک هم میشه و انتقال احساسات و عشق هم از نوک انگشتان خیلی بهتر انجام میشه.

بازی های انگشتی خیلی برا بچه ها جذابن. حتی بعضی وقتها بعنوان قصه ی شب هم میشه ازشون استفاده کرد، چون همینکه انگشتت رو میکشی کف دست بچه ، انگاری خوشش میاد و چشاش سنگین میشه و تن صدایی که درگوشی هست هم، کمک می کنه به ریتم خوابش.

انواع بازی ها رو میشه به کمک انگشتها انجام داد:

* شعرهای انگشتی که نمونه اش رو در قبل دیده ایم و حتما شما هم نمونه های زیادی از اونا بلدید و یا حتی اختراع خودتونه که از شنیدنش خوشحال میشیم.  (نمونه اش کتابای بازی با انگشتان هستش که یه مثالش رو توی بازی با انگشتان؛  می تونید ببینید)

 

* می تونیم نقاشی های کوچیک و گوناگون رو روی انگشتامون بکشیم ، اونوقت روی کاغذ و یا هر جای مُجازی، مُهر بزنیم. (اگه یادتون باشه ،همون کاری که دهه شصتی های عزیز روی پاک کن هامون انجام می دادیم).

 

* هر انگشت می تونه نماد یه شخصیت باشه. مثلا از مامان و بابا و نی نی هاشون گرفته تا مادربزرگ و پدربزرگ و عمه و خاله و دایی و عمو  و یا حتی صغری خانم و اصغر آقا  همسایه بغلیمون و این حرف ها. اونوقت با این شخصیت ها یه سناریو تنظیم کنیم و برا بچه نمایش اجرا کنیم. برا بچه های کوچیکتر که مفهوم نمایش های طولانی مدت رو نمی فهمن، میشه دالی بازی کرد، به این ترتیب که همه ی انگشت ها مشت میشن و با صدا کردن هر شخصیت ، همون انگشت بالا میاد و دالی می کنه و سلام علیک و روبوسی با بچه و قلقلک و این حرف ها. البته صدا کردن شخصیت ها اگه با بچه ها باشه براشون جذاب تره.

 

* انگشتان دست به حالت وارونه می تونن نقش دو تا پا رو بازی کنن. این دو تا پا میشه یه مورچه باشه که برا قلقلک دادن فرزند دلبندمون اومده. نمونه ی یه داستان خنده دار با انگشتایی که در نقش مورچه کوچولو هستند رو قبلا دیدیم. (آموزش مهارت قصه گویی؛ گام سیزدهم)

 

* یه بازیِ دیگه که البته برا بچه های یه خورده بزرگتره و توش یه نخ هم دخالت داره، همون بازی های بچگی های خودمونه که نخ رو به حالت های مختلف دور انگشتای دست در میآوردیم (که البته همون موقع هم من حالت های زیادی بلد نبودم ، اگه شما متخصص این بازی بودید یاد ما هم بدید خوشحال میشیم. )

 

* بازی دیگه سایه بازی هستش. اگه جایی هستیم که نور کافی نیست بوسیله ی گوشی هامون می تونیم نورپردازی کنیم. نمونه های این بازی رو هم قبلا دیدیم. (نمایش سایه با دست)

 

* نقاشی های انگشتی هم برای محیط خونه اس، ولی آوردنش جزو این دسته بندی خالی از لطف نبود و قبلا نمونه هاش رو دیدیم. (نقاشی با اثر انگشت!) . این هم یه نمونه از نقاشی با کف دست (نقاشی با کف دست)

 

* ساخت عروسک های انگشتی خیلی ساده بوسیله ی کاغذ. نمونه ی این رو هم قبلا داشتیم . (چگونه به کودکمان مهارت ساخت کاردستی را بیاموزیم؟؛(10))

 

* کف دست کودک‌تان را باز کنید و خط‌ها را نشان او بدهید و در حالی که انگشت‌تان را روی هر یک از خط‌ها می‌کشید شعر زیر را برایش بخوانید:

 -  اینجا یه جاده‌اس! اینجا یه خرگوش می‌دوه، اینجا یه گنجشک می‌پره، اینجا علف روییده! بزی داره می‌چره...

این بازی به کودک کمک می‌کند بافت دست خود را بهتر بشناسد و در ضمن به وسعت دست خود پی‌ببرد. اگر برق اتاق را خاموش کنید و تنها با چراغ‌قوه کف دست او را روشن نگه دارید لذت بازی دوچندان خواهد شد!

