مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نگاهی زیبا به مساله تغذیه! قسمت اول

1394/1/23 6:32
نویسنده : یه مامان
3,669 بازدید
اشتراک گذاری

در این مجموعه در مورد تغذیه ی کودکانمان و حتی خودمان صحبت می کنیم. اصلا چرا باید غذا بخوریم؟ غذا چیه؟ و چرا بچه ها بدغذا میشوند از جمله مواردی هست که در این سری با هم مرور می کنیم.

با ما در این مجموعه همراه باشید و همراه یکدیگر دید متفاوتی از غذا را تجربه کنیم...

 

رفتارهای غذایی بچه ها ناشی از درک آن ها از غذا و غذاخوردن می باشد. چه تصویری و در پی آن چه احساسی از غذا وخوردن آن، دارند. این تصویر و احساس، رفتارهای غذایی شان را شکل می دهد. خوش غذا و بد غذا و... . کودک بدغذا درک درستی از غذا ندارد و تا وقتی این درک نادرست از غذا را داشته باشد، رفتار درستی هم در مورد غذا نخواهد داشت.

 تغذیه:
بین 30 تا 50 درصد عمرما صرف تغذیه می شود. جالب است که این همه از عمرمان را صرف تهیه ی غذاهایی می کنیم که به جای منفعت، از عمر ما می کاهند. تغذیه ی دوران کودکی، تأثیر مستقیم درطول عمر دارد. در این جا کارکرد تغذیه را بررسی می کنیم:

- چرا ما باید غذا بخوریم؟

ذهن فعال برای پردازش با چرا شروع می کند کاملاً مثل کودک. ما غذا می خوریم برای کسب انرژی، لذت و ترمیم بافت های فرسوده (نمو). یکی از پرلذت ترین کارهای بشر غذاخوردن است. این همه طعم های لذیذ در هستی آفریده شده است برای لذت انسان.

چه چیزی بخوریم؟

کل بدن هوشیار است و بدن مرتب به ما پیام می دهد. تغذیه ی ما باید هماهنگ با این نظام هوشیار باشد تا به رشد کمک کند و این حرکت رو به رشد را روان کند نه این که فرسایش و اختلال ایجاد کند. از علل پیری زودرس، تغذیه ی بد است. اگر تغذیه ی ما هماهنگ با نظام آفرینش نباشد، فرسایش ایجاد می کند. بدن هوشیار است و هوشیاری ورای علم است. پیام بدن، گویاتر از علم است. علم زیرمجموعه ی هوشیاری است. اگر ما پیام بدن را نمی شنویم، چون عادت نکرده ایم و زبان بدن را بلد نیستیم. چون هوشیاری بدن را قبول نداریم.
بچه ها هوشیارند و هوشیاری بدن و پیام هایش را هم می شناسند. منتهی ما با آن ها در می افتیم، مثل مواقعی که نمی خواهند غذا بخورند. اصلاٌ فکر نمی کنیم که پس اشتها برای چیست؟ زمانی که بدن آمادگی دریافت غذا را ندارد، اشتها هم ندارد. اما ما بزرگترها دائم به بچه ها زور می کنیم که بخورد . این زور و اجبار به بچه ها به آن ها آسیب می زند و باعث می شود در بزرگسالی پیام های بدن شان را نشناسند و دریافت نکنند. در حالی که کودک این پیام ها را به خوبی می شناسد و دریافت می کند ولی ما بزرگترها آن را تخریب می کنیم.

عادت های غذایی انسان از دوران کودکی شکل می گیرد. به همین دلیل مهم است که بدانیم چه مواد غذایی به بچه هایمان می دهیم و نیز چه موادی باید بدهیم؟

یکی از اندام هایی که در بدن بسیار مهم است و تغذیه روی آن اثرمستقیم دارد کبد است. ما آن قدر که به مغز و قلب و معده اهمیت می دهیم، اصلاً اهمیت کبد را نمی شناسیم. مهمترین مسئله درتغذیه، کبد است. در علوم و طب سنتی ما، کبد بسیار حائز اهمیت است. در روایتی منشأ وجود حیوانی ما «کبد» معرفی شده است. در آموزه های ابن سینا و طب سنتی و ایرانی و اسلامی ما کبد از اهمیت بالایی برخوردار است. ریشه ی بسیاری ازبیماری های بزرگسالی ما کبد است، ازجمله: دیابت، فشارخون.

