مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

درک کودکان و نوجوانان از مفاهیم دینی؛ مفهوم علاقه ی خداوند به انسان (عدل الهی)

1392/8/25 16:16
نویسنده : یه مامان
6,260 بازدید
اشتراک گذاری

درک بعضی از ویژگی ها، مخصوصا درباره ی خدا توی سنین خاصی از کودکی به خاطر همان ویژگیهایی که قبلا ذکر شده و مختص بچه های اون سن و سال هست، خیلی سخته، اگه بزرگترا بدونن این ویژگی ها رو ، انتظاراتشون رو تغییر می دن. البته لازم به ذکره که نوع اجتماعی که در اون رشد کردن هم بی تاثیر نیست توی رشد عقلی بچه ها...

 

الف) از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام خداوند نزدیکترین فرد به انسان است تا جایی که در قرآن آمده است:

و هو اقرب الیه من حبل الورید

خداوند به آدمی از رگ گردن نزدیکتر است (ق/آیه 16)

و این معنای ارتباطی بسیار نزدیک و تنگاتنگ می باشد. خدای بخشنده و مهربان نعمت های بی شمارش را برای همه ارزانی داشته ، امکانات فراوانی در اختیار همه ی ما قرار داده است. او پرگذشت و توبه پذیر است و اگر گناهکاری از راه آلودگی و گناه به راه پاکی و صلاح بازگردد، راه بازگشت را به سویش نمی بندد، بلکه توبه ی او را می پذیرد، به شرط اینکه به راستی از راه خطا به راه راستی بازگشته باشد، اما در عین حال همانگونه که پیش از این آمد، قهار و منتقم و جبار است و ستمکاران و بدکاران را که دست از ستمکاری و اعمال بد خود برندارند، از لطف و رحمت خود محروم ساخته ، آنان را دچار عذاب خواهد نمود. قرآن نیز مکرر از خشم خدا و کیفر و عذاب الهی یاد می کند و نسبت به از دست دادن ثواب و رحمت الهی و دچار عذاب شدن هشدار می دهد و نگرانی و دلهره را ایجاد می کند تا دیگران فرصت های ارزشمند عصر خویش را بیهوده از دست ندهند.

او همواره از ما می خواهد که کارهایمان بر اساس عدل و قسط باشد ، چه خود نیز مظهر عدل است. او به کسی ستم نمی کند و در جهان دیگر پاداش نیکوکار و کیفر تبه کار را در چهارچوب نظام متقن عمل و عکس العمل مقرر ساخته است.

آدمی هر آنچه را در این دنیا انجام می دهد ، در عالم دیگر نتیجه اش را برداشت خواهد کرد، هر تلخ و شیرینی که در آن جهان بدو رسد، فرآورده ی کار این جهان خود اوست.

هر کس آنچه را در راه آن کوشش کرده ، به تمام می یابد و به آنها ستم نمی شود. (ال عمران/25)

انسان برخی کیفرهای اعمال خویش را در این جهان خواهد دیدکه عذاب های الهی اقوام پیشین نمونه ای از آنهاست. خداوند نه تنها ستمکاران را عذاب می نماید و از رحمت خود دور می سازد، بلکه آنانی را که زیر بار ظلم رفته ، به آن راضی شده باشند و از امر به معروف و نهی از منکر یا هجرت در راه خدا غفلت ورزند نیز مانند ستمکاران کیفر خواهد داد.

ب) درک کودکان و نوجوانان از این مفهوم

در این زمینه مفاهیم محبت الهی ، قضاوت الهی و قضاوتهای اخلاقی گروهی با طرح سوالاتی پیرامون غرق شدن لشکریان فرعون و نحات بنی اسرائیل مورد بررسی قرار گرفت که در محموع کیفیت مفهوم علاقه ی الهی به انسان ها را در ذهن کودکان روشن می سازد.

تا حدود سن ده سالگی، این مساله که عشق و محبت الهی شامل هر انسان باشد، مورد قبول کودکان نیست، چرا که ممکن نیست خداوند افراد بدکار را نیز دوست داشته باشد، مگر آنکه عشق همگانی الهی فقط در حد الفاظ بر زبان آنان جاری شود که با طرح مواردی که در آنها خداوند عده ای را عذاب کرده است، این بیان لفظی نیز از میان می رود.

برخی کودکان نوعی تناقض میان اثبات محبت الهی به همه ی انسان ها و شمول آن نسبت به عذاب شدگان می یابند و خود را در حل این مشکل ناتوان می بینند. چنین مفهوم از محبت الهی جایی را برای مساله انتقام جویی خدا باز می کند، بنابراین برداشت کودک آلوده بدین معناست که خدا مترصد کیفر نمودن است. این نکته در طول دوره ی دبستان با سطوح مختلف مشاهده می شود. آنان می پندارند که خدا می تواند نسبت به بندگان خود عدالت را اجرا نکند، چرا که او هر چیزی را که بخواهد انجام می دهد. مانند این پاسخ است که اگر مردم بی عدالتی کنند ، خدا هم می تواند در مورد آنها بی عدالتی نماید.

یعنی رفتارش غیرقابل پیش بینی و مجازاتش به دلخواه خود اوست. آنها تا سنین 8 و 9 سالگی با شنیدن داستان های دینی ، انسان های درگیر وقایع آن را به سادگی دوگروه تقسیم می کنند: خوبها و بدها، افراد محبوب خداوند و غیرمحبوب، انسان های شایسته ی نجات یافتن و غیرشایسته ی نجات.