 

* حالا که زمستون رسیده و روی شیشه ها رو بخار میگیره می تونیم توی ماشین یا هرجای دیگه، نقاشی های خلاقانه با انگشت و دست روی بخارهای شیشه داشته باشیم. از نمونه های نقاشی های انگشتی که در بالا دیدیم می تونیم استفاده کنیم. یه نمونه هم نقاشی «کف پای وروجک هستش» که زمان بچگی هامون خیلی ما رو سرگرم می کرد. با کشیدن این کف پا روی شیشه و بالا رفتن اون از شیشه می تونیم داستان تخیلی هم تعریف کنیم و کلی با هم سرگرم بشیم.

(یعنی من واقعا شرمنده ام به خاطر این عکس، از بی امکاناتی و عجله مجبور شدم فقط محض اطلاع از مراحل کار ، این کار رو با خودکار و دفتر و با این وضع فجیع انجام بدم :دی)

    

 

* نقاشی با انگشت روی فرش یا هوا و حدس زدن اون توسط کودک هم می تونه یه بازی جذاب برای بچه ها باشه. بسته به سن بچه ها میشه این بازی رو سخت تر و یا آسون انجام داد. برای بچه های باسواد میشه کلمات رو نوشت و از بچه ها بخواهیم حدس بزنن چی نوشتیم. (زنگ بازی (5))

 

* می تونیم چشم بچه ها رو ببندیم و شئی رو به دستشون بدیم و از اونها بخواهیم به وسیله ی لمس کردن اون شیء رو حدس بزنن. (زنگ بازی (12))

 

*  می تونیم روی هر کدوم از انگشتها حالتهای مختلف چهره رو نقاشی کنیم (مثلا خندان، گریان، عصبانی، ناراحت و...) بعد برا بچه ها یه ماجرایی رو تعریف کنیم و طی تعریف کردن اون ماجرا از بچه ها بپرسیم که شخصیت موردنظر الان چه شکلیه؟ مثلا تعریف می کنیم که علی دندوناشو مسواک نکرده بود، بعد بپرسیم مامان علی الان چه شکلیه؟

 

* می تونیم اشکال هندسی رو با انگشتامون درست کنیم و یا از بچه ها بپرسیم که شکل مورد نظر رو با انگشتش درست کنه.

 

* سوالهایی رو بپرسیم که جوابش عدد باشن و از بچه ها بخوایم که تعداد رو فقط با انگشت نشون بدن . مثلا چند تا دماغ داریم، چند تا گوش، چند تا مامان، ماشین چند تا چرخ داره و یا موتور و... . بعد برا هیجان بیشتر سرعت پرسش ها رو بیشتر کنیم و یا  سوالهایی بپرسیم که تعدادش از تعداد انگشتای دست بیشتر باشه و خلاقیت بچه ها رو توی جواب دادن ببینیم و لذت ببریم.

 

* این بازی ها و کلی بازی های دیگه مثل گل یا پوچی که ریشه در تاریخ داره ، میتونه بهترین اوقات رو برا ما و بچه ها فراهم کنه.

 

