تجربه موفق ۳۸؛ مسابقه ی سبقت گرفتن در خوبی ها
مدتی بود که با فرزندم بر سر انجام دادن کارها بگو مگو داشتیم حس میکردم روابطمون داره بد میشه و مسلما بازنده ی این میدان خودم بودم و نه تنها نصیحت هام اثر مثبتی نداشت بلکه نتیجه ی عکس هم داشت!😒😒😒
تا اینکه یک روز یکی از آیات قرآن توی ذهنم اومد که "فاستبقوا الخیرات"
و این جرقه ای بود که برای تشویق فرزندم ب انجام کارهای خوب ازش استفاده کردم👌
- قبل از هر چیز یه طرح تشویقی درست کردم که بتونم داخلش برای اعضای خانواده ستاره بزنم
- با همسرم هماهنگ کردم و قرار شد همه سعی کنیم تا توی کارهای خوب از هم سبقت بگیریم و همدیگه رو خوشحال کنیم تا از خوشحالی ما فرشته ها هم خوشحال بشن
- هر کس موفق میشد کسی رو خوشحال کنه براش توی جایگاه طرح تشویقیش ستاره میزدم
- یک نکته ی مهم مسابقه مون این بود؛ کارهایی توی این مسابقه ارزش بیشتری داشت که خودمون با فکر کردن بهشون میرسیدیم نه با درخواست کمک کسی انجام میدادیم. مثلا منتظر نمیشدیم کسی بگه بیا کمک کن سفره رو پهن کنیم خودمون باید میفهمیدیم که باید کمک کنیم👌
- در نهایت هر کس مجموع ستاره هاش زودتر به بیست میرسید جایزه داشت
اوایل برای تشویق فرزندم به هر کار کوچیک و خوبش ستاره میدادم اما وقتی ستاره هاش ده تا شد بهش گفتم که وارد مرحله ی سخت مسابقه شده و دیگه بعد از انجام چند تا کار خوب ستاره میگیره
از روز اول مسابقه رفتار فرزندم زیر و رو شد و من فهمیدم خیلی از کارهایی که فکرشم نمیکردم بلد باشه و گاهی با زور نصیحت ازش میخواستم رو بهتر از خودم میدونه و بلده😳😳😳
مثلا توی پهن کردن و جمع کردن سفره اولین نفر حاضر بود برای پدرش که سرفه میکرد سریع آب میبرد اگه کسی خواب بود پتو روش مینداخت اتاقش رو همیشه تمیز میکرد و...
شده بود مثل فرشته ها و عجیب سبقت میگرفت از همه بدون اینکه ازش بخوام! این مسابقه خیلی چیزا رو بهم فهموند و خونمون رو مثل بهشت کرد
فقط به این فکر میکردم که چقدر دنیامون هم قشنگ میشد اگه همه توی زندگیمون میخواستیم برنده ی این مسابقه باشیم و عامل به آیه ی فاستبقوالخیرات😏👌
فکرشو بکنید...🤔