مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تسلیم جمع شدن و تاثیر پذیری زیاد از همسالان و دوستان

1391/11/21 10:46
نویسنده : یه مامان
3,979 بازدید
اشتراک گذاری

هنگامی که کودک در محیط خانواده متولد می شود و رشد می یابد، اولین الگو برداری ها و تقلید را از اطرافیان و اعضا خانواده به خصوص والدین که با آن ها زندگی می کند، انجام می دهد. رفته رفته با بزرگتر شدنش و حضور در جمع های مختلف و بیرون از خانه، رفتارهای جدید یادگرفته؛ و سپس با ورود به مدرسه این الگوبرداری از اعضا غیر از اعضا خانواده بیشتر می شود...

هنگامی که کودک در محیط خانواده متولد می شود و رشد می یابد، اولین الگو برداری ها و تقلید را از اطرافیان و اعضا خانواده به خصوص والدین که با آن ها زندگی می کند، انجام می دهد. رفته رفته با بزرگتر شدنش و حضور در جمع های مختلف و بیرون از خانه، رفتارهای جدید یادگرفته؛ و سپس با ورود به مدرسه این الگوبرداری از اعضا غیر از اعضا خانواده بیشتر می شود.

 در سنین 11 تا 13 سالگی به اوج خود می رسد و در این دوره و با شروع نوجوانی گرایش به همسالان و دوستان، و تقلید و تاثیرپذیری از آن ها خیلی زیاد می شود تا حدی که می توان گفت گاهی اوقات منجر به ایجاد دردسر و مشکلاتی می شود. البته این تغییرات شدید در مورد کودکانی که در خانواده های مستبد و یا آسان گیر رشد می کنند؛ بیشتر دیده می شود.

کودکانی که اعتماد به نفس پایینی داشته، قدرت نه گفتن ندارند، از شرایط خانوادگی و نحوه زندگی خود راضی نیستند؛ خیلی بیشتر گرفتار این تاثیر پذیری و مشکلات ناشی از آن می شوند.

البته تا حدی تاثیر پذیری از جمع پذیرفتنی است و جای گله و شکایت ندارد و حتما بیشتر ما والدین گاهی اوقات درگیر این مسئله می شویم؛ اما همان گونه که گفته شد گاهی اوقات این مسئله مشکل ساز می شود و حتما باید تدابیری  اندیشید.

 به عنوان یک والد به موارد زیر توجه کنید:

1- همه کودکان، تحت تاثیر جمع قرار می گیرند. آن ها می خواهند صرفاً به کارهایی بپردازند که «همه ، آن را انجام می دهند » .  بی تردید شما نیز می توانید به یاد بیاورید که زمانی چنین بوده اید. هیچ گاه قدرت همسالان را دست کم نگیرید . آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا اینکه در مقابل اکثریت بایستیم.

 2- بعضی از کودکان بیش تر از بقیه تحت تاثیر قرار می گیرند و تمام کودکان خودانگاره شان (احساس و برداشتی که شخص از خودش دارد) را از ارتباطشان با دیگران و مقایسه خودشان با دیگران، به دست می آورند.

3- به عنوان والدین کودک، نمی توانید او را از تاثیر همسالانش ایمن کنید و یا برای انتخاب دوستان او، مصاحبه ترتیب بدهید. با این حال، می توانید یک ارتباط قوی با کودک برقرار کنید و بکوشید از بدترین جنبه های این مسئله شایع، پیشگیری کنید.

 4- رابطه مناسبی را با کودکتان برقرار سازید.

موثرترین دفاعی را که در مقابل قدرت همسالان در اختیار دارید، ارتباط نزدیک خانوادگی است. محدود کردن و یا محکوم کردن، کودکی را که به احساس یا رفتار شما اهمیت نمی دهد، کنترل نخواهد کرد.

به یاد بسپارید که ارتباط شما باید دوطرفه باشد. با کودک سخن بگویید و به سخنان او گوش فرا دهید.