آثار این تقسیم ساده که بر حسب قضاوت گروهی صورت می گیرد تا دوره ی راهنمایی ادامه می یابد و بر اساس این نوع قضاوت است که در ماجرای نجات یافتن بنی اسرائیل از دست فرعون آنها همه ی بنی اسرائیل را افرادی شایسته و لشکریان فرعون را بدکار و سزاوار عذاب می دانند. پس از آن است که واقع بینانه تر قضاوت نموده ، احتمال آن را می دهند که در بین هر دو دسته ، افراد خوب و بد وجود داشته باشند.

از سن ده سالگی به بعد است که 75 درصد کودکان نه تنها به محبت همگانی الهی معتقد هستند ، بلکه عذاب شدگان را نیز مشمول این محبت می دانند. خدا به سبب بد بودن آنان دست از محبت نمی کشد و اینگونه عقوبتها و ناراحتی ها با این محبت سازگار است. وقتی یکی از آنان ادعا کرد که خدا همه ی انسان ها را دوست دارد، در توجیه غرق کردن فرعون بیان داشت: «خدا آنها را هم دوست داشت، ئلی درباره ی غرق کردن آنها متاسف بود، چون آنها درستکار نبودند و بیشتر از این هم درست نمی شدند. آنها هم با خدا آشنایی پیدا می گردند به او ایمان نمی آوردند.»

بیابراین در اواخر دوره ی دبستان و اوایل دوره ی راهنمایی مجازات الهی با محبت او سازگاری پیدا می کند. بیشتر توجیه های آنان پیرامون کیفر الهی متوجه این مساله است که جلوگیری از خطاهای آینده و ضررهای بعدی، لازم و ضروری بوده است. این توجیه با احتمال غیرمنصف بودن خداوند در برخی مواقع در نظر آنان مطابقت دارد، اگرچه خداوند در پی این بی انصافی نیست، اما شرایط به وجود آمده اینگونه اقتضا می کند ، مانند پاسخ کودکی که ضمن احتمال صدور بی عدالتی از خداوند در توجیه آن بیان داشته بود : «اگر فردی واقعا بد باشد و با اینکه خدا از راه های مختلف او را تنبیه کرده است به کار بد خود ادامه دهد، خدا می تواند به او بی عدالتی کند و حتی او به خاطر آن کشته شود.» عدم درک صحیح آنان از معنای عدالت و مصادیق آن ممکن است یکی از عوامل این برداشت های ناصحیح باشد. در این دوره اگثریت کودکان این نکته را متذکر می شوند که مرگ پایان راه نیست و پس از مرگ است که این عذاب شدگان می توانند وارد بهشت شوند.

در حدود اواخر سال دوم راهنمایی و آغاز سال سوم، برهی محدودیت های پیشین جای خود را به نگرش های بالاتر می دهد. در این مرحله مساله عشق همگانی الهی تثبیت شده آنها را به این مساله رهنمون می سازد که خداوند باید به همه ی انسان ها محبت داشته باشد و برای عده ای خاص تبعیض قائل نشود و اگر هم مجازاتی لازم باشد باید با درجه ی گناه تعیین گردد، بنابراین آنان عذاب های دنیوی را مداخله ی الهی محسوب نمی کنند، بلکه نتیجه ی مستقیم اعمال خود انسان ها می دانند. در نظر آنان خداوند هموراه عادل است، زیرا خصوصیات و تعالی وجودی او این گونه اقتضا می کند و اگر در برخی موارد قضاوت او ناعادلانه به نظر می رسد، به سبب این است که ما قادر نیست اهداف خداوند را از این چنین برخوردهایی دریابیم.

با توجه به نتایج حاصل از تخقیقات پیرامون مفهوم علاقه ی خداوند به انسان ها، می توان دریافت که به طور کلی خردسالان پیش دبستانی و کودکان دوره ی دبستان تا حدود سن ده تا دوازده سالگی در درک این مفهوم و نحوه ی برخورد انسانها ناتوان هستند. این ناتوانی در خردسالان به ویژگی تفکر آنها و نیز تقید به معانی تحت اللفظی کلمات مربوط می شود و در مورد کودکان دبستانی و سب خامی اجتماعی و عاطفی است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان شبنم
25 آبان 92 16:28
سلام عزاداریهاتون قبول ممنون از مطالب مفیدتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز قبول حق، عزاداری های شما هم قبول باشه خواهش می کنیم؛ ما هم از حضور همیشگی شما سپاسگزاریم
مامان پریسا
28 آبان 92 15:44
سلام خسته نباشید. خوب هستید ایشالله؟ وای فقط 2 روز سر نزدم کلی عقب افتادم. خیلی دوست دارم بدونم وقتی خودم اون سن را داشتم مثلا دبستان یا راهنمایی چه تصوری از خدا داشتم.... خب بیشتر دوست داشتیم این طور تصور کنیم که خدا به صورت مادی وجود داره و حالاتی مثل عصبانی شدن از کار بد ما یا خوشحال شدنش قابل تصوره....
یه مامان
پاسخ
به بــــــــــــــه ســــــــــــــــــــــلام مامان پریسای عزیــــز خوبیم شکر خدا، شما چطورید؟ اوضاع کار چطوره مامان مربی مهربون؟ شما که هر وقت میایید لطف می کنید و همه ی مطالب قبلی که نخوندید رو مطالعه می کنید و نظراتتون رو برامون می نویسید احتمالا همینطوره که گفتید معمولا بچه ها به خاطر پاک بودن فطرت هاشون خیلی از تفکراتشون شبیه به هم هست