شدیدا منتظر خلاقیت های شما در مورد بازی های انگشتی هستیم... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان پریسا
27 بهمن 92 6:59
سلام صبح زیباتون به خیر و شادی یه پست پر از ایده های خیلی قشنگ . دست شما درد نکنه ... منظورم اینه که واقعا دست شما درد نکنه مخصوصا واسه اون ایده ی چاپ
یه مامان
پاسخ
سلام صبح زیبای شما هم به خیر و شادی خواهش میشه، قابل شما رو نداشت. اتفاقا از همون دیشب هرچی دستم رو می شورم تمیز نمیشه، جوهر خودکاره بدجوری رفته توی پوستم! راهی به نظرتون میرسه برا پاک کردنش؟
مامان پریسا
27 بهمن 92 7:01
من هم 5 تا شعر از کتاب انگشتی ها از حفظم که گاهی برای پریسا میخونم وخیلی هم دوستشون داره.... گاهی هم دستش رو روی کاغذ میکشم و براش یه خانواده درست میکنم و یه داستان و الی اخر....
یه مامان
پاسخ
بله بچه های ما هم خیلی این شعرها رو دوست دارن و فکر می کنیم که بازه ی سنی وسیعی رو شامل میشن این اشعار اتفاقا چند وقت پیش شبکه ی پویا هم کارتونی تحت عنوان ماجراهای پنج انگشت پخش میکرد که خیلی قشنگ درست شده بود؛ ان شاالله سعی می کنیم باز هم از اینا بذاریم توی مدرسه.
مامان پریسا
27 بهمن 92 7:04
و باز هم از مهد کودک.... 2 تا کتاب ریاضی داریم 3 - و 4 مخصوص امادگی که کلا فقط روی انگشت های 2 تا دست کار میکنه از برگ اول کتاب این خانواده رو معرفی کرد از مامان انگشتی و بابا انگشتی تا دختر کع انگشت پوش و بقیه خانواده مامان بزرگ بابا بزرگ خاله و دایی.... خلاصه هر نوع اموزشی که بخوان در این 2 کتاب داشته باشن اول این خانواده میان وسط
یه مامان
پاسخ
میگم، این طرح مهد رفتن شما هم خیری شد برا مدرسه ها!
مامان پریسا
27 بهمن 92 7:07
این هم یکی از شعر های انگشتی ها : اولی میگه : من عروسم و ناز دارم دیلینگ دیلینگ ساز دارم دومی: عروس ما ناز داره حیف که جهاز نداره سومی: رخت و لباس و پارچ اب نداره چهارمی : یخچال و فرش و رخت خواب نداره پنجمی : عروس خانم ناز نکن در کمدو باز نکن کسی ک جهاز نداره این همه ناز نداره
یه مامان
پاسخ
هوووووم؟ خب شعرش قشنگ که هست و معلومه دختر بچه ها ازش خوششون میاد مخصوصا اگه با نوع خوندن جذاب همراه باشه اما فرهنگی که ممکنه زیرپوستی برای بچه ایجاد کنه یه کم جای تفکر و شاید احتیاط داره نمیدونم شاید هم ما زیادی حساس هستیم!
مامان فرنيا
27 بهمن 92 8:35
سلام صبح بخير بازيهاي انگشتي اولين بازي كه ما انجام ميديم و دايي فرنيا مبتكرش بود توي مسافرت پارسال و توي ماشين كه فرنيا حوصله اش سر رفته بود همان دوپا شدن انگشتها و راه رفتنشون و داستان ان روز انگشتها كه اين شده دردسر هر روز ما يعني بايد انگشتهامون قصه بگن و جاشون حرف بزنيم البته انگشتهاي فرنيا هم هميشه نقشه بچه ها را دارند اما بازيهاي كه مال مهد است و فرنيا وقتي ياد ميگيره مياد و به ما هم ياد ميدهرنگ انگشتي، نقاشي با استفاده از طرح اوليه دست و پا، بستن چشم و لمس اشيا و حدس زدن شي يك بازي هم چند وقت پيش كه توي ماشين خيلي چرخيديم و حوصله فرنيا حسابي سررفته بود همان نقاشي روي بخار شيشه ماشين بود و خوب وقتي بخار شيشه پاك ميشد دوباره با نفسمون يك صفحه جديد ايجاد ميكرديم
یه مامان
پاسخ
به به ! چقدر تجربه و خاطره ی انگشتی. بین خودمون بمونه، من خودم هم وقتی بخار روی شیشه رو می بینم ، بدجوری کودک درونم خودنمایی می کنه و می افتم به جون بخارها! پروژه هایی روی همین شیشه اجرایی کردم! حیف که موندنی نیستن!
مامان فرنيا
27 بهمن 92 8:40
