مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

لذت اولین گام های زندگی کودک

1390/6/22 9:43
نویسنده : یه مامان
4,552 بازدید
اشتراک گذاری

 هیچ گاه كاری را كه كودك می تواند برای خودش بكند برایش انجام ندهید. این قانون آن قدر اهمیت دارد كه باید بارها تكرار شود...

 «سحر، پنج ساله نور چشم مادرش بود. بی نهایت زیبا بود و مادر هم به او لباس های زیبا می پوشانید، هفته ای چهار بار به حمام می برد و موهایش را برس می زد و شانه می كرد. بند كفش هایش را می بست و دكمه هایش را می انداخت. سحر یك عروسك كامل بود. شاد و سرحال و جذاب اما نمی توانست جوراب هایش را بپوشد. نه پشت و روی لباسش را تشخیص می داد و نه كفش چپ و راست را!»

اگر مادر سحر درك می كرد كه چه بر سر فرزندش می آورد، وحشت می كرد. او خود را مادر كاملاً شیفته ای می داند كه همه زندگی اش را وقف خدمتگزاری به دخترش كرده است. اما مادر با این كار دارد به سحر می آموزد كه دختری است حقیر، درمانده، وابسته، بی كفایت و بی فایده. تا یك سال دیگر سحر باید به مدرسه برود آن وقت مادر آن جا نیست كه همه كارها را برایش انجام بدهد.

هرگاه برای كودك كاری كنیم كه خودش می تواند برای خود انجام دهد به زبان بی زبانی به او می گوییم كه از او بزرگتر، بهتر، لایق تر، ماهرتر، باتجربه تر و مهم تر هستیم و پیوسته برتری خیالی خود را بر حقارت فرضی او به تماشا می گذاریم. آن گاه از خود می پرسیم چرا فرزندمان بی كفایت است و نارسایی دارد؟

از همان اوان طفولیت، كودكان به ما نشان می دهند كه دوست دارند كاری برای خود انجام دهند. نوزاد دست دراز می كند قاشق را بردارد. زیرا می خواهد به خود غذا بخوراند. ما برای پرهیز از بروز كثافتكاری، اغلب اوقات كودكان را از این كار منصرف می كنیم و بدان وسیله در آن ها ایجاد یأس و خودپنداری نادرست می كنیم. تمیز كردن كودك از بازگردانیدن شجاعت از دست رفته به او، بسیار آسان تر است. به محض این كه كودك نشان می دهد می خواهد كاری برای خود انجام دهد باید از فرصت استفاده كنیم و در صورت امكان، اجازه دهیم به كارش ادامه دهد. برای آن كه كودك به خود و دیگران كمك كند فرصت های بی شماری وجود دارد كه از تصور بیرون است. ای بسا كودك نیازمند كمك، سرپرستی، تشویق و آموزش باشد. طبیعی است كه باید این ها را در اختیارش قرار بدهیم. ما نه حق داریم كارهای او را برایش انجام بدهیم، و نه حق داریم از این كه به دلخواه با ما تشریك مساعی كند، بازش بداریم.

كوچولوییِ كودكان بسیار دلنشین است. هنگامی كه می بینیم كودكی در انجام آن چه می كوشد انجام دهد با مشكل روبه روست، واكنش وسوسه آمیز اولیه ما این است كه به كمك او بشتابیم اما باید مراقب این وسوسه باشیم. بدون آن كه بدانیم جریان از چه قرار است، اغلب به خود اجازه می دهیم تا كوشش او را به هدر دهیم زیرا طبق عادت این كار را انجام می دهیم. بچه ها از این كه برایشان كاری انجام شود، لذت می برند. این كه انسان بتواند دستور بدهد دیگران كاری برایش انجام دهند به شخص احساس قدرتمندی خاص می بخشد. از سوی دیگر، اگر به كودك هم فرصت داده شود كه برای دیگران خدمتی انجام دهد، از توانایی خود لذت می برد.

هنگامی كه كودك بزرگ می شود، گرایش طبیعی اش این است كه برای خود و دیگران كارهایی انجام دهد. با این همه چه بسا، این گرایش در اثر ترس، رفتار حمایت آمیز پدر و مادر و خدماتی كه برای او انجام می دهند، كاهش بیابد. كودك تصور می كند توانایی ندارد برای خود كاری انجام دهد، بی كفایت است و توانایی خود را دست كم می گیرد. بارها پیش آمده است كه می خواهیم با شتاب كاری را انجام دهیم یا عادت داریم كارها را خودمان انجام بدهیم، ای بسا متوجه نشده باشیم كه كودك آمادگی آن را یافته كه مسوولیت كارها را به عهده بگیرد. در این صورت به دست خودمان توانایی های كودك را ریشه كن می كنیم. باید بین داشتن توقع بیش از اندازه از كودك كه نوعی اعمال نفوذ شمرده می شود و اعتماد داشتن به توانایی های او كه نوعی احترام گذاشتن به كودك است، تفاوت قایل شویم.

هر مادری هیجان نخستین گامی را كه فرزندش برداشته است، به یاد دارد. فیلم های خانوادگی و عكس های خاطره انگیز بی شماری شاهد این رویداد هیجان انگیزند.