وقت بگذارید تا دریابید که کودکتان به چه کاری مشغول است و چه احساسی دارد. با تجربه های آغازین مدرسه کودک شروع کنید و شخصی باشید که کودک می تواند به او اعتماد و تکیه کند. شما همیشه با او موافقت نخواهید کرد، ولی همیشه به او گوش خواهید کرد.

همواره به یاد داشته باشید که میزان و چگونگی زمانی که صرف شکل دادن ارتباط تان با کودکتان می کنید، مهم هستند و بازتاب این تلاش، در تمام زندگی به شما باز خواهد گشت.

 زمینه ای از تجربه ها و علایق مشترک ایجاد کنید و سرگرمی ها و مهارت های مشترکی را بیابید . مهارت های مشترکی، مانند: پیاده روی ، قایق سواری و یا پیک نیک رفتن که در آن ها اعتماد و همبستگی به وجود می آید، ترتیب دهید. صرف وقت با یکدیگر، فرصتی در اختیارتان می گذارد که بتوانید به عنوان دو انسان، همدیگر را بشناسید.

 5- نه فقط دوست، بلکه پدر و مادر باشید. مرتکب این اشتباه رایج نشوید که بخواهید بهترین دوست کودکتان باشید. اگر شما به همدیگر علاقه داشته باشید و به یکدیگر احترام بگذارید، ارتباطی که در پی آن هستید، رشد خواهد کرد. کودک نیازمند پدر و مادر است، نه یک دوست دیگر.

 6- در کودکتان اعتماد به نفس ایجاد کنیدباورهای شما نسبت به کودک، باورهای او در مورد خودش است. سرزنش و انتقاد احساسات مثبت کودک را در مورد خودش از بین می برد و از سوی دیگر، تحسین کردن باعث پیدایش باورهای مثبت می شود.

7- هر چه قدر ارتباط شما قوی تر باشد، عقاید و اظهار نظر های شما مهم تر خواهند شد.

8- کمک کنید تا کودکتان دوستی های مثبتی را برقرار کند.

 9- بکوشید دوستان کودکتان را بشناسید.داوطلب کمک در بازی های مدرسه، رانندگی و سفر های پیک نیکی شوید. و خانه تان را به عنوان محلی که کودکان می توانند همدیگر را در آنجا ملاقات کنند، پیشنهاد دهید. خانه تان را تبدیل به مکانی کنید که کودکتان و دوستانش در آن گرد هم می آیند. زمانی را صرف صحبت با دوستان کودکتان و آشنا شدن با آنها کنید.

10- والدین دوستان کودکتان را بشناسید تا بدین ترتیب، بدانید که به ارزش های مشترکی پایبند هستید و زمانی که کودکتان با آنهاست ، احساس اطمینان خاطر می کنید.

 11- خود را درگیر دعواهای بین همسالان کودکتان، نکنید . دوستی ها در بهترین حالت، گسستنی هستند و این مسئله، به ویژه در در مورد کودکان صادق تر است. کودکان اغلب با یکدیگر دعوا می کنند و دوباره آشتی می کنند .

 12- برای مقابله با کنترل گروه، به کودکتان اظهار نظر کردن را بیاموزید.

بعضی از کودکان ، به طور طبیعی قاطع هستند و می توانند «نه» بگویند، ولی آن هایی که بیشتر مستعد تسلیم نظر همسالان هستند، باید بیاموزند که چه طور نه بگویند و چه طور، به آن پایبند باشند.علت را بیابید؛ در این مورد با کودکتان صحبت کنید که چرا مشکل است از گروه، متفاوت باشد. بسیاری از کودکان می ترسند که مسخره شوند، دوستانشان را از دست بدهند و یا این که از گروه اخراج شوند.

با او در این مورد گفتگو کنید که اگر با گروه مخالفت کند چه اتفاقی خواهد افتاد. به او کمک کنید تا دریابد، با اینکه دوستانش برای مدتی عرصه را برای او تنگ خواهند کرد، ولی به تدریج قدرت تصمیم گیری او را تحسین خواهند کرد. علاوه بر آن، دوستانی که از دست خواهد داد، به هر حال، دوستان واقعی نیستند.