اما شعري كه مامان پريسا جون گفتن يك مجموعه كتابه كه فرنيا هم خيلي دوستشون داره شعرهايي با انگشت است كه هر كتاب درباره يك موضوعه مثلا مراسم و جشنها، بازيها و ... فقط سختي كار اينه كه اگه ميخواهيم اين كتاب جذاب باشه بايد شعر را حفظ كنيم و بعد با انگشتهامون اجرا كنيم كه براي بچه ها جذاب باشه اما ان بازي سايه را هم فرنيا خودش توي اتاقش كشف كرد چون چراغ خواب اتاقش روشناييش جوريه كه اين حالت سايه را ميتونه ايجاد كنه البته باز هم معمولا فرنيا دوست داره سايه ها به هر شكلي انسان باشن و حرف بزنن البته گاهي (تاكيد ميكنم گاهي)هم خودش تنهايي بي سروصدا سرگرم بازي ميشه
یه مامان
پاسخ
بله! اتفاقا چند نمونه شعر از یکی از اون کتابها رو تو مدرسه داریم. واقعا بازیهای جالبین! آفرین به فرنیای عزیز با این کشفیاتش، می زنیم به افتخار دخمل گل زمان ما فقط یه لی لی لی لی حوضک بود که با قتل و عام یه مرغ بیچاره و خورده شدن ختم میشد.
مامان فرنيا
27 بهمن 92 8:47
اما چندتا بازي بود كه خيلي خوشم امد و پيشنهاد داده بوديد يكي شمارش و نشان دادن اعداد با انگشت، نقاشي روي هوا(مطمئنم خيلي بازي جالبيه)، بازي و توجه به كف دست راستي عروسكهاي انگشتي هم فرنيا داره كه نميدونم چرا زياد از انها استقبال نميكنه اما مشابه عكسي كه گذاشته بوديد ما جاي پاي گربه درست ميكرديم نوك همه انگشتان دست را بهم بچسبانيم و روي بخار يا برف يك اثر ايجاد كنيم و با كم و زياد كردم تعداد انگشتان ميشه اثرهاي متفاوتي ايجاد كرد مثلا فقط با سه انگشت شصت، نشانه و وسطي
یه مامان
پاسخ
آفرین! خیلی ایده ی قشنگی بود. یه مزیتیش هم اینه که برا نشون دادنش ، پهنای دست آدم خودکاری نمیشه که هی بسابیش و پاک نشه ممنون از تجربیات قشنگی که برامون نوشتید
مامان شبنم
27 بهمن 92 16:19
سلام واقعا همه ایده ها جالب بودن ..... دختری ما فعلا با همون مورد دوپایی خیلی ذوق میکنه البته لی لی حوضک هم دوست داره انشاالله این ایده های قشنگ رو هم براش امتحان می کنم واقعا ممنون ...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شبنم قابل شما رو نداشت، ان شاالله که شبنم جان هم خوشش بیاد البته خوشحال میشیم باز خوردش رو برامون بگید لحظات شاد و خوشی رو براتون آرزو داریم
مامان پریسا
27 بهمن 92 20:43
سلام وقت به خیر. باشما موافقم اون شعر کمی باید با احتیاط خونده بشه ولی این اولین شعر این کتاب بود که پریسا خیلی از اون خوشش اومد و فکر کنم اولین شعری بود که قبل از 2 سالگی با اون حرف زدن نصفه نیمه حفظش کرد و در مورد پاک کردن جوهر خودکار....اینقد بدم میاد یه نقطه روی دستم بیفتهیعنی همون لحظه با هر چی که دم دستم بیاد سعی میکنم پاکش کنم. باید مراقب باشید با صابون یا ریکا یا.... نشورید چون ثابت میشه. حتما باید با وایتکس یا الکل یا اسیتون تمیزش کنید. البته من کشف کردم که با ژل زده عفونی کننده ی دست هم میشه لکه های کوچیک رو از روی دست پاک کرد
یه مامان
پاسخ
سلام وقت شما هم به خیر مامان عزیز و مهربون پس چقــــــــــــدر این شعر براتون خاطره انگیزه! حالا این که خوبه من دیدم ملت برای بچه شون از اون کوچیکی با انگشتاشون این شعر رو می خونن که: اين ميگه بريم دزدي، اين ميگه چي بدزديم، اين ميگه طشت طلا رو، اين ميگه جواب خدا رو کی میده، اين ميگه من ِ من ِ كله گنده! واقعا موندم تو فلسفه ی این شعر و دیگه آموزشش به بچه!... از توصیه های ایمنی تون و اکتشافاتتون هم ممنونیم
مامان یاسمن و محمد پارسا
27 بهمن 92 23:44
یادش بخیر اون موقعها تو جونیا ما هم انگشتمون را نقاشی می کردیم و بازی می کردیم و شعر ما پنج انگشت هستیم باهم در شادی غم تازه تا همینجاشم یادمه یاد اونوقتها افتادم جونی کجای که یادت بخیر ممنون عزیزم پست جالبی بود
