مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تربیت جنسی؛قسمت ششم-سوال های جنسی کودکان

1393/10/7 6:00
نویسنده : یه مامان
5,633 بازدید
اشتراک گذاری

در این قسمت به سوال های کودکان در این زمینه می پردازیم...

سؤال های کودکان

 بچه ها سؤال های جنسی و مربوط به آن می پرسند، نظیر: من از کجا آمدم؟ به خصوص امروزه این گونه سؤال های بچه ها زیاد شده است. و در مهدها و مدارس می چرخد، بچه ها چه می بینند و چه می شنوند؟ صحنه های ماهوارها و تلویزیون کنجکاوی بچه ها را زیاد کرده است،

یک دلیل دیگر سؤال های زیاد بچه ها این است که ما از زندگی طبیعی دور شده ایم، بچه های قدیمی این مشکلات را نداشتند الآن هم بچه های روستا این مشکلات را ندارند چون از وقتی خودش را شناخته، اندام های تناسلی و نزدیکی و زایمان و همه چیز حیوانات را دیده و هیچ چیز برایش عجیب و غریب نیست ولی بچه های ما هیچ چیز ندیدند در نتیجه همه چیز برایشان ایجاد ابهام می کند.

بچه ها پر از ابهام هستند ماهم بلد نیستیم که چگونه با سؤال ها و ابهامات بچه ها روبه رو شویم و پاسخ دهیم پس روی این مسئله کار کنیم و دنبال نسخه نگردیم و به دنبال یادگیری و کسب مهارت باشیم چون بچه ها سؤال می کنند و اگر ما به آن ها پاسخ ندهیم می روند به دنبال جواب در جای دیگر و خطرات ناشی از آن.

وقتی کودک از شما سؤال می کند، بهم نریزید و هول نکنید، نظر خودش را بپرسید و ببینید که چه قدر می داند، بعد توضیحی که می خواهید بدهید در حد فهم کودک و ساده و کوتاه باشد. اصلاً برای کودک توضیح اضافه ندهید مثلاً اگر پسری می پرسد که چه فرقی بین جیش من با دخترهاست؟ شروع نکنید که داستان رحم و لقاح و غیره را برای او باز کنید و بعد بچه را با دنیایی از ابهام بیشتر و خطرناک روبه رو کنید، خیلی ساده و در حد فهم کودک صحبت کنید.

به هیچ وجه دروغ نگویید. پاسخ بچه ها را با دروغ ندهید بلکه صحیح و ساده پاسخ بدهید. مادری می گفت فرزندم از من پرسید که من کجا بودم، از کجا آمدم؟ من هم گفتم تو زیر مانتوی من بودی دکمه اش را باز کردم تو اومدی بیرون! می گفتند حالا هر خانمی که می بینه که شکمش بزرگه می ره مانتوشون رو باز کنه که نی نی داری بذار ببینم! به بچه ها دروغ نگویید. توضیح اضافه هم ندهید.

اطلاعات زودهنگام هم به بچه ها ندهید.

در پاسخ دادن به سؤال های بچه ها آرامش داشته باشید و اگر در آن لحظه آمادگی پاسخ نداشتید، موکول به بعد کنید و از کارشناس کمک بگیرید و یا کتاب بخوانید. اصولاً در پاسخ به سؤال های بچه ها مواظب رفتار عاطفی خودتان باشید. یک مورد دیگر از سؤال های مرسوم بچه ها، سؤال در مورد مرگ است به خصوص که اگر از نزدیکان کودک کسی فوت کند برای او کلی سؤال پیش می آید. مثلاً بچه می پرسد که مامان، بابابزرگ کجا رفت؟ مادر با غم فراوان و صورت گریان می گوید که بابابزرگ رفت بهشت! خوب برای بچه این ابهام پیش می آید که این بهشت کجاست که بابابزرگ رفته و مامان این قدر ناراحته و اشک می ریزه! حتماً یه جا دارن بابابزرگ را داغ و درفش می کنند اما مامان میگه جاش خوبه! اگر جاش خوبه پس چرا گریه می کنی؟ می توانیم در حالی که از درون داغون هستیم و ناراحت، اما وقتی کودک از ما می پرسد که بابابزرگ کجاست؟ لحظه ای برای کودک، صورت خودمان را خندان کنیم و با شادی ظاهری بگیم که بابا بزرگ رفت بهشت! در این صورت کودک این درک را پیدا می کند که آهان از خندت معلومه که جای خوبی رفته و به این شکل دیگر ابهامات جدید در ذهن او شکل نمی گیرد.

