تأثیر تماشای تلویزیون بر رشد مغز کودکان
مطالعات اخیر نشان داده است که با توجه به توانایی شکل پذیری مغز، تجارب محیطی می توانند رشد مغز را به میزان قابل ملاحظهای متأثر نمایند. بنابراین قرار گرفتن کودک در معرض یک محرک محیطی می تواند از طریق ایجاد یک مسیر ویژه (عادات مغز) یا با محروم کردن مغز از دیگر تجارب، رشد ذهنی و هیجانی مغز را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد...
مطالعات اخیر نشان داده است که با توجه به توانایی شکل پذیری مغز، تجارب محیطی می توانند رشد مغز را به میزان قابل ملاحظهای متأثر نمایند. بنابراین قرار گرفتن کودک در معرض یک محرک محیطی می تواند از طریق ایجاد یک مسیر ویژه (عادات مغز) یا با محروم کردن مغز از دیگر تجارب، رشد ذهنی و هیجانی مغز را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد.
در حالی که محرکات مناسب نظیر ارتباط صمیمی با والدین (یا مراقب)، محیط زبانی غنی و فعال، بازیهای دارای تحرک بدنی و برنامههای آموزشی متناسب با سن می توانند، رشد مغز را تقویت نمایند. محیط های بی بهره از تحریکات ذهنی و با رفتارهای نامناسب (مانند برخوردهای بدون فکر و آنی، خشونت و غیره) یا محروم کردن مغز از فرصتهای مهم برای مشارکت فعال در ارتباطات اجتماعی، بازیهای خلاق و حل مسائل می توانند، پیامدهای وخیم و غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشند.
علاوه بر این مجبور کردن و تحت فشار قرار دادن کودکان به فراگیری موضوعات آموزشی زمانی که آنها باید از لحاظ شخصیتی در کاویدن دنیای سه بعدی پیرامون خود باشند، می تواند، موجب دور زدن یا نادیده گرفته شدن بسیاری از جنبههای مهم رشدی شود. با ورود تلویزیون به زندگی کودکان هم فرصت هایی برای تحریک ذهن و تعالی فکری و رفتاری آنها پدید آمده و هم برخی برنامه ها به شکل بازدارنده این فرصت ها را از آنها سلب نموده است.
در بین برنامه های تلویزیون، برنامه های کارتونی حجم عمده ای از برنامه های مورد علاقه کودکان را تشکیل می دهد. تحقیقات بندورا و همکارانش نشان داده که تأثیرپذیری کودکان از برنامههای کارتونی در مقایسه با سایر قالبها حتی برنامههایی که توسط شخصیتهای زنده اجرا میشود، بیشتر است. در این رابطه در دسامبر ۱۹۹۷ یک قسمت از کارتون ژاپنی “هیولاهای جیبی” ( که بعداً برای پخش سراسری به پاکمون تغییر نام داد) بعد از اینکه گزارش شد موارد متعددی از کودکان را بعد از تماشای آن دچار تشنج کرد، توجه سراسر جهان را به خود جلب کرد (وارنر، ۲۰۰۴).
والدین متعجب شدند که چطور کارتونی که کودکانشان تماشا کرده اند رشد ذهنی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. اما آیا تماشای تلویزیون با تشنج کودکان نسبتی دارد؟ آری و خیر . یک بررسی که در جولای ۲۰۰۴ در مجله پزشکی نیوانگلند منتشر شد نشان داد اکثر کودکانی که در دسامبر ۱۹۹۷ بخشی از کارتون “هیولاهای جیبی” را دیده بودند و از تشنج رنج می بردند دچار صرع بوده و یا بعضی از آنها بیماری زمینه ای داشتند که ناشی از رشد تشنج بوده است؛ صرفنظر از اینکه آنها این برنامه را دیده یا ندیده باشند.
در شماره آوریل ۲۰۰۴ مجله پزشکی اطفال، تحقیقی توسط بیمارستان کودکان و مرکز پزشکی منطقه ای سیاتل واشنگتن منتشر شد که نشان داد خطر ابتلاء به اختلال کمبود توجه در کودکانی که ۳ تا ۴ ساعت در روز تلویزیون تماشا می کنند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از کودکانی است که تلویزیون تماشا نمی کنند.
در حالی که هیچ برنامه خاصی عهده دار این امر نبود، دکتر دیمتری کریستاکیس رهبر این مطالعه، اندیشه خود را مبنی بر اینکه سرعت تصاویر نمایش داده شده می تواند مغز کودکان را تحت تأثیر قرار دهد اعلام کرد.( وارنر ، ۲۰۰۴). یافته های پژوهشی دیگری نشان داد که تماشای حتی تنها نه دقیقه از کارتونی با ضرباهنگ سریع که صحنه هایش با سرعت تغییر می کند توسط کودکان پیش-دبستانی می تواند تاثیر منفی و آنی بر توان شناختی آنها بگذارد.
در این پژوهش، کودکان چهار ساله ای که کارتون آتشی مزاج “اسپانج باب اسکویر پنتز” (کارتون مشهور و پرطرفداری در آمریکای شمالی که از سال ۱۹۹۹ تاکنون نمایش داده می شود) را تماشا کردند، در مقایسه با کودکانی که کارتون آرامی را دیدند و یا اصلا کارتون ندیدند، در مجموعه ای از آزمون ها که عملکرد اجرایی مغز آنها را آزمایش می کرد به میزان قابل توجهی امتیاز بدتری گرفتند.
نویسندگان گزارش این پژوهش نوشتند که روانشناسان دانشگاه ویرجینیا در این آزمایش از سه گروه از کودکان چهار ساله خواستند تا بنشینند و نقاشی کنند، بخشی از برنامه [کانال تلویزیونی غیر دولتی و غیر خصوصی) پی.بی.اس. »درباره یک پسربچه معمولی پیش دبستانی آمریکایی« را تماشا کنند، و یا بخشی از یک مجموعه «کارتون تخیلی و خیلی پر طرفدار درباره اسفنج سرزنده ای که در زیر دریا زندگی می کند» را تماشا کنند. ... پس از شماری آزمون های شناختی، کودکانی که «باب اسفنجی» را تماشا کرده بودند حدود ۱۰ درصد کمتر از دو گروه دیگر امتیاز به دست آوردند.
دکتر کریستاکیس می گوید که محتمل ترین توضیح می تواند تحریک بیش از اندازه [مغز] باشد. در نمایش آرام تر صحنه ها به صورت میانگین هر ۳۴ ثانیه یک بار عوض می شد، در حالی که در کارتون پر تحرک صحنه ها هر ۱۱ ثانیه یکبار تغییر می کرد که این «سرعتی غیر طبیعی» است. «شما دارید از مغزتان می خواهید چیزی را پردازش کند که متناسب با آن نیست [هنوز برایش آمادگی ندارد].» با توجه به نتایج و یافته های اشاره شده، والدین، مربیان، کارشناسان و برنامه سازان کودک باید از تأثیرات زیانبار تلویزیون که متوجه کودکان است مطلع باشند و با آگاهی از اینگونه یافته ها برنامه ریزی و سیستم های نظارتی مناسبی را برای به حداقل رساندن آسیب های احتمالی تلویزیون به کودکان، ارائه کنند. همچنین والدین باید ضمن کاهش رفتار تماشای تلویزیون کودکانشان به منظور رشد هماهنگ بخش های مختلف مغز آنها، آنها را به سایر فعالیت های حسی ، حرکتی ، ذهنی و خلاقانه فرا بخوانند
منبع: سایت پندار