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز الان هم جوون هستید شعری که گفتید رو یادمون هست واجب شد براتون بذاریم توی مدرسه که هم خاطره های گذشته زنده بشه و هم اون شعر قشنگ حفظ بشه. ان شاالله به زودی میذاریم، پس منتظر باشید
مریم(مامان روشا)
28 بهمن 92 9:30
ممنون عالیه بچه ها بازی با انگشتها رو خیلی دوست دارند
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه. همینطوره!
مامان یاسمن و محمد پارسا
28 بهمن 92 10:36
ممنونم عزیزم لطف می کنید من برا بچه ها می خوندم تا همین جا یاسمن همیشه اعتراض می کرد چرا بقیش و نمی خونیمنم اینطوریممنونم از محبتتون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه... پس منتظر باشید میذاریمش تا یاسمن جون بیشتر از این شاکی نشده.
مامان شاران
28 بهمن 92 16:00
مرسی جالب بود واقعا کاربردیه
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه... قابل شما رو نداشت
مریم مامان دونه برفی
29 بهمن 92 10:42
سلام خانم معلم خسته نباشید. یه شعرهم بود که ما تو دوران بچگیمون میخوندیم . کف دستو نشون میدیم و یه دایره وسطش با دست دیگه میکشیم و میگیم: لی لی لی لی حوضک فیله رفت آب بخوره افتاد و دندونش شکست .. بعد هم یکی یکی انگشتها رو نشون میدیم و مسئولیت هرکدوم رو میگیم... یه بازی که امیرعلی خیلی دوست داره اینه که کف دستمونو بذاریم روی دفتر تا اون بتونه دورشو نقاشی کنه و وقتی دستو برمیداره یه تصویر از دستمون روی صفحه باقی بمونه .البته الان در دورگیری پا و گوشی و بادکنک و بقیه اشیا ء هم پیشرفتهایی حاصل نموده .. چشم چشم دو ابروی روی بخار ششیشه ماشین که از کارهای همیشگیمونه یه ایده جالب: ما میتونیم با تغیر در حالتهای مختلف چهره خیلی چیزهارو به بچه آموزش بدیم.مثلا یکی از بازیهای من و امیر علی اینه که باهم چند لحظه اخم میکنیم چند ثانیه لبخند میزنیم و چند ثانیه دوباره اخم میکنیم و چند ثانیه شکلکهای مختلف درمیاریم . با این کارمفهوم خوشحالی و ناراحتی رو میتونیم بهشون آموزش بدیم . نتیجه : من از این بازی درزمانهایی که امیر علی بیخود لجبازی میکنه استفاده میکنم و با تغییر چهره خودم اون رو به لبخندزدن وادارمیکنم. آخه اون به شدت از شکلکهای من خوشش میاد و میخنده.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از ایده های قشنگتون. اون دورگیریِ دست و پا هم واقعا برا بچه ها لذت بخشه، ممنون از اینکه به اون هم اشاره کردید.
مامان سید
1 اسفند 92 1:51
عالی بود ممنونم تو وبسایت بنیاد سفینه باز نشرش کردم.
یه مامان
پاسخ
ممنون از لطفتون.
یک عدد مامان
2 اسفند 92 0:41
اول از همه بگیم که این پست به شدت مورد علاقه ی ما میباشد! همه ی بازیها خوشمزه و جالب و قشنگ و سرگرم کننده بودن با اجازتوم منم یکی دو مورد از بازی با انگشت رو براتون میگم، این بازیها همین الانشم توی خونمون اجرا میشه * یکیش این شعر بود: با دستان قفل شده و انگشتی که زیر دست قایم شده باید خونده بشه به حالت کشدار خونده میشه و با حرکت اسلوموشن اجرا میشه، هر چی بچه بزرگتر ریتم آهنگ و حرکت تندتر! >>>>> برپـــا ... برجـــا ... کی غایبه؟... مرجان! ...