هر آینه پدر و مادر نسبت به مراحل مختلف رشد فرزندان خود هوشیار باشند. فرصت های بی شماری برای تجربه همان هیجان زدگی غرورانگیز در تمامی مدت زندگی كودك، روی می دهد.

روندی كه منجر به برداشتن نخستین قدم كودك شد، باید در دیگر مراحل رشد كودك تكرار شود. مادر گامی از كودك عقب می كشد، دست هایش را دراز می كند، آن قدر كه در دسترس كودك نباشد و بدین سان كودك را تشویق می كند و برای آن كه مستقل از حمایت او حركت كند، به او احساس حركت دست می دهد. كودك می كوشد و هنگامی كه موفق شد دست مادر را بگیرد، غرق در احساس پیروزی می شود و مادر هم از موقعیت خود بر سر ذوق می آید. بنابراین در زمینه های دیگر هم می توانیم گامی به عقب بگذاریم و به كودك فضای حركت كردن بدهیم. كمك خود را از او دریغ كنیم اما در عوض مورد تشویقش قرار دهیم.

با تشکر از مامان وانیای عزیز که این مطلب را برای ما فرستادند

منبع: روزنامه جوان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان ماهان عشق ماشین
22 شهریور 90 10:11
خیلی خیلی نکته مهم و به جایی بود.مخصوصا الان که معمولا خونواده ها تک فرزندی هستند و چون فکر میکنن همین یه بچه رو دارن براش میخوان همه کار بکنن.
سپردن کارهای بچه ها به خودشون اعتماد به نفس اونا رو بالا میبره.البته باید حواسمون باشه که بیشتر از تواناییشون نباشه.چون اینجوری اعتماد به نفس اونا رو پایین میاره.
یه نفر رو میشناسم که وقتی بچه بوده همه کاراشو مامانش میکرده.و الان نمیدونیدخانمش چه زجری میکشه.مثل یه نی نی 38 ساله ست که هنوز از شیر جدا نشده.
باورتون نمیشه هنوز کنار سفره که میشینه دست نمیزنه و باید خانمش براش غذا بکشه تو ظرف.
حتی اگر بطری آب کنارش باشه خانمش باید براش بریزه تو لیوان.
(البته نا گفته نمونه.بیچاره خانمش هم مقصره.باید این کارا رو براش انجام نده)
بدی مساله به اینه که مادرش با افتخار تعریف میکنه "پسرهای من دست سفیدند.من حتی آب خوردن رو میدادم به دستشون."
چه فایده.هم تنبل بار اومدن.هم الان توی زندگی مشترک مشکل دارن.
خدا کنه ما ناخواسته این ظلمها رو در حق بچه هامون نکنیم.
من که سعی کردم در حد توان ماهان ازش بخوام کاراش رو خودش بکنه.
مثلا وقتی میخوام لباساشو بشورم،میدم خودش اونا رو بریزه توی لباسشویی و بعد من روشنش میکنم.
اتاقشو خودش با علاقه جاروبرقی میکشه.هرچند ممکنه بعضی جاها کمی آشغال بمونه ولی وقتی با بابایی بیرونه میتونم جبرانش کنم.
کارهای شخصی رو هم تا اونجا که بتونه بر عهده خودشه.

سلام مامان عزیز و مهربون
ممنون از نظر خوب و نکات آموزنده ای که بیان کردید
تجربیات شما خیلی میتونه برای ما و مامان های دیگه مفید واقع بشه.
شما مامان فهمیده ای هستید توجه به این نکته که وقتی ماهان با باباش میره بیرون شما مجدد اتاقش رو جارو می زنید نه مقابلش خیلی مهمه، من حتی مامانی رو میشناسم که می گفت اوایل شوهرم توالت رو می شست ولی چون خوب نمی شست من پشت سرش خودم دوباره می شستم و این باعث شد که دیگه اون کار رو انجام نده و الان دیگه توی خونه هیچ کاری انجام نمیده و کمک نمی کنه...
برای شما و ماهان فعال و باهوش و پرتلاش آرزوی سلامتی و موفقیت داریم
مامان ماهان عشق ماشین
22 شهریور 90 10:16
یادم رفت بگم که بچه ها چقدر خوشحال میشن از اینمه بتونن توی کارها به دیگرون کمک کنن.
چند روز پیش مقداری لیمو برای آبگیری خریده بودم.ماهان توی شستن اونا کمکم کرد(هرچند 3 دست لباس عوض کردیم )ولی اینقدر خوشحال بود که واقعا به اندازه یه آدم بزرگ کمک میکرد.حالا وقتی براش شربت آبلیمو میارم میگه این همون لیموییه که من زحمت کشیدم کمکت کردم شستیمش بردیم تو اتاق خشکش کردیم.
فداش بشم من.

الهی خدا این ماهان شیطون و بامزه رو براتون حفظش کنه
خیلی جالب بود، این خاطره ی شما نشون میده که واقعا چقدر براش مهم بوده که به شما کمک کرده
ممنون که وقت میذارید و این مطالب و تجربیات رو برامون می نویسید
یک عدد مامان
22 شهریور 90 11:03
واقعا به چه نکته ی ظریفی اشاره کردین

بچه ