مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

استقلال کودک؛ کلید موفقیت در آینده

1394/2/19 9:28
نویسنده : یه مامان
3,505 بازدید
اشتراک گذاری

استقلال و عدم وابستگی یکی از موضوعات اساسی در زمینه ی تربیت موفق شناخته می شود. در سایه این توانایی کودک تا حدی به خود اطمینان پیدا می کند و شجاعت انجام برخی کارها و تفکر راجع به مسائل مختلف را به دست می آورد... 

استقلال و عدم وابستگی یکی از موضوعات اساسی در زمینه تربیت موفق شناخته می شود. در سایه این توانایی کودک تا حدی به خود اطمینان پیدا می کند و شجاعت انجام برخی کارها و تفکر راجع به مسائل مختلف را به دست می آورد. به علاوه، اعتماد به نفس کودک نیز در نتیجه این جداشدن تدریجی از والدین افزایش می یابد و به این ترتیب می تواند در درون خودقلمرویی باثبات و ارزشمند ایجاد کند که او را در کاهش وابستگی به دیگران کمک می کند.

شناخت شخصیت و توانایی های کودک

اما بیشتر والدین نمی دانند چطور باید فرزندشان را در این مسیر راهنمایی کنند. پیش از آنکه سعی کنید او را مستقل بار بیاورید، نخست باید توانایی اش را در این زمینه ارزیابی کنید. نکات اساسی زیادی در این باره مؤثرند تا کودک این مرحله رشد را به خوبی و بدون مشکل طی کند.

برای اینکه متوجه شوید به عنوان مثال او می تواند به تنهایی به مدرسه برود یا نه، ابتدا درباره افکارش سؤالاتی از او بپرسید. آیا در بین دوستانش کسی هست که تنها به مدرسه بیاید؟ در این مورد با او صحبت کرده است؟ او هم این توانایی را کسب کرده است؟ آیا واقعاً از تنهایی می ترسد یا فقط دوست دارد که شما همراهی اش کنید؟ و...

پس از اینکه توانایی او را شناختید، علاوه بر جنبه روانی و عاطفی باید قدرت عملکردش را نیز تقویت کنید. برخورد با غریبه ها، جواب دادن به تلفن، تنها عبور کردن از خیابان، خرید رفتن و مسیر را گم نکردن و... مصادیقی از زندگی روزمره هستند که به شما نشان می دهند فرزندتان در چه زمینه هایی زودتر به استقلال رسیده است.

تحمیل نکردن کارها

هرگز کودک را به کاری مجبور نکنید که واقعا توانایی انجام آن را ندارد یا با ابراز رفتارهایی از انجام آن سر باز می زند. در واقع، یک تجربه منفی به جای آنکه کودک را برای زندگی آینده آماده تر کند، مستقل شدن او را به تاخیر خواهد انداخت. احساسات منفی در ذهن او باقی خواهند ماند و دیگر تمایلی برای تجربیات جدید در آینده ندارد.

روی انگیزه هایش کار کنید

برای اینکه فرزندتان را به طور موثر به سمت استقلال پیش ببرید، باید روی علائق و انگیزه هایش کار کنید. برای پرورش این انگیزه ها و تمایل او به مستقل شدن، ارزش های هر مرحله جدید زندگی اش و تغییرات مثبت را توضیح دهید تا متوجه شود که هر چه مستقل تر باشد آزادی عمل بیشتری خواهد داشت. او می بایست نسبت به کارهای جدیدی که می خواهد انجام دهد شناخت و آگاهی پیدا کند بدون اینکه دائم زیر نگاه پدر و مادر باشد.

اطمینان داشتن

اگر برای کودکتان نگران هستید، بدون اینکه متوجه شود از دور مراقبش باشید. اگر احساس کند که شما او را ناتوان می دانید، او نیز در توانایی هایش دچار تردید می شود و اعتماد به نفسش را از دست می دهد. در نتیجه برای اینکه گلیم خودش را به تنهایی از آب بیرون بکشد دچار اضطراب و نگرانی می شود.