ترمیم و تأمین نیازهای سلول ها و رفع نیاز بدن به مواد مغذی در کبد انجام می شود نه در دستگاه گوارش. این دستگاه غذا را هضم می کند، مواد مغذی را جذب می کند، می فرستد به کبد و بقیه را دفع می کند؛ کبد است که کاراصلی را دربدن انجام می دهد.

وضعیت کبد بچه های امروزی اصلاً خوب نیست. اکیداً توصیه می کنم راجع به کبد مطالعه کنید. الگوهای تغذیه صنعتی ، کبد را بیمار می کند.

بازگشت به طبیعت از نکته های بسیار مهم رویکرد هوش متعادل است. کودک متعادل، کودک طبیعی است. به طبیعت برگردید و از الگوهای طبیعی استفاده کنید.

در بحث طبیعت مسئله ی اقلیم و فصل به وجود می آید. ما یک کشور 4 فصل با اقلیم های بسیار متفاوت داریم که هر اقلیم تغذیه ی خاص خودش را می طلبد. در اقلیم های متفاوت میوه های متفاوت وجود دارد؛ در شمال مرکبات و در جنوب خرما خوب پرورش می یابد، فصل هم همینطور در تابستان همه ی میوه ها آبدار هستند اما در زمستان کم آب. یکی دیگر از آسیب های دنیای مدرن همشکل سازی است. به کمک تکنولوژی 12 ماه سال همه چیز داریم؛ و این اصلاً خوب نیست. متأسفانه ما نمی دانیم که مصرف میوه های فصل دیگر در فصل غیر خودش، بهم زدن نظم طبیعت است.

در برنامه ریزی تغذیه ای به الگوهای اقلیمی و بومی توجه کنید. غذاهایی که از غرب الگو گرفته ایم مناسب و سازگار با آب و هوای ما نیست.

اگر یک لیست ازغذاهای سنتی و غذاهایی که می توانیم در خانه درست کنیم، تهیه کنیم می بینیم که تعدادشان خیلی بیشتر از آن می شود که فکرش را می کردیم.

از مصرف فرآورده های صنعتی به خصوص تنقلات صنعتی، پرهیز کنید. بچه های ما در آینده تاوان سنگینی به خاطر مصرف این گونه مواد پرداخت خواهند کرد. تنقلات طبیعی را جایگزین کنید و ذائقه ی بچه ها را به مواد طبیعی عادت بدهید. این کار باعث می شود این بچه ها در بزرگسالی هم ذائقه ی سالم داشته باشند.

محرک های غذایی، شکلات ها، شیرهای مدت دار و موادی که نگهدارنده های طولانی مدت دارند، روی هیجانات بچه ها تأثیرمنفی دارند. یکی از دلایل بیش فعالی بچه ها، الگوهای بد غذایی این بچه ها است. (چیپس، پفک، نوشابه، کالباس، سوسیس، فست فودها، غذاهای آماده و بسته بندی شده ).

طبق توصیه ی یک متخصص تغذیه : بچه ها را شورخوار، شیرین خوار و چربی خوار بار نیاورید. سرخ کردنی را به آرامی از برنامه ی غذایی تان حذف کنید.

چه قدر باید بخوریم؟ آیا تا به حال شیر، گنجشک یا حیوان چاق دیده اید؟ حیوان غریزه دارد و به اندازه ی غریزه اش مصرف می کند. زیاد خوردن به دستگاه گوارش و کبد فشار می آورد. امروزه چاقی از بیماری های رایج در کودکان است. اما متأسفانه والدین فقط تأکید برخوردن دارند. چرا بچه های ما باید این قدر بخورند؟ وقتی بچه ها زیاد می خورند و سنگین می شوند دیگر نمی توانند رشد کنند. وقتی کبد خوب کار نکند روی مغز اثر می گذارد و مغز خوب کار نکند روی پردازش اثر می گذارد و بعد دچار کج خلقی و ناهنجاری های رفتاری می شوند. چرا باید سفره های غذای بچه های ما این قدر متنوع و رنگی باشد؛ تنوع غذایی لازم و واجب است اما نبايد همه با هم يك جا جمع باشند.
يكي ديگر از مسائل ما در زمينه ي غذاخوردن بچه ها اين است كه بچه هاي ما اصلاً سپاسگزار نيستند؛ ميل به خوردن و شاديِ خوردن ندارند. چون همه چيز، هميشه و هر روز هست.

تنوع بايد باشد، تجمل نبايد باشد. هر روز مي توانيم از يك نوع نان استفاده كنيم. هر روز منوي صبحانه با روز قبل فرق كند. يك روز كره با عسل، يك روز پنير با گردو، يك روز حلوا ارده و .... اين تنوع خودش باعث بازي و شادي مي شود و برنامه و تنوع ، انتظار شيرين در بچه ها ايجاد مي كند. چون منتظر روزي مي شوند كه محتويات يا منوي آن را خيلي دوست دارند و حتي ممكن است از والدين بپرسند كه مثلاً " بابا كي نوبت سرشير و عسل است".در مورد اسباب بازي هم همينطور است. 60 درصد اسباب بازي هاي كودك بايد در انباري باشد نه اين كه همه ي آن ها در اتاق پهن باشد. هر چند وقت يك بار يك سري جديد وارد شود و يك سري از ديد كودك برداشته شود. تا هميشه اسباب بازي هايش براي او نو باشد. اما ما اتاق كودك را مملو از اسباب بازي مي كنيم كه باعث دلزدگي او مي شود و بعد گله مي كنيم كه "چرا اين بچه به اتاقش نميره و با وسايلش بازي نمي كند" خوب از اين اتاق دلزده است. كودك اصلاً نمي تواند به عادت برسد بلكه بايد از عادت فوري رد شود. در مورد غذا هم همينطور است. ما هرچي در خانه داريم در سفره عرضه مي كنيم و اين كار باعث دلزدگي و ناسپاسي كودك مي شود. ما در بُعد فرهنگي يك جامعه ي سنتي هستيم. در گذشته و سنت خودمان روش هاي بسيار خوبي در مورد تغذيه داشتيم كه الآن آن ها را نمي شناسيم، چون يك گسست فرهنگي بين ما و گذشته مان از صد سال پيش ايجاد شده است. براي اين منظور، براي بچه ها قصه بگوييد. قصه گويي يكي از روش هاي سنتي خوب گذشته ي ما است. در حال حاضر ما كتاب داستان را جايگزين قصه گفتن كرده ايم. نه اينكه كتاب داستان خوب نيست اما براي بچه ها قصه بسازيد پلی به گذشته بزنید و زندگي گذشته خودتان را در قالب قصه براي آن ها تعريف كنيد.

ادامه دارد...