پس به حالت های عاطفی خودتان در مقابل بچه ها آگاهی داشته باشید اگر از سؤال های جنسی آن ها بترسید، بلافاصله حس می کنند و این درک را پیدا می کنند که باز من یه سؤال نامربوط کردم و مامان بهم ریخت و بحث بد و خوب مطرح می شود. در حالی که می توانیم خیلی خونسرد مثلاً بگیم:  نمی دونم بذار شب از بابا می پرسیم! اما هر وقت پاسخ گویی را به بعد موکول کردید، حتماً برگردید به موضوع و به او جواب بدهید.

وقتی کودک می پرسد: که من از کجا آمده ام یا من چه جوری درست شدم، اولین کار شما این است که اول نظر خودش را بپرسید، «تو چی فکر می کنی؟»، تو توی شکم من بودی بعد دکتر باز کرد تو اومدی بیرون، آخه همه ی بچه ها باید یه مدت تو شکم ماماناشون باشن تا بزرگ بشن! نیایید توضیح بدید که حالا چه جوری باز کردن! یک مادری به بچه اش گفته بود که شکم من رو از بالا تا پایین بریدن!!! بچه هم دچار عذاب وجدان شده بود که آخه مامان خیلی دردت اومد؟ من تو رو اذیت کردم؟ لازم نیست بگیم بریدن همین که بگیم باز کردن کافیه؛ و لازم نیست که تفاوت های زایمان طبیعی با سزارین را برای بچه توضیح بدیم؛ "شکم منو باز کردن و تو اومدی بیرون" همین قدر کافی است.

یا کودک می پرسد که من چه جوری درست شدم؟ باید بگیم که ببین عزیزم وقتی مامان ها و باباها همدیگه رو خیلی دوست دارن، بچه ها درست میشن! ممکنه که بچه زن و شوهر بدون بچه دیده باشه و از ما بپرسه که اِه پس مثلاً عمه و عمو همدیگرو دوست ندارن که بچه درست نکردن؟ مادر: چرا دوست دارن اما باید هم دوست داشته باشن هم بخوان، من و بابا هم همدیگرو دوست داشتیم هم تو رو از خدا خواستیم اونوقت تو اومدی! اِه پس حالا همدیگرو دوست ندارین که این قدر دعوا می کنین؟ ببینید این تمام ریزبینی های بچه ها است که هر مادری ممکن است با آن مواجه شود. نیایید بگید تو دونه بودی تو باغچه کاشتیم یا لک لک آورده بعد بچه ها سؤال های عجیب و غریب تر خواهند پرسید.

به پسرها اطمینان بدهید که در حاملگی نقش پدر مهم است. یک مشکل امروز ما این است که پسرها فکر می کنند در این موضوع هیچ کاره هستند. باز تأکید می کنیم که بدون توضیح اضافه در پاسخ به بچه ها نقش پدر را هم پررنگ کنید و بگویید "بدون بابا که نمیشه و همه ی بچه ها یه بابا می خوان و یه مامان."

آخرین مسئله این است که نقش شما به عنوان مادر بسیار مهم است که در مسائل جنسی بچه ها و در آموزه های جنسی بچه ها فعال باشید، مطالعه کنید و معیار داشته باشید با فرهنگ بومی خودمان در این زمینه آشنا شوید و با این مسئله برخورد فعال کنید. امروزه ماهواره و اینترنت و رسانه وجود دارد پس نیاز داریم که فعال باشیم و نگاه جدید به مسائل جنسی و زن و مرد و همسر داشته باشیم. تک تک ما موظف هستیم که در حوزه ی زندگی خودمان، باورهایمان را بررسی کنیم و پالایش کنیم و ان شاالله یک خانواده ی خوب و متعادل را تشکیل دهیم و رشد را جلو ببریم. 

برگرفته از نشست های آقای محمود سلطانی

پسندها (2)

نظرات (7)

مامان پارسا
7 دی 93 8:56
سلام مثل همیشه خوب بود واقعا مادرها به این قبیل اطلاعات نیاز دارن واقعا باید به بچه ها واقعیت رو در حد فهمشون گفت البته باید قبلش هم کمی مطالعه هم داشت محمد پارسای من تمام سوالاتی که در مورد نحوه دنیا اومدن و فرق دختر و پسر و مردن بوده رو پرسیده و وقتی من پاسخ سوالاتش رو همین طور که شما گفتید دادم واقعا احساس آرامش کرده و با همون پاسخ ها هم قانع شده یادمه یه بار پرسید چرا زن و شوهر باید پیش هم بخوابن ؟بهش گفتم چون همدیگه رو دوست دارن.بعد گفت پس چرا من که شما رو دوست دارم نیام تو تخت شما پیش شما بخوابم ؟گفتم چون تخت ما دونفره هست واگه تو بیایی ممکنه بابا یا من پامون بیفته رو دل تو و تو دلت درد بیاد و ما چون تورو دوست داریم نمی خواهیم که دردت بیاد .با خوشحالی رفت تو تخت خودش خوابید.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز پارسا بله همینطوره که گفتید، آفــــــــــــرین به شما ممنون که تجربیاتتون و جواب های قشنگتون به سئوالات پارسا جان رو برامون نوشتید، خوشحالیم که مامان خوب و فهمیده ای مثل شما توی مدرسه حضور داره
مامان فرنيا
7 دی 93 12:01
سلام غيبت منو ببخشيد مسافرت بودم و وقتي امدم ود يدم خيلي از مطالب مدرسه عقب نموندم خوشحال شدم انشالله شما هم غيبتتون خير بوده باشه اما مطلب جالبي بود مثل هميشه من متاسفانه يا خوشبختانه دخترم با كلمه سزارين و طبيعي اشنا شده و يكبار ازم پرسيد و من هم بهش گفتم طبيعي يعني خود شكم باز ميشه ولي سزارين را دكتر كمك ميكنه تا شكم باز شه بچه بياد بيرون و از انجايي كه فيلم زايمانم را داشتم نشونش دادم و براش خيلي جالب بود و باعث شد قانع بشه و چون من الان سالم پيشش هستم فكر كنم از بابت زخم و درد و اينجور چيزها نگران نيست البته بگم فيلم بيمارستان فقط لحظه بيرون اوردن بچه است و بعدش ديگه فقط نوزاد را نشان ميده و من هم كه بيهوش نبودم و دخترم ديد كه من با لمس دخترم كلي ذوق كردم و البته از ذوق گريه ميكردم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز فرنیا امیدواریم سفر بهتون خوش گذشته باشه و خوشحالیم که دوباره شاهد حضورتون توی مدرسه هستیم. یکی از معضلات امروز همینه که بچه ها خیلی بیشتر از زمان ما اطلاعات در دسترسشون هست و خیلی باهوش تر و کنجکاو تر هستن. البته بهتره که به بچه ها اطلاعات در این حد داده نشه اما حالا که با این کلمات آشنا شده و به گوشش خورده پاسخ شما و اینکه براش وارد جزئیات نشدید مناسب بوده. ممنون که تجربه تون رو برامون نوشتید
مامان فرنيا
7 دی 93 12:06
اما يك مورد كه برام سواله وقتي برادرزاده ام بدنيا امد چون شنيد درباره ناف بچه صحبت ميشه خواست كه ناف را ببينه و دفعه بعد كه رفته بوديم خواست تنه ني ني را ببينه و به زبان خودش ميخوام ببينم ني ني از كجا جيش ميكنه و البته با عرض شرمندگي حتي خواست رنگ و شكل پي پي را هم ببينه بهش گفتم درسته ني ني كوچولو است اما مثل ما كه بزرگيم و نبايد بدنمون را به كسي نشان بديم ني ني هم دوست نداره بدنش را ديگران ببينند اما چون نوزاد دختر بود خيلي مخالفت نكردم و دربرابر اصرار فرنيا زماني كه پوشك را عوض ميكردم يك لحظه نگاه كرد و بعد هم خودش زود رفت اما اگر فرنيا در برابر يك نوزاد پسر هم بود نميدونم بايد چيكار ميكردم يعني باز هم اجازه ميداديم ببينه كه بيشتر كنجكاوش نكنيم؟