بچه ها بین سنین ۷ تا ۱۰ سال به سن دلیل و منطق می رسند و کم کم زندگی مستقل آنها آغاز می شود. او دیگر می خواهد مانند یک فرد بزرگسال رفتار کند. برای اینکه در این مسیر به او کمک کنید، ابتدا او را ببینید و به او اعتماد کنید. از مراقبت های اغراق آمیز بپرهیزید، چون در این شرایط احساس خفقان خواهد کرد.

اصرار بیش از حد بچه ها در تنها انجام دادن کارهای مختلف

بسیاری از والدین اظهار می کنند که فرزندشان در حدود سن دو سال علاقه و اصرار شدیدی دارند که کارهای خود از لباس پوشیدن گرفته تا سوار شدن اتوبوس و رد شدن از خیابان و... را به تنهایی انجام دهند. اگر هم کسی به آنها کمک کند آنقدر جیغ و فریاد راه می اندازد تا حرف خود را به کرسی بنشانند. در این مواقع معمولا والدین نمی دانند چه رفتاری صحیح است؛ آیا باید اجازه دهند تا او هر کار دوست دارد انجام دهد یا اینکه همواره مراقب و راهنمای او باشند؟...

در پاسخ باید گفت که گرچه شما اغلب کلافه می شوید اما این مرحله رشد در بچه ها کاملا طبیعی است. کودک در این سن معمولا رفتار و برخوردی دوگانه دارد. علائق، تمایلات و سلائق او در هر روز با روز قبل فرق دارد. ممکن است واکنش موثری که یک روز در برابر رفتارهای او دارید، چند روز بعد هیچ فایده ای نداشته باشد. به رغم مشکلاتی که در این زمینه دارید اما باید توجه داشته باشید که این مرحله برای کودک بسیار مهم است زیرا او علاقه به بزرگ شدن و شخصیت خود را کاملا نشان می دهد.

این حرف به این معنا نیست که او را رها کنید تاهر کار که می خواهد انجام دهد؛ بلکه باید قوانینی وضع کنیم که حتما رعایت شود. توصیه می شود اگر فرزندتان اصرار زیادی دارد که هر کاری را تنها انجام دهد، در بعضی موارد دخالت داشته باشید اما بدانید که همه چیز به خلق و خو و شخصیت او بستگی دارد. شاید بهتر باشد بعضی رفتارها و مداخلات را تغییر دهید تا او شخصاً با آنها سازگاری پیدا کند.

توصیه های کاربردی برای افزایش احساس استقلال بچه ها

1- سپردن برخی امور روزمره به او:

 هر روز صبح بعضی از کارهای فرزندتان مانند مرتب کردن رختخوابش، عوض کردن لباس ها، شانه کردن موها و... را برعهده خودش بگذارید. به او بگویید که در صورت نیاز کمکش خواهید کرد اما تا حد ممکن به جای کمک های گاه و بی گاه تشویقش کنید که به تنهایی کارهایش را انجام دهد.

2- «فکر می کنم توانایی انجام کارهایت را به تنهایی داری»:

 به جای اینکه دائم کارهای فرزندتان را انجام دهید، با گفتن جملاتی توانایی هایش را خاطرنشان کنید. «مامان بیا با هم یک دایناسور بکشیم»، «مامان دکمه شلوار را باز کن» و... اگر به او قوت قلب دهید و مطمئنش کنید که قادر به انجام کارهایش است کمتر این خواسته ها را از او خواهید شنید. البته منظورمان اصلاً این نیست که او را به حال خودش رها کنید؛ بلکه به او نشان می دهید درحالی که می داند شما کنارش هستید، می تواند کارهایش را به تنهایی شروع کند.

3- توجه به شرایط جسمانی و توانایی کودک در چیدمان وسایل منزل:

برای اینکه فرزندتان بتواند در بعضی کارهای منزل به شما کمک کند، طوری وسایل را بچینید که بتواند راحت از آنها استفاده کند. به عنوان مثال ظروف غذاخوری خودش را در قفسه ای که دستش به راحتی به آن برسد، بگذارید تا هر زمان که لازم داشت نیازی به شما نداشته باشد. به علاوه مطمئن باشید که او می تواند در کارهایی مانند گردگیری، چیدن میز غذا، بیرون آوردن ظرف ها از ماشین ظرفشویی، تهیه عصرانه و... به شما کمک کند.

4-استرس ها را از خود دور کنید!

معمولاً اکثر والدین دائم راجع به انجام کارهای مختلف استرس دارند که مبادا وقت کم بیاورند و یا اینکه از خطرات احتمالی که ممکن است فرزندشان را تهدید کند، نگرانند. یکی از گام های مهم در رابطه با استقلال و اعتماد به نفس بچه ها این است که نخست یاد بگیرید آرامش خود را حفظ کنید. در این شرایط فرزندتان می تواند مسائل جدید را تجربه کند.

5- پیشنهادهای تازه به او بدهید:

 هر روز پیشنهاد کاری جدید را به فرزندتان بدهید تا علاقه برای آموختن تجربه ای نو در او شکل بگیرد و از این طریق احساس غرور و عزت نفس را نیز کسب کند. حتماً از خود می پرسید چه کاری را می شود به او پیشنهاد داد؟ اصلا لازم نیست به فکر کارهای عجیب و پیچیده باشید. ریختن یک لیوان شیر، مرتب کردن موها، پوشیدن لباس هایش و... نمونه هایی از این ایده های سازنده است.

6- از ایده های او حمایت کنید:

 هیچ گاه فرزندتان را به خاطر ایده های خلاقانه اش سرزنش نکنید و تندی به خرج ندهید. شما باید او را برای رویارویی با خطرات، تلاش، تجربه و تغییر آماده کنید و به او قوت قلب دهید. راهنمایی اش کنید تا به موفقیت برسد. به خاطر داشته باشید که شکست ها درس های زندگی هستند و مانند موانعی هستند که با عبور از آنها موفقیت حاصل خواهد شد.

7- به کودکان مسئولیت دهید:

 دلیلی ندارد که چون فرزند شما کوچک است نتواند مسئولیت کار مشخصی مانند غذا دادن به ماهی، آبیاری گلها و نظایر آن را به عهده بگیرد. اگر این کارها را به عنوان وظیفه ای برای آنها مشخص کنیم، امتیازی برای آنهاست و به اعتماد به نفس آنها کمک می کند.

نمونه رفتارهای والدین که به استقلال کودکان صدمه می زند:

-         تمایل به حمایت بیش از اندازه از کودک

-         مرتب تکرار کردن دستورات و وظایف

-         خواستن از کودک برای تعریف کردن همه چیز

-          نظارت دائمی بر فعالیت های کودک

-          اصرار زیاد در مورد انجام فعالیت های جنبی مدرسه و کلاس های فوق برنامه

-         اجازه ندادن به کودک برای اینکه کارها را به روش خودش انجام دهد.

-         تمایل به حل و فصل دعوای میان بچه ها

-         احساس نگرانی از دور شدن فرزند

منبع: سایت آفتاب (مترجم: مریم سادات کاظمی)

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

دومین جشنواره تولید کتابهای صوتی
19 اردیبهشت 94 11:35
با سلام دوست عزیز... از شما دعوت می شود تا در دومین جشنواره تولید کتابهای صوتی برای کوکان ونوجوان نابینا شرکت فرمائید. همچنین خواهشمند است عنوان «همکار افتخاری» ما را جهت کمک دراجرای این برنامه پذیرا باشید.
یه مامان
پاسخ
سلام ممنون از حضورتون و دعوتتون
مامان شبنم
19 اردیبهشت 94 18:15
سلام بسیار مطلب جالبی بود و دختری ما هم که دقیقا در این سن خودم خودم هست و گاهی چالش برانگیزه ولی در بعضی مواقع که نیاز به کمک داره معمولا کاری رو جایگزین میکنم که جواب میده مثلا از خیابون رد میشیم دستتو بده به من عوضش از پله اتوبوس خودت برو بالا یا مثلا من قابلمه غذا رو میذارم رو گاز تو درش رو بذار ... یه موضوع دیگه : یادمه یه مطلب در مورد سلام کردن و بازیهایی برای اموزشش بود لطفا اگر فرصت شد لینک مطلب رو برام بذارید . دختر من اوایل راحت سلام می کرد ولی متاسفانه بعضی از بستگان بعد از سلام کردنش حسابی چلوندنش !! انقدر زده شد که الان اصلا حاضر به سلام و خداحافظی کردن نیست تا جاییکه هرجا میریم یا میخوایم بیایم بیرون سریع میگه منو بغل کن و بعد از بغل شدن چشماشو می بنده تا وقتی که موقع سلام کردن یا خداحافظی تموم بشه ... نمیدونم اصلا این رفتار طبیعیه یا باید بهش چی بگم اوایل بهش می گفتم سلام نکن فقط دست بده ولی قبول نمی کرد خودم هم نمیدونم روی این اصل سلام نکردن چه قدر می تونم تاکید داشته باشم که بداموزی نداشته باشه ببخشید زیاد شد
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شبنم از اینکه تجربیاتتون رو برامون به اشتراک میذارید ممنونیم بله روش جایگزینی روش خیلی خوبیه و خوشحالیم که درست و اصولی و حساب شده با دختر گلتون رفتار می کنید اما در مورد سلام کردن لینک مطلبی که می خواید اینه؛ آموزش سلام کردن به کودک http://mamanschool.ir/post1324.php واقعا بعضی وقت ها ما بزرگتر ها ندونسته و ناخواسته کارهایی می کنیم که اثرات جانبی بدی میتونه داشته باشه. با توصیفاتی که شما کردید بنده خدا شبنم جان حق داره فکر می کنیم مشکلتون به مرور زمان حل میشه. سعی کنید بیشتر بهش یاد بدید که منظورش رو با حرف زدن بگه یا مشکلاتش رو بهتون بگه مثلا در موارد مختلف حالا نه فقط سلام کردن اگه گاهی غر زد یا گریه کرد و... ازش بخواید که صحبت کنه و بگه منظورش چیه چون شما وقتی گریه می کنه منظورش رو نمی فهمید. یا اگه علت کارش رو می دونستید سئوالی ازش بپرسید که برای فلان چیز اینطوری می کنی؟ و... سعی کنید احساسش رو درک کنید و بهش اجازه ی بروز احساساتش رو بدید و بهش یاد بدید که در موقعیت های مختلف چطوری باید برخورد کنه این ها رو می تونید توی بازی هایی که با عروسک هاش می کنید و مامان بازی و خاله بازی هایی که م یکنید انجام بدید همونطور که در مطلب عروسک درمانی گفته شده عروسک ها نقش اساسی در رشد بچه ها دارن ( عروسک درمانی: http://mamanschool.ir/post677.php ) اینطوری بچه اهل گفتگو و بیان احساساتش میشه و مثلا در همون مورد سلام کردن ممکنه اگه از برخوردی خوشش نیاد خودش بگه لینک های زیر رو هم بخونید شاید براتون مفید باشه: احساسات‌ كودكان ‌را ‌دریابیم‌ http://mamanschool.niniweblog.com/post191.php کودک و درک احساس http://mamanschool.niniweblog.com/post1343.php راستی اگه مطلبی با موضوع خاص رو خواستید برای راحتی وسرعت در دسترسی به اون مطالب می تونید از قسمت جستجوی مطالب دنبالش بگردید مثلا در قسمت جستجو بنویسید سلام کردن یا بنویسید درک احساس و.. اگه مطلبی در این زمینه در مدرسه باشه بهتون نشون میده ما هم همیشه در خدمت گزاری حاضریم چون گاهی و البته فقط گاهی این جستجو درست کارش رو انجام نمیده و مطلبی رو در مدرسه داریم و عنوانش رو هم میدونیم جستجو می کنیم میگه نداریم! موفق باشید
بابا و مامان
20 اردیبهشت 94 6:45
سلام صبح بخیر ممنون ازمطلب خوبتون خیلی خوبه که بچه ها تو کارهاشون استقلال داشته باشند سعی کردم تا حد امکان به بچه ها با تشویق کردنشون تو کارهای که انجام می تونند بدن کمک کنم این تشویق کردن اثرات خیلی خوبی داشته و برا خود من هم خیلی خوب و لذت بخش بوده یاسمن بیشتر وقتها میاد و به خاطر اینکه من و غافلگیر کرده باشه می گه بیا مامان من اتاق و جادئی کردم و می فهمم که اتاقش و که بهم ریخته بوده مرتب کرده اونم با سلیقه قشنگ خودش یا لباسهای خودش و تا می کنه و مرتب می زاره تو کشو و این کارش باعث تشویق داداشش هم میشه اونم مثل خواهرش عمل می کنه که این باعث شده تو خیلی از کارهاشون حتی کارهای شخصی هم استقلال داشته باشند البته در یاسمن بیشتر نشون داده شده در کارهای از قبیل اب خوردنش لباس پوشیدنش موهاش و شونه کردن لباسهاش و تا کردن اتاق و مرتب کردن حتی جای خودش و مرتب کردن فقط تنها مسئلها ی که برا من نگران کنندست خجالتی بودنشه تو جمع غریبه ها حتی سلام دادن هم براش سخته و خیلی اروم و معذب میشنه با بچه ها بازی نمی کنه در حالی که ممطئنم دل تو دلش نیست که بره برا بازی با بچه های که اونجا حضور دارند اما درکل احساس می کنم هر چی بزرگتر میشه این رفتار در هر مرحله از رشدش کمرنگتر میشه محمد پارسا هم این رفتار خجالتی بودن و داره اما کمتر از خواهرش و در کل بگم که در زمینه استقلال داشتن بچه های خودم راضی هستم اگر چه به کندی پیش می ره اما قابل قبول هستش و اینکه در استقلال داشتن بچه ها والدین نقش اساسی را دارند با دخالت دادن بچه ها در امور مربوط به خودشون مثلا وقتی اب می خواد وقتی مطمئن هستیم که به حدی رسیده که این کار ازش بر میاد ازش بخواهیم خودش اب بخوره یا غذاش و تو دهنش بزاره من اینکار و که انجام میدادم همیشه با دلسوزی نا بجای اطرافیان که بچه ست و گناه داره نگو اب و خودش بخوره نگو لباسش و بپوشه مواجه بودم اما توجهی نکردم نتیجه شده اون خانمی که ازم می خواست این کارها را نکنم پسرش در 8 سالگی هنوز مامانش کارهای شخصیش و انجام می ده و انتظار بیش از حد از پسرش داره و اگه کاری را خوب انجام نده با تشر و دعوا با بچه برخورد می کنه در حالی که باعث رفتار اینگونه پسرش خودش بوده و بس وای بازم خیلی طولانی شد معذرت می خوام