نقش «نه» گفتن را بازی کنید. به کودک فرصت تمرین نه گفتن و یا متقاعد کردن دیگران را بدهید.

 13- زمانی که کودک خودش را مطرح می کند و یا عقیده ای مخالف عقیده جمع و یا دست کم، غیر معمول در میان جمع را، ابراز می کند، او را تحسین کنید. بگذارید او بداند که وقتی فهمیدید که همه کودکان می خواستند در استخر شنا کنند، ولی او گفته که نمی توانند به این کار بپردازند چون بزرگتری برای نظارت وجود ندارد، چه قدر برای شما مسرت بخش بوده است.

با این حال، به پلیسی برای کودکان دیگر تبدیل نشوید. در صورت لزوم، رفتار آنها را تصحیح کنید ولی واقعه را به پدر و مادرشان گزارش نکنید؛ مگر اینکه احساس کنید که آن ها باید ماجرا را بدانند و حتی در چنین صورتی آن را به طور خصوصی با آنها مطرح کنید و از آن ها قول بگیرید که منبع خبر را به کودکان دیگر نگویند.

 14- اگر کودک به تبعیت از گروه به کارهای خلاف پرداخت، عواقبش را به او نشان بدهید و از پیامد های منفی استفاده کنید.

- گاهی لازم است کودک را محدود کنید.  زمانی که کودک نشان داد که مسئولانه رفتار نمی کند، او را محدود کنید. اگر در کوچه دوچرخه سواری می کند، صرفا به این دلیل که کودکان دیگر این کار را می کنند، به او بگویید که به اندازه کافی برای  دوچرخه سواری احساس مسئولیت نمی کند. برای چند روز، دوچرخه را از او بگیرید. سپس، اجازه دهید زیر نظر شما چند روز آن را سوار شود تا اینکه در نهایت، مجددا اجازه دهید تا دوباره به تنهایی آن را سوار شود.

- به طور موقت کودک را از بودن با جمع، محروم کنید.

- کودکتان را به جبران کار ناشایستش مجبور کنید.

 ____________________________________________

منبع:

چگونه با کودکم رفتار کنم؟، دکتر سهامی

آموزش رفتار با کودک و نوجوان؛  ابوالفضل بیرقی و صدیقه ایلان داغی

مرکز یادگیری سایت تبیان 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان پریسا
21 بهمن 91 11:11
سلام
خسته نباشید
نکات بسیار خوبی بود.
بچه ها خیلی دوست دارن که اول با پدر و مادر دوست باشن و مامان و بابا همبازی اون ها باشه. مثل این که از بازی با اون ها سیر نمیشن.

اگر امکان داره در مورد نکته ی شماره ی 6
یه پست جدا گونه داشته باشید. خیلی دوست دارم برای بالا رفتن اعتماد به نفس در پریسا بیشتر بدونم.

ممنون.

سلام مامان عزیز
چشم ان شاالله اگه فرصتی بشه در آینده باز هم به این مطلب خواهیم پرداخت البته مطالبی رو هم در این زمینه در گذشته توی مدرسه گذاشتیم که می تونید تو لینک های زیر مرور کنید:
http://mamanschool.niniweblog.com/post392.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post226.php
مامان پریسا
21 بهمن 91 12:00
برای این ادرس ها ممنون. الان میرم میخونم.


خواهش میشه مامان عزیز
ان شاالله که مفید واقع بشن
مامان فرشته ها
22 بهمن 91 0:48
خیلی عالی بودممنون
واقعا این خیلی مهمه که به بچه هامون از همون وقتی که هوش اجتماعیشون بیدار میشه مهارت نه گفتن و اظهار نظر کردن در جمع رو بیاموزیم(من با این ضرب المثل که خواهی نشوی رسوا،همرنگ جماعت شو به طرز عجیبی مخالفم)
اما خانم اجازه:من خیلی روی این دومسئله به اضافه مسئله تلاش نکردن برای جلب توجه دیگران دارم توی بچه ها کار میکنم اما هیچ راه و روش درستی تا به حال تو هیچ کتاب یا سمینار یا سایتی برای این امور پیدا نکردم....
به خصوص این مورد آخر که دختر خود من با وجود اینکه شکر خدا اعتماد به نفس فوق العاده ای داره،خوب یاد گرفته نظر خودش رو حتی اگر هیچ موافقی در جمع نداشته باشه بیان کنه،بارها هم دیدم که به موقع نه گفته(البته در نقش گشت نامحسوس عمل کردم)
اما خوب متوجه میشم که وقتی در جمع قرار میگیریم حالت صدا و حرف زدنش تغییر میکنه و یا اصلا نوع حرفهایی که میزنه....
نمیدونم باید نگرانش باشم یا این مسئله خاص این سنه
اگه در این مورد هم راهنماییمون کنید ممنون میشم