یه مامان
پاسخ
خب اگه نظر شخصی خودمون رو بخواید باید بگیم که به نظر ما عادی برخورد کردن و حساسیت نشون ندادن با موافقت کردن با درخواست بچه فرق میکنه و احتمالا ما سعی می کردیم در مورد نوزاد همجنس هم یه جوری بچه رو بپیچونیم مثلا یه مکالمه ی الکی با نی نی راه می نداختیم که البته این در مورد سنین کمتر بهتر جواب میده خب فرنیا جان چون به قول شما نوزاد دختر بوده یک نگاه کرده و زود رفته اما شاید در مورد نوزاد پسر که با خودش متفاوت هست بخواد بیشتر ببینه هرچند این دیدن ها صرفا جهت کنجکاو بودن بچه هاست و نه دید دیگه ای که ما بزرگترها نسبت به این مساله داریم اما شاید تا جایی که ممکنه باید از فن پیچوندن استفاده کنیم! اگه میخواید در این مساله با خانم دکتر مشورت کنیم که البته خودتون بهتر می دونید زمان پاسخگویی ممکنه اندکی طولانی بشه ...
مامان فرنيا
7 دی 93 12:08
اما درباره تشكيل بچه خود فرنيا از اول ميگفت براي اينكه ني ني باشه حتما بايد بابا و مامان باشه اخه ني ني گناه داره و خلاصه اينكه دختر من از اين جور سوالهاي سخت نميكنه كه چرا شما دونفر يك اتاق داريد و... ولي اينجا كه ميخوانم اگه يكبار هم بپرسه از قبل امادگيشو پيدا كردم
یه مامان
پاسخ
خیلی خوبه از این نظر خیالتون راحته پس امیدواریم که همیشه بتونید بهترین پاسخ ها و راهنمایی ها رو برای دخترتون داشته باشید
بابا و مامان
7 دی 93 13:52
ممنون بسیار عالی بود
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، موفق باشید
مامان شبنم
7 دی 93 14:19
سلام بسیار جالب بود دختری ما هنوز به سن پرسیدن این سوالات نرسیده ولی چون چندتا نوزاد توی خانواده مون به دنیا اومد به شدت به تقلید رفتار نوزادا علاقه پیدا کرده بود که البته به خاطر سن کمش هم بود خلاصه که من مجبور شدم یه داستان ساده درست کنم به نام قصه شبنم و اولش در حد چندتا جمله ساده توضیح دادم که شبنم اول دنیا اومده کوچولو بوده و حالا بزرگ شده البته توی این قصه مامان شبنم یه توصیه های رفتاری به شبنم میکنه که واقعا برامون مفید واقع شده چون دخترم غیر مستقیم تاثیر می گیره و تا میزان زیادی فرصت اون لجبازیای سه ساله ها رو ازش میگیرم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز قبل از هر چیز باید بگیم قدم نو رسیده هاتون مبارک باشه بعدش هم باید بگیم که درسته قصه و آموزش های غیر مستقیم تاثیرات شگفت انگیزی روی بچه ها داره، خیلی خیلی خوشحال میشیم که از این داستان های آموزنده برامون بنویسید تا ما هم یادبگیریم و به عنوان یک تجربه موفق یا داستان توی مدرسه بذاریم
مامان اهورا
8 دی 93 22:46
سلام ،ممنون از مطالب خوبتون،من هم همیشه نگران پرسیدن این قبیل از سوالات از طرف پسرم هستم البته هنوز کوچیکه و از این سوالها نمیپرسه ولی باید آمادگیش رو داشته باشم بازم ممنون از مطالب آموزنده و کاربردیتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه! نه دیگه، قرار شد نگرانی نداشته باشید و به خودتون بگید که این جزئی از رشد کودکتون هست. ولی کلا بچه ها هر چی کمتر در معرض این جور مسایل قرار بگیرند کمتر براشون سوال پیش میاد. ولی خب می دونید که بچه ها با دیدن ترک دیوار هم کنجکاو میشن... پس خودتون رو آماده کنید و بعد از برخورد با چنین سوالاتی آرامش خودتون رو حفظ کنید...