سال های طلایی تربیت؛ قسمت سوم (6 تا 18 ماهگی)
در شش ماه نخست زندگی، تغییرات شگرفی در فرزندتان ایجاد می شود او که هنگام تولد موجودی ناتوان بوده اکنون می تواند سرش را بالا بگیرد و بچرخاند.
اسباب بازی هایش را بردارد. لبخند بزند و بخندد، آغون واغون کند و در این هنگام است که والدین و خواهر و برادرهایش را می شناسد.
او از شش ماهگی خوردن غذاهای جامد را تجربه کرده و می تواند مایعات را از لیوان بنوشد. کودک در این دوره چهاردست و پا یا سینه خیز حرکت کرده و به زودی نخستین قدم های زندگیش را بر می دارد و به طور کلی اندکی پیش از اولین جشن تولد و حداکثر تا حدود هجده ماهگی شاهد راه رفتن وی خواهید بود.
افزایش تحرک فرزندتان به این معناست که او دیگر منتظر نمی ماند تا اشیا را به سمتش بیاورید بلکه خودش به جستجوی آن ها خواهد رفت و با پیدا کردن آن، وسیله را سریع به سمت دهانش برده و آن را امتحان خواهد کرد. در این زمان است که باید خانه را امن کنید و اقدامات بهداشتی بیشتری در نظر بگیرید البته بهتر است این کارها را پیش از رسیدن به این دوران انجام داده باشید.
نکته مهم این است که تا یکسالگی باید با کودکتان مانند یک نوزاد برخورد کنید. یعنی به محض گریه کردن به کمکش بشتابید زیرا گریه او به این معناست که به شما احتیاج دارد یا چیزی موجب آزارش شده است و یا از اینکه به میل او رفتار نکرده اید دلخور است. پس تا یکسالگی باید مطابق میل کودک رفتار کنید و نگران لوس شدن وی نباشید.
به خاطر داشته باشید، گاهی شیرخواران –اغلب پس از شش ماهگی- به سراغ وسایل منزل می روند برای مثال فنجان را از روی میز بر میدارند البته نه برای اینکه شما را اذیت کنند یا حرف شما را نادیده بگیرند و یا از روی شیطنت به این کار دست بزنند. بلکه فقط به دلیل توانایی انجام آن کار و عدم وجود هر مانعی به این کار دست می زنند.
در این سن شغل و وظیفه ی فرزندتان این است که دنیا را کشف کند. بنابراین می توانید با آرامش به او بگویید: « این فنجان است، بیا ببینم توی فنجان چیه؟» و بعد در فرصتی مناسب آن را پنهان کنید و بگویید: «اِ، پس کجا رفت؟» و حواس او را با چیز دیگری که برایش جذاب باشد پرت کنید.
شما نمی توانید به یک کودک 10 ماهه رعایت نظم و انضباط و حرف شنوی را بیاموزید اما می توانید او را از انجام بعضی کارها بازدارید. در این موارد با لحنی آرام و قاطع به او نه بگویید و هشدار دهید چه کاری را نباید انجام دهد و حتی می توانید علتش را توضیح دهید، مثلا «چون خیلی داغه» اگرچه او معنای توضیح شما را به خوبی درک نمی کند اما به لحن صدایتان توجه و به رفتارتان هنگام توضیح دادن عادت می کند و این نکته ای است که در آینده بسیار حایز اهمیت خواهد بود.
وقتی عصبانی هستید یا از گریه های کودک خود کلافه اید او را در پارک بازی یا تختش قرار ندهید. زیرا بدین ترتیب این دو مکان برایش یادآور خاطرات تلخ می شود.
سعی کنید با دنیای فرزندتان بیشتر آشنا شوید خود را جای کودکتان قرار دهید و دنیا را از دید وی ببینید. برای این کار روی زانو بنشینید یا روی سینه دراز بکشید و اتاق و زوایای آن را و وسائل خانه را از دید او ببینید تا هم خطرات احتمالی را ببینید و هم احساس کودک را وقتی از پائین به شما نگاه می کند بفهمید.
منبع: کتاب مادرِ کافی