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خیلی ممنونیم که همیشه وقت میذارید و تجربیات خوب و آموزنده تون رو برامون می نویسید خیلی خوبه که بچه هاتون اجازه مستقل شدن دادید در مورد خجالتی بودن در جمع غریبه ها هم ان شاالله با برخورد درست شما این مورد هم گذراست و حل میشه. معمولا اولین برخوردها سخته و بچه ها وقتی اصطلاحا یخشون باز بشه دیگه هیچ چی جلودارشون نیس! شما می تونید در این آغاز بازی با بچه ها همبازی بشید و بعد کم کم از بازی خارج بشید البته نه که برچسب بزنید و بگید بیا بریم خجالت نکش منم میام بازی و.. که این حس خجالتی بودن بهش تلقین بشه و به شما وابسته بشه. به صورت غیر مستقیم خطاب به بچه های غریبه بگید بچه ها بیایید فلان بازی رو بکنیم و بعد خودتون شروع کنید به بازی کردن اونا هم جذب میشن، البته این به شرطیه که خودتون خجالتی نباشید
مامان فرنيا
20 اردیبهشت 94 7:28
سلام و صبح بخير يكي از كارهاي سخت در تربيت بچه بنظر من همين مورد است اينكه كي بايد بچه بايد بحال خودش رها بشه و كي ما بايد از طرف ما كارهاش انجام بشه و خيلي خوب توي متن اين مرزها نشان داده شده و بزرگترين مشكل دخالت بزرگترها در دعواي بچه هاست
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز صبح شما هم به خیر و شادی بله گاهی اصلا دقت نمی کنیم و با دلسوزی های بی جا به بچه ها استقلال نمی دیم و در این مسیر کمکشون نمی کنیم. در دعوای بچه ها هم باید تا جایی که ممکنه فقط از روش روش گزارشگری که قبلا در مدرسه توضیح دادیم استفاده کنیم و به جای داور یک گزارشگر باشیم.
مریم مامان دونه برفی
20 اردیبهشت 94 9:28
با سلام و وقت بخیر بسیار جالب بود چون من خودم نتیجه واگذاری مسئولیت به پسرم رو دیدم . هرموقع که کاری بهش واگذار میکنم که خارج از حیطه فعالیتهای روزانه اش باشه می بینم که با چه ذوق و انگیزه ای اون کار رو برام انجام میده و من حتی صدای خندیدن هاش رو که از سر ذوق سر میده می شنوم . مثل زمانی که ازش میخوام کمک کنه تا لباسهای خشک شده رو از تو ماشین لباسشویی دربیارم.و یا لباسهاشو تو کمدش بچینم .. بارها شده که برای انجام دادن کارهای کوچک مثل جا سازی باطری ماشینش از من کمک می خواد و از اینکه نمیتونه درست انجام بده عصبی و ناراحته .وقتی من کمکش میکنم و نحوه صحیح جاگذاری باطری رو براش توضیح میدم در تمام مدتی که دارم بهش یاد میدم آروم آروم میخنده و ذوق میکنه ..و من می بینم که اون تشنه یادگیری چیزهای تازه است و ازاینکه میتونه بعضی از کارهارو خودش انجام بده خوشحاله ..
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز دونه برفی خیلی ممنون که تجربیاتتون رو خیلی قشنگ و با احساس و دلنشین برامون نوشتید خدا این گل پسر رو برای شما و شما رو برای اون حفظ کنه ان شاالله
مامان اهورا
22 اردیبهشت 94 13:58
سلام ،با عرض شرمندگی انگار من از اون دسته ای هستم که به استقلال فرزندم لطمه میزنم ،البته توی خونه خیلی از کارها رو بهش میدم که انجام بده ،اما وقتی یک قدم ازمن دور میشه احساس نگرانی شدید دارم ،و اینکه چون احساس میکنم کوچیکه و اگه با بچه ای دعوا میگیره امکان داره اذیت بشه ،سریع دخالت میکنموشاید همین مواظب بودنهای بیش از اندازم باعث شده اصلا توی پارک غیر از تاب که تک نفره است چیزی سوار نمیشه با اونکه سرسره خیلی دوست داره اما