طنازی های همسرانه 2؛ عاشق ترین هوو باشیم!!!
فرض کنید شوهرتون بعد از چند روز میخواد بیاد پیشتون و شما ذوق زده ی دیدارش هستید، بلافاصله بعد از رسیدن و سلام و احوالپرسی، لباس چروکش رو میده دستتون و میگه لطفا اینو زود برام اتو بزن، باید برم جایی کار دارم و بعد خودش بره با بچه اتون مشغول بازی بشه و دلتنگی های پدر و فرزندیشون رو هی به هم ابراز کنند و شما رو توی اتاق تنها بذارن.
عکس العمل شما چیه توی اون لحظه؟....
و یا شاید نه، یه ذره مهربون تر باشید و بگید باشه اتو می کنم، بعد برید توی اتاق و هی اتو کنید و هی هق و هق گریه کنید و بعد شوهرتون بیاد توی اتاق شما رو با اون وضعیت ببینه و چند تا سوال و جواب و بعد یه جنگ اعصاب و رفتن شوهر به بیرون از خونه و شما...
و یا شاید اصلا مهربون تر تر باشید و به روی خودتون نیارید که ناراحت شدید و هی اتو بزنید و لبخند ژوکوند تحویل همسر گرامی بدید و لباس اتو شده رو تحویل بدید و بدون مکث شاهد پوشیدن و خداحافظی همسر گرامی و بیرون رفتن اون از منزل بشید و با رفتنش هی بشینید و هی گریه کنید و هی گریه کنید و هی به خودتون بگید که بدبخت تر از شما توی این دنیا وجود نداره و بعدها هی این مهربونی های ظاهریتون قلمبه بشه توی قلبتون و یهو بترکه و شما بشید یه دیو آتیشی که اصلا شوهرتون شما رو نشناسه و هی از این کار و اون کارش بگید و هی از گذشتاتون و ...
حالا میریم سر اون قضیه که قبلا هم عرض کردیم خدمتتون و گفتیم سفارش استاد بزرگوارمون بود که "برا شوهرانتون زن دوم باشید"، شاهد از غیب میرسه و این خاطره ی یه زن دومه، زنی که شاید در هفته فقط یک شب شوهرش پیشش باشه و خیلی تنهایی و انتظار برای دیدن شوهرش بکشه، حالا بشنوید از عکس العمل این خانم در مقابل چنین کاری از همسرش:
«وقتی لباس رو به دستم داد، با خوشحالی پریدم توی اتاق و اتو رو زدم به برق و اتوکشی رو شروع کردم و هی لباسش رو بو کردم و اتو کردم و کیف کردم و بابایی بهمراه پسری هی مشغول بازی شدند و من هم هی اتو کردم و هی کیف کردم، اصلا هیچ کاری به اندازه ی اتوکشیدن برای کسی که دوستش داری به آدم لذت نمیده...»
تا اینجای ماجرا رو که داشتید، حالا آخر این نیم ساعتی که این دوتا همسر کنار هم بودند اون هم دیداری که بعد از چند روز به وقوع پیوسته بود یه خداحافظی دلچسب بهمراه یه بغل مهربونی و عشق و ...
و آخرتر این قضیه این میشه که جناب همسر بعد از مدتی میان پیش خانم عزیزش و باز یه بغل مهربونی و بوسه باران زن و بچه و اظهار عشقی که بدون تو من یه آدم هیچ و افسرده بودم و روز به روز عشقی که میریزه به پای همسرش و میگه چه خوب شد که همچین عشقی دارم، وگرنه من چیکار می کردم و ...
****
شاید دلیلی که باعث این همه مهربونی اون هم از ته قلب میشه اینه که زنهای دوم شوهرانشون رو برای خودشون -فقط- نمی دونن و به خاطر همین هی سعی می کنند که لحظه به لحظه عاشق تر بشن و با گرمای عشقشون شوهرشون رو مال خودشون کنند. این میشه یه میدان رقابت برای جلب محبت شوهر که هر کدوم از هووها عاقل تر و بلکه عاشق تر باشه برنده ی این میدان میشه و سوگلیِ شوهرش میشه و دیگه می دونه اینطوری توی قلب شوهرش هست هرجا که باشه!
هر انسانی گرمای محبت رو از چندفرسخی حس می کنه و به سمتش کشیده میشه!
همه ی زنها دوست دارند برای شوهرانشون تک باشند ، شاید بشه گفت صفردرصد از زنها دوست دارند که هوو داشته باشند و شوهرشون زن دیگری اختیار کنه. ولی پیشنهاد ما برا اینکه همیشه عاشق تر بمونیم ، اینه که خودمون برای خودمون هوویی دست و پا کنیم!
هوویی که خودمون قبولش داریم!
هووی که بتونیم یه میدون رقابت توش برا خودمون درست کنیم که روز به روز عاشق تر بشیم و شوهرمون بشه یه مردی که سوگلیش ماییم!