سلام مامان فرشته ها
اول اینکه با اون نظرتون درباره ضرب المثلی که گفتید موافقیم اما در مورد راه و روش درست برای رسیدن به اهدافتون سعی می کنیم از خانم دکتر سئوال کنیم( هرچند سرشون شلوغه و شاید دیر بشه) ولی ان شاالله در آینده به این مطالب هم خواهیم پرداخت.
مامان آینده
23 بهمن 91 8:03
سلام
مطلب جامع و خوبی بود و از آن جایی که دفتری دارم پر از خاطرات همین سن و سال تا همین امروز درک می کنم تمام نوشته ها را !
البته دوران ما در مدرسه و محیط های دیگر بیشتر بچه ها یک دست بودند و کار زشت و ناپسند و حرف های ناپسند درونشان کمتر دیده می شد
و خب ما به خاطر کار والدین از توجه ظاهری کمتری برخوردار بودیم ولی نمی دونم چرا بهتر از بچه های حالا بار اومدیم...والا به خدا
دوره زمونه هزار رنگ پیدا کرده...
تمام این موارد که گفتین اگه رعایت نشه حتما عواقبش در دوران نوجوانی و جوانی خود را نشان می دهد.
راستی برای مامان ها یا اون هایی که مامان اینده هستند یه توصیه خواهرانه :
هر وقتی که پیش آمد بنشینید و از امروز خود بنویسید و از روحیات زمانی که در درونش هستید
از وقتی کوچک بودم این مورد برایم مهم بوده و در دفترهای مختلف از روحیات آن سن و سالم نوشته ام...به نظرم برای درک بهتر از فرزندان موثر هست و هر آن چه از زمان خود فراموش می کنیم را به ما یادآوری می کند.
موفق و خوشبخت باشید


سلام مامان آینده
واقعا برای اینکه بتونیم با فرزندمون دوست باشیم باید بتونیم روحیات اون رو درک کنیم. همونطور که در روایات داریم در مقابل کودک خود باید کودک باشیم، برای این کار روش شما عالیه مامان آینده.
موفق باشی
مریم (مامان روشا)
23 بهمن 91 9:23
سلام و خسته نباشید...
پس برای بچه های کوچیکتر چی!من حس میکنم این کار بچه های زیر سن مدرسه طبیعیه....چون ی موقع زور میگن به بچه های دیگه ی موقع هم زور میشنون


سلام مامان عزیز
همونطور که در مقدمه ی مطلب گفته شده بود کودک اولین الگو برداری ها رو از اطرافیان و اعضا خانواده به خصوص والدین که با آن ها زندگی می کنه، انجام می ده و سپس با ورود به مدرسه این الگوبرداری از اعضا غیر از اعضا خانواده بیشتر می شه.
نوع ارتباطی که والدین در سنین پایین تر با بچه هاشون برقرار می کنن خیلی مهمه. در مورد روشا جان هم هنوز جواب سئوالتون به دست ما نرسیده.
مامان علی خوشتیپ
29 بهمن 91 14:24
سلام
ممنون بابت این پستتون.کامل خوندمش و نظر مفصلی براش دارممنتهی باید یه وقتی پیدا کنم که بشه یه نیم ساعت مستمر پای کامپیوتر بشینم.
پست بسیار مفیدی بود


سلام مامان مهربون
ما هم منتظریم تا شما فرصت پیدا کنید و تجربیات ارزشمندتون رو در اختیار ما بذارین