اگه یه بچه دیگه بره بالا اون دیگه بالا نمیره ،وای احساس میکنم اوضاعم در این مورد خیلی خرابه ،البته همانطور که گفتم توی خونه خیلی کارها بهش محول میکنیم ،خودش برای خودش آب میریزه ،خودش لباسهاش رو از تنش در میاره ،چیزهایی که میتونه برامون سر سفره میاره یا برمیداره ،اما معمولا از خودم جداش نمیکنم یعنی هرجا که میرم با خودم میبرم زیاد جایی نمیذارم چون میترسم بلایی سرش بیاد ،یادمه اهورا یک ماهه بود که گذاشتم پیش خواهرم و مادرم رفتم برای خرید لباس اما اینقدر استرس داشتم و گریه میکردم که شوهرم منو سریع برگردوند در حالیکه کوچولوی من هنوز خواب بود وخرید نکرده برگشتم ،همه میگن سه سالش که تموم شد بفرستم مهدکودک اما فکر نمیکنم بتونم این کارو بکنم ،خدا به داد من برسه،ممنون از مطالب خوبتون
یه مامان
پاسخ
ســلامممممم اینا که گفتید واقعـــــــی بود؟ فکر می کنم اگه یه دونه بچه دیگه بیارید اینقدر روی اهورا جان حساس نخواهید بود معمولا والدین روی بچه های اول خیلی حساس هستند البته شما که دیگه ظاهرا خیـــــــــــــــلی البته ما توصیه نمی کنیم که مدام این طرف و اون طرف پیش کسی بذاریدش و از خودتون دورش کنید اما سعی کنید کمی بهش آزادی بدید تا بتونه اون استقلالی که لازم داره رو به مرور زمان کسب کنه و یه کم روی خودتون بیشتر کار کنید تا این نگرانی شما کم کم به پسرتون هم منتقل نشه و فکر کنه اگه یه وقت شما رو ترک کنه و چند قدم بره اون طرف تر اتفاقی برای شما میفته! مساله ای که در مورد سرسره گفتید و تاب خیلی غیر طبیعی نیست و همونطور که در لینک های زیر هم می تونید بخونید: «کودکان دو تا سه ساله معمولاً دوست دارند که در نزدیکی یکدیگر بازی کرده و هر کدام با اسباب بازی ها و کارهای خودشان مشغول باشند، در حقیقت تمایل دارند که به تنهایی و در میان جمع کودکان بازی کنند. معمولا در این مرحله (3 ـ 2 سالگی) تمایلی به سهیم کردن دیگران در اسباب بازی هایشان را ندارند، چون هنوز مفاهیم قرض دادن و حس مالکیت در آنان به خوبی شکل نگرفته و از طرف دیگر می ترسند که اسباب بازی هایشان توسط دیگران شکسته و یا خراب شود.» کودک و همبازی هایش؛ مراحل رشد و تکامل در انتخاب همبازی http://mamanschool.niniweblog.com/post591.php بازی فردی و گروهی بچه ها http://mamanschool.niniweblog.com/post251.php موفق باشید
مامان اهورا
24 اردیبهشت 94 15:33
ممنون از راهنماییتون ،یکی از دلایل نگرانی من برمیگرده به قبل از دوسالگی اهورا تقریبا از وقتی بدنیا اومد وقتی زیاد گریه میکرد نفسش میگرفت و دیر بالا می اومد و تقریبا چند دفعه دیگه قطع امید کردیم اما خدارو شکر نفسش بالا اومد به خاطر همین همیشه مواظب بودم که زیاد گریه نکنه یا به جایی نخوره اما خوشبختانه از وقتی دوسالش تموم شده دیگه این اتفاق براش نیافتاده،با این حال تمام سعی ام رو میکنم که فرزند مستقل و خوبی پرورش بدم ،ممنون از حمایتها و توجهتون
یه مامان
پاسخ
بله، دیدن همچین صحنه هایی برای یک مادر خیلی خیـــلی سخته... خدا رو شکر، ان شاالله که دیگه هیچ وقت به این مشکل دچار نشه مطمئن هستیم که موفق می شید مامان عزیز به قول معروف خواستن توانستن است از تو حرکت، از خدا برکت