این هوو باید هوویی باشه که شما رو آزار نده، درونتون رو نسوزونه و .... . حالا هی بگردید اطرافتون ببینید با این مشخصات چه هویی می بینید؟
اینکه شوهرمون بعد از عشق ما بره دنبال یه عشق دیگه خیلی سخته ، پس بهتره فرض رو به این بذارید که خودمون هوو شدیم و الان زن دوم هستیم و حتی می تونیم چند تا هوو رو تصور کنیم ولی خودمون رو زن آخری در نظر بگیریم.
یه هوو می تونه شغل همسرمون باشه؛ بالاخره زمان زیادی از وقت همسرانمون به درگیریهای شغلیِ اونها میگذره. خب تصور کنید این هوو، چندان هم عاقل نباشه و هی اعصاب همسرمون رو بریزه به هم، و این یک پوئن مثبته که ما می تونیم ازش استفاده کنیم و هی با دلبریهامون عرصه رو برای عاشقتر شدنمون فراهم کنیم.
یه هوو می تونه دوستان همسرمون باشه، این هوو یه ریزه خطرناک تره! چون یه مقدار عاقل تره و بیگدار به آب نمی زنه و الکی ذهن و روان شوهرمون رو درگیر نمی کنه که ما بتونیم ازش استفاده هایی بر وفق مرادمون داشته باشیم، پس باید یه سیاست دیگه رو پیش بگیریم و هی با رد کردن و بدگفتن از این هووی دوست داشتنی برای شوهرمون خودمون رو از چشمش نندازیم. اگه ما به جای بد و بیراه گفتن از این هوو هی رگ غیرت شوهرمون رو به جوش نیاریم و به جای اون روز به روز دلبری های خودمون رو بیشتر و بیشتر کنیم و هی عاشق تر و عاشق تر بشیم، این ما هستیم که برنده ی این رقابت هستیم و هدف هم که معلومه!
شاید بگید چه لزومی داره اینقدر برا اینکه مردمون عاشق تر بشه بهمون، دست و پا بزنیم؟ جواب رو همه ی ما زنها می دونیم و اون اینه که ما خودمون نیاز داریم معشوق تر باشیم و این یه حس خیلی خوب به یه زن میده، حسی که می تونه روز به روز جوون ترش کنه و روز به روز شاداب تر.
حالا این خونه میشه یه خونه ی پرمهری که همینطور داره توش محبت موج میزنه و بچه ها هم دارن توی همچین محیطی رشد پیدا می کنند!
آرامش
عشق
تربیت
و خیلی چیزای دیگه میشه عاقبت این فرض هامون و این هووهای فرضیمون. خوبیه این هووها اینه که ته دلمون می دونیم که توی ظاهر و باطن همون سوگلیِ همسرمون، ما هستیم.
هی عاشق تر بشیم و فقط عاشق تر، همین کلید خیلی از آرامش هاست!
فقط یه عاشق واقعیِ که لباس کثیف و چروک عشقش هم بهترین چیزای زندگیش هستند!
یه عاشق واقعیِ که وقتی زبری دست ها و صورت عشقش رو می بینه، دوست داره اونا رو هی بذاره توی دستش و هی براش غش و ضعف کنه و هی قربون صدقه اش بره!
یه عاشق واقعی وقتی منتظر عشقش ساعت ها میشینه و عشقش دیر می کنه، فقط تنها نگرانیش این میشه که نکنه خاری رفته توی پای عشقم و وقتی بهش زنگ میزنه، با هزارتا بغضی که توی صداشه میگه: عزیزم، خداروشکر که صداتو شنیدم، خیلی نگرانت شده بودم. بعد هم بلند میگه: ممنون خدایا که عشقم سالمه!
یه عاشق واقعی فقط می تونه لباسی از طرف عشقش کادو بگیره که اصلا قبل از اون دوستش نداشته، ولی چنان با اشتیاق می پوشه و خودش رو توی آینه برانداز می کنه که خودش هم باورش نمیشه که ممکنه از این لباس خوشش نیاد و هی سلیقه ی عشقش رو تعریف و تمجید می کنه!
یه عاشق واقعی خیلی کارها می کنه! و خیلی از کارها رو هم نمی کنه!
با هم فکر کنیم و هی لحظه لحظه ی خاطراتِ همسریمون رو مرور کنیم و ببینم که کجا با چه رفتاری مثل عاشقِ واقعی رفتار کردیم و یا چه کاری می تونستیم انجام بدیم که بهتر بود و عاشقِ واقعیاون کار رو انجام می داد؟
آخر این مطلب میشه همه ی عاشقانه هایی که شما برامون می نویسید، همه ی اون کارهایی که یه عاشق واقعی از نظر شما انجام میده و یا نمیده!
منتظر عاشقانه های قشنگتون هستیم!
عاشق باشیم و عاشق تر بشویم، هی، روز به روز و لحظه به لحظه!
تمرین عاشقی از این لحظه تا ....