نگاهی زیبا به مساله تغذیه! قسمت دوم

نگاهی زیبا به تغذیه کودکان! قسمت سوم

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بابا و مامان
23 فروردین 94 7:30
سلام ممنونم از پست عالیتون من با صبحونه خوردن یاسمن خیلی مشگل داشتم یا اصلا نمی خورد یا اگرم می خورد تخم مرغ می خواست با رب یا سس خیلی نگران صبحانه خوردنش بودم اما چند وقتیه از یه روشی که به نظر خودم عالیه استفاده کردم و موفق هم شدم با زبون شخصیتی که یاسمن از ش خوشش میاد از زبون پنیر و عسل و چای و هر چیزی که مربوط به صبحونست باهاش حرف زدم این باعث شد یاسمن که اصلا لب به پنیر و عسل نمی زد حالا شده طرفدار پرا پا قرص خوردن صبحونه مثلا اقای پنییر صداش می کنه ابجی یاسمن کجای بدو بدو دلم ضعف رفتالبته بهش گفتم که با این لحن نباید با دیگران صحبت کنه خدایش تا حالا هم گوش کرده و خوشحالم که بلاخره راهش و پیدا کردم
یه مامان
پاسخ
سلاااااام خوااااااااهر خواهش میشه ، قابل شما رو نداشت... تازه حالا مونده، تا آخرش همراه باشید با این مجموعه(اینم تبلیغات برای ادامه کار) پس خدا رو شکر ... خدا خیر بده به آقای پنییییر و شخصیت های مورد علاقه که به داد این مقوله رسیدند عالی بود
بابا و مامان
23 فروردین 94 7:33
راستی یادم رفت که بنویسم که شخصیتهای بدجنسی هم تو این روش ما وجود داره دشمن سلامتی بچه ها که گلوله های مریضیش و اماده کرده تا به طرف بچه ها شلیک کنه پفک و چیپس و ...خدا را شکر اینم خوب جواب داده
یه مامان
پاسخ
عجـــــــــــب! پس مواظب این گلوله های مریضی باشیم، شدید ما رو محاصره کردند
مامان پارسا
23 فروردین 94 9:14
سلام صبح عالیتون متعالی به مطلب خیلی خوب و قابل توجهی اشاره کردید واقعا که نقش مادرهای خانواده در شکل گیری عادت غذایی مهمه راستش محمد پارسای من هم مثل بقیه بچه ها به فست فود و مواد صنعتی علاقه داره اما ما تو برنامه غذایمون جاش ندادیم و البته از معایب این جور خوراکیها هم از طریق شعر و داستان و کتاب و برنامه های تلویزیون آگاهی پیدا کرده و خیلی اصرار به خوردنشون نمی کنه تازه دیشب از من خواسته که امشب براش ته چین درست کنم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله پیشنهاد می کنیم این بحث رو تا آخر با ما همراه باشید، نکات جالبی داره که برای خودمون هم خوبه. در مورد این فست فود که گفتید... متاسفانه باید بگیم که... «من دیگه حرفی ندارم» (با لحن فامیل دور بخوانید)
مامان فرنيا
23 فروردین 94 11:20
حالا بگيد با بچه هايي كه خيلي خوب غذا ميخوردند و همه چيز هم دوست داشتندو يواش يواش دارند بد غذا ميشن بايد چيكار كرد؟ دختر من خودش پيشنهاد خوردن خرما ميداد تنقلاتش كشمش و انجير بود اش از غذاهايي بود كه اگر سير هم بود نميتونست از خوردنش چشم پوشي كنه و بايد يكي دوتا قاشق ميخورد پلوهاي مخلوط را خيلي دوست داشت اما الان فقط پلوي سفيد و خورش قيمه، فقط پسته و تخمه كدو البته اگه چشمش نزنم صبحانه خور قهاري است و صبحانه هم همه چيز دوست داره شير و كره و پنير و خامه و مربا و تخم مرغ و فرني...... البته من براش توضيح ميدم هر ماده غذايي براي چي خوبه و همه چيز براي رشد لازمه اما كم كم داره بهانه گير ميشه از بچه هايي كه وقتي سرسفره ميشينن و مواد مختلف را از بشقابشون ميندازن دور بدم ميامد اما دختر من هم داره همينطوري ميشه لوبياهاش زياده، هويجاي غذا درشته و .....
یه مامان
پاسخ
پیشنهاد می کنیم که تا آخر این مجموعه با ما همراه باشید و بعد اگه جوابتون رو نگرفتید در خدمتیم
مامان اهورا
27 فروردین 94 0:02
سلام مثل همیشه عالی بود،من هم از روزی که اهورا بدنیا اومده بزرگترین دغددغه من غذاش بوده و هست هرجا هم که میرم حتی پیاده روی کوتاه با خودم یه چیزی برای خوردنش میبرم اما هرگز اصرار به خوردنش نمیکنم که الحمدالله اهورا خوب غذا میخوره بخصوص عاشق شیره ،چیپس و پفک هم اگه باشه چندتا بیشتر نمیخوره من اعتقاد دارم اگه برنامه غذایی منظم باشه یعنی سر ساعت معینی صبحانه و ناهار و شام خورده بشه و حتی میان وعده ها ،خود بچه هم بدنش به این ریتم عادت میکنه و سر ساعت معینی نیاز به غذا پیدا میکنه و مجبور نیستیم برای غذا خوردن دنبالش بدویم،درمورد بد غذا بودن هم منم معمولا از روش قصه گویی از زبان اون زبون بسته ها استفاده میکنم که معمولا خوب جواب میده ،منتظر ادامه مطالب هستم شدیدا
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز آفرین به شما مامان عزیز واقعا غذا نخوردن و یا پرخوری بچه ها برای خیلی از خانواده ها معضل شده... یه نکته ی کوچولو تو نظرتون مشاهده کردیم که شما رو به دنبال کردن ادامه ی این مجموعه دعوت می کنیم ...