دروغ نگو من اینجام!! اگه مفهوم نبود بگین توضیح کاملتر بدم * یه موردی هم که اخیرا یاد قند و عسل دادم و به شدت استقبال شد ، یه نوع شعبده بازیه فک کنم به این ترتیب که جلوی چشم ناظرین انگشت اشاره رو نصف میکنیم بعد دوباره به هم میچسبونیم!! * اون بازی نخ با دست رو هم من شخصا خیلی دوسش داشتم ، حدود 16 مرحله داره، من بچه بودم تا مرحله 7 و 8 میرفتما ! اما الان یادم نمیاد چیکار میکردم خیلی بازی باحالی بود ، چند تا دختر می نشستیم دور هم و تند تند مسابقه میذاشتیم ، کلی سرگرم میشدیم ، چند شب پیش قبل از خواب دو تا بند کفش رو بهم گره زدم و نشستم به درست کردن! قضیه برای همسری جالب شد و نیجه این شد که تا نیمه های شب من و بابایی و قند و عسل هی نشستیم با بند و انگشتامون طرح زدیم، نهایت تا مرحله 3 تونستیم پیشرفت کنیم!! * یه مورد دیگه هم هست نمیدونم مناسب این پست هست یا نه! اینکه با خمیر های رنگی گل چینی برا خودمون انگشتر و دستبند و بازوبند قهرمانی و اینا درست میکردیم! تمام موارد بالا جزء بازیهای بچگی های خودمه که الان یاد قند و عسل میدم و اونا هم اجراش لذت میبرن
یه مامان
پاسخ
به به ! این انگشت ها واقعا جادویی هستند ها با این همه کارایی ای که دارند. بازی ِ مرجان خانم یه نوستالوژی بود برامون... از دست این مرجان اون شعبده بازی هم همینطور البته... من تو بچگی هام به خاطر اینکه عموم مجبور بود هی به خاطر من انگشتش رو جدا کنه و تازه اونقدر خوب نقش بازی می کرد و با آه و ناله اینکار رو انجام میداد ، واقعا شرمنده اش بودم. آخ چقدر خوب میشد میشد یادمون بدید اون نخ بازی با انگشت ها رو . من هر وقت درباره اش می شنوم یاد ای کی سان می افتم مورد انگشتر و دستبندتون هم منو یاد بازی انداخت که ازش خوشتون نمیاد و اون هم کشیدن ساعت و انگشتر روی دستمون به وسیله ی خودکار بود. عجب نسل قانعی بودیم ها!
یک عدد مامان
2 اسفند 92 0:49
راستی! جا داره همینجا من شخصا بخاطر اینکه مجبور شدین دست خودتون رو بخاطر ما خودکاری کنین ......... الف) تشکر میکنم!! ب) معذرت میخوام؟؟!! ج) شرمنده ام؟! د) جبران میکنیم!! جای خالی رو خودتون با گزینه مناسب پر کنید ولی طرحش خیلی جالب بودا! تا حالا ندیده بودم ولی به قول مامان ِ خوبـــ ِ پریسا من یکی عمرا اگه بتونم خودمو راضی کنم دستمو خودکاری کنم یا حتی استامپی حتــی!!! واقعا آفرین دارین شما
یه مامان
پاسخ
ببینید دیگه ما چه انسان های از خود گذشته ای هستیم ولی خداییش ساعت 1 و نیم نیمه شب و وقتی قراره پست فردا صبح بره بالا و نبود امکانات (البته اونقدر ذهنم هنگ کرده بود که یادم نبود رنگ گواش هم توی خونه ی ما پیدا میشه) این تنها کاری بود که می تونستم انجام بدم.... که البته قابل هیچ کدوم از مامانای عزیز رو نداشت
مامان شبنم
3 اسفند 92 1:25
سلام اول بگم امروز چند بار سر زدم گفتم الان هم بیام ببینم نظرات اومدن یا نه البته میدونم نزدیکای عیده و همه مامانا هزارتا کار دارن ... دوم این که دیدم همه درگیر این بازی نخ بازی شدن و کلی خاطره زنده شده گفتم یک کمک کوچیک کرده باشم برای دیدن مراحل این بازی به این ادرس مراجعه کنید البته انگلیسیه ولی تصاویر از بقیه سایتایی که گوگل پیدا کرد بهتر بود و واضحه بازم ببخشید انگلیسیه این لیسانس زبان من فقط توی سرچ گوگل گل میکنه یه نکته بامزه اسم این بازی در زبان انگلیسی گهواره گربه هست البته دقیق نمیدونم انگیزشون از این نام گذاری چی بوده http://www.ifyoulovetoread.com/book/chten_cats1105.htm
یه مامان
پاسخ
به به سلام مامان شب زنده دار شبنم جان ممنون از اینکه در این لحظه و ساعت به مدرسه تشریف آوردید و خیلی ممنون به خاطر لینکتون البته چون با گوشی هستم موفق نشدم لینک رو ببینم اما ان شاالله فردا در اولین فرصت سر میزنم چون بدجوری میخوام ببینمش راستی نمیدونستیم زبانتون خوب بید