مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه موفق ۳۸؛ مسابقه ی سبقت گرفتن در خوبی ها

1397/4/2 9:45
نویسنده : یه مامان
1,824 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی بود که با فرزندم بر سر انجام دادن کارها بگو مگو داشتیم حس میکردم روابطمون داره بد میشه و مسلما بازنده ی این میدان خودم بودم و نه تنها نصیحت هام اثر مثبتی نداشت بلکه نتیجه ی عکس هم داشت!😒😒😒

تا اینکه یک روز یکی از آیات قرآن توی ذهنم اومد که "فاستبقوا الخیرات"
و این جرقه ای بود که برای تشویق فرزندم ب انجام کارهای خوب ازش استفاده کردم👌

- قبل از هر چیز یه طرح تشویقی درست کردم که بتونم داخلش برای اعضای خانواده ستاره بزنم 

- با همسرم هماهنگ کردم و قرار شد همه سعی کنیم تا توی کارهای خوب از هم سبقت بگیریم و همدیگه رو خوشحال کنیم تا از خوشحالی ما فرشته ها هم خوشحال بشن

- هر کس موفق میشد کسی رو خوشحال کنه براش توی جایگاه طرح تشویقیش ستاره میزدم

- یک نکته ی مهم مسابقه مون این بود؛ کارهایی توی این مسابقه ارزش بیشتری داشت که خودمون با فکر کردن بهشون میرسیدیم نه با درخواست کمک کسی انجام میدادیم. مثلا منتظر نمیشدیم کسی بگه بیا کمک کن سفره رو پهن کنیم خودمون باید میفهمیدیم که باید کمک کنیم👌

- در نهایت هر کس مجموع ستاره هاش زودتر به بیست میرسید جایزه داشت 

 اوایل برای تشویق فرزندم به هر کار کوچیک و خوبش ستاره میدادم اما وقتی ستاره هاش ده تا شد بهش گفتم که وارد مرحله ی سخت مسابقه شده و دیگه بعد از انجام چند تا کار خوب ستاره میگیره

از روز اول مسابقه رفتار فرزندم زیر و رو شد و من فهمیدم خیلی از کارهایی که فکرشم نمیکردم بلد باشه و گاهی با زور نصیحت ازش میخواستم رو بهتر از خودم میدونه و بلده😳😳😳

مثلا توی پهن کردن و جمع کردن سفره اولین نفر حاضر بود برای پدرش که سرفه میکرد سریع آب میبرد اگه کسی خواب بود پتو روش مینداخت اتاقش رو همیشه تمیز میکرد و...

شده بود مثل فرشته ها و عجیب سبقت میگرفت از همه بدون اینکه ازش بخوام! این مسابقه خیلی چیزا رو بهم فهموند و خونمون رو مثل بهشت کرد

فقط به این فکر میکردم که چقدر دنیامون هم قشنگ میشد اگه همه توی زندگیمون میخواستیم برنده ی این مسابقه باشیم و عامل به آیه ی فاستبقوالخیرات😏👌

فکرشو بکنید...🤔

پسندها (6)

نظرات (5)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
2 تیر 97 9:55
کاش اینطور بود.
یه مامان
پاسخ
بله واقعا منتظر
sarasara
2 تیر 97 10:17
پدر بزرگ محیا سنش بالاس خیلی گیر میده  اگه به کاری امر کنه باید انجام بدی و مشکل ما اینجاس خیلی به بچه امر میکنه مثلا میگه برق و خاموش کن اگه من پاشم میگه نه محیا باید اینکارو بکنه من محیا رو مجبور میکنم به حرفش گوش کنه اگه بحرفش گوش نکنه پدر بزرگش خیلی داد میزنه و خیلی تکرار میکنه بچه هم امتنا میکنه. وای خیلی داغون میشم این وسط میمونم چیکار کنم. بعضی وقتا فکر میکنم اینکه مجبورش میکنیم به دستور پدر بزرگ یه  وقت نهادینه نشه درش که هرکی هر دستوری داد باید انجام بدم. 
ما مجبوریم فعلا با ایشون تو یه خونه زندگی کنیم. یه خورده راهنماییم کنید. 
یه مامان
پاسخ
شما سعی کنید با دخترتون صحبت کنید تا بفهمه این اطاعت از دستور پدربزرگ با هدف احترام گذاشتن هست و از کتاب و قصه کمک بگیرید

به نظرم بهتره به جای مجبور کردن دخترتون سعی کنید از یه راه دیگه وارد بشید تا خودش انگیزه داشته باشه برای کار

مثلا از همین مسابقه استفاده کنید اگه نمیخواید پدربزرگش از این کار مطلع بشه میتونید اون رو به یه راز تبدیل کنید اتفاقا بچه ها راز و اینجور چیزا رو دوست دارن میتونید بهش بگید این مسابقه یه راز هست بین شما و اون و مثلا باباش 
هر وقت به پدربزرگش توی انجام کارها کمک کرد براش ستاره بزنید و تشویقش کنید جایزه های مسابقه حتما نباید بزرگ باشن باید دست یافتنی هم باشن بعضی وقتا میشه جایزه ی پنج تا ستاره رو یه شکلات گذاشت یا ده ستاره بستنی و وقتی مثلا ستاره هاش به چهل تا رسید یه هدیه ای که دوست داره جایزه اش باشه
اگه مسابقه رو خوب و با هیجان و انگیزه دادن انجام بدید خیلی کمکتون میکنه

برای درست کردن طرح تشویقی هم حتما نباید ستاره بدید مثلا پسر من نهنگ دوست داشت طرح تشویقیش یه نهنگ کشیدم و برچسب ماهی درست کردم که هر روز به نهنگش ماهی بده بخوره برای درست کردن برچسبای ماهی  روی کناره های کاغذهای برچسب هاش که سفید هست با ماژیک ماهی کشیدم و برش زدم اینطوری پشتشون چسب داشت و مثل برچسب شده بودنزیبا

 
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
7 تیر 97 9:27
چقدر خوب میشد واقعا
ولی کاری که شما با همسر و فرزندتون کردین عالی بود
یه مامان
پاسخ
بله واقعا دنیا گلستان میشد

ما با اون مسابقه روزهای خوب و اموزنده ای رو سپری کردیم
مامان عفیفهمامان عفیفه
7 تیر 97 19:27
منم براعفیفه جدول ستاره بارون درست کردم.بعد که عادت کرد و کارها براش ملکه شد . الان میگم فرشته توی آسمون ستاره گذاشته برات و یه ستاره توی آسمون نشونش میدم میگم اون که از همه پر رنگ تره
یه مامان
پاسخ
خدا این دختر گل رو براتون حفظ کنه ان شاالله
همینطور شما مامان مهربون رو برای ایشونمحبتگل
مامان نرجس خانوممامان نرجس خانوم
17 دی 97 0:55
گل دخترتون چند سالشه که این بازی رو براش انجام میدین؟
یه مامان
پاسخ
پسرم پنج ساله بود موقع این بازیچشمکگل