انواع روابط والد و فرزند؛ نوع سوم: آزادی مشروط
همانطور که در دو قسمت قبل گفتیم رابطه اعضاء یک خانواده را می توان به سه دسته محدودیت مطلق، آزادی مطلق و آزادی مشروط تقسیم بندی کرد، امروز به بررسی نوع آزادی مشروط خواهیم پرداخت...
نوع سوم: آزادی مشروط
در خانواده هایی که نه «محدودیت مطلق» سایه افکنده و نه دچار معضل «آزادی مطلق» هستند، «آزادی مشروط» معیار و ملاک نوع رابطه والد فرزند می باشد.
همه افراد و اعضاء خانواده به تناسب موقعیت و امکانات خود حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر در باره مسائل مختلف را دارند، این فضا و روابط بین افراد، عاقلانه ترین و انسانی ترین روش زندگی و فرزند پروری می باشد که در آن هر حقی، همراه تکلیف و مسئولیت است.
در چنین خانواده هایی کوچکترها و بزرگسالان در مسائل مربوط به خود صلاحیت اظهار نظر داشته و در حد توان و آگاهی خویش، وظایف محوله را انجام می دهند. فرزندان چنین خانواده هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می گیرد.
جایگاه فرزندان در جمع خانواده مشخص و محفوظ است و با نظارت و راهنمایی مدیر خانه از قوانین و مقررات اجتماعی و خانوادگی اطاعت می کنند. فرزندان در این فضای عاطفی و به واسطه آزادی مشروط درمی یابند که چرا باید از انجام کاری خودداری کنند و یا باید در مواقع معینی وظایف خاصی را انجام دهند.
این وضعیت برخلاف شیوه ای است که به دلیل محدودیت مطلق، از فرزندان انتظارات خاصی وجود دارد و نیز بخلاف شرایطی است که فرزندان در محیطی کاملاً آزاد و رها پرورش می یابند و به تمام خواسته ها و تمایلات آنها جامه عمل پوشانده می شود و فرزند خانواده، حاکم مطلق خانه است.
چند نکته درباره ی خانواده های با آزادی مشروط:
1- فرزندان خانواده هایی با آزادی مشروط، نظم گرا، منضبط و تسلیم نُرم های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. در چنین خانواده هایی، فرصت کافی برای اظهار نظر به بچه ها داده می شود تا مشکلات خود را با والدین خویش در میان گذارند.
2- در چنین فضایی، فرزندان می توانند آزادانه دیدگاه و عقیده خود را بیان کنند و هنرها و مهارتهای بالقوه خویش را بروز دهند و در نتیجه از امنیت روانی کافی برخوردار شوند.
3- در چنین خانواده هایی، تبعیت از قوانین و مقررات اجتماعی و اخلاقی و احترام به دیگران و رعایت هنجارهای اجتماعی و خانوادگی به خاطر ترس از والدین و یا ترس از تنبیه و سرزنش آنها نیست، بلکه فرزندان در یک جوّ عاطفی مناسب و متعادل و با اعطای آزادی نسبی و در سایه راهنمایی والدین بتدریج با اصول و قواعد اخلاقی آشنا شده و شخصاً اعمال و رفتار خود را کنترل می نمایند و از اعمال ناشایست خودداری می کنند.
4- در چنین خانواده هایی وقتی فرزندان بتوانند با والدین و دیگر اعضاء خانواده خود در یک فضای عاطفی متعادل و بدون هرگونه افراط و تفریط زندگی کنند و از آزادی مشروط برخوردار باشند، در مدرسه و محل تحصیل علم و دانش و دیگر مکانهای آموزشی و غیر آموزشی نیز خواهند توانست با معلم و مسئولین مدرسه و همکلاسی ها و دیگر افراد، ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار کنند و آماده همکاری و همفکری با دوستان و همسالان خود باشند و به آنها احترام گذارده و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا شوند و به هیچ وجه درصدد تجاوز و حمله به حریم دیگران نباشند.
5- در سایه آزادی مشروط و مقید است که توانمندیها و استعدادهای کودکان هدر نمی رود و در جهت و خطی مشخص و معین هدایت می شود و والدین می توانند آن نیروهای بالقوه موجود در فرزندان خود را به سویی خاص جهت دهند.
6- بر اساس بررسی های روانشناسان اجتماعی افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و معتدلی داشته اند، در بزرگسالی دشمن ظلمها و مخالف ناروایی ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافته اند. جنبه های اشراق و آفرینندگی در آنان نیرومند بوده و از دنیای خود و عمر خود لذت بیشتری برده اند.
7- امروزه اکثر صاحبنظران روانشناسی معتقدند بهترین جو عاطفی بین اعضاء یک خانواده، همان فضایی است که نه دچار محدودیت مطلق از طرف پدر و مادر شده و نه فرزندان از آزادی مطلق و بیش از حد برخوردار باشند، بلکه با یک انضباط هدایت شده و آزادی مشروط، تمام افراد و اعضای یک خانواده بتوانند در رشد و تعالی یکدیگر و ایجاد آرامش و آسایش در خانواده تلاش کنند و مؤثر واقع شوند، زیرا وظیفه مهم خانواده تأمین آرامش و امنیت اعضای آن و تعلیم و تربیت فرزندان است.
8- همانطور که تعلیم و تربیت مستبدانه و رابطه دیکتاتوری میان والدین و فرزندان موجب سلب آرامش اعضای خانواده می شود، همینطور آزادی بیش از حد و فرزندسالاری نیز باعث بسیاری از نابسامانی ها و ناهماهنگی ها در رشد اخلاقی، روانی و شخصیتی اعضاء خانواده است و می تواند برای کودکان مخرب باشد و آنها را خودخواه نماید، به طوری که توقع توجه و محبت مداوم از دیگران داشته باشند. در حالی که خانواده جایی است که فرزندان باید در آنجا منش و خلقیات مثبت را در خود پرورش دهند و از خودپرستی به نوع پرستی برسند. ولی در چنین فضایی فرزندان هرگز نخواهند توانست به این مرحله دست یابند، زیرا آزادی مطلق و فرزندسالاری مانع رسیدن به این هدف است.
9- در رابطه والد فرزندی و فرزندپروری نباید دچار افراط و تفریط گردید و لازم است از هر گونه سخت گیری های شدید و یا سهل انگاری های بیش از اندازه پرهیز نمود. والدین موظفند ضمن ایجاد ارتباط گرم و صمیمی با فرزندان خود رفتارشان را کنترل کنند. این همان روشی است که در فضای آزادی مشروط تأمین می شود.
10- والدین در عین حال که باید در حفظ استقلال و رعایت حرمت و شخصیت فرزندان خود تلاش کنند، در مواردی نیز ضروری است در کار آنها مداخله کنند و از خطراتی که فرزندشان را تهدید می کند، مراقبت و محافظت نمایند و یا در مواردی که فرزندشان لازم است از محیط مجاور خود شناخت پیدا کند، به وی کمک کنند و موجبات رشد و افزایش تجاربش را فراهم نمایند و او را آزاد و رها به حال خویش وانگذارند.
در ادامه ای این مطلب به بیان نکاتی از نگاه دین خواهیم پرداخت و ان شاالله بحث را به پایان خواهیم برد.
مجله کتاب زنان، شماره 15، احمدی، محمد رضا
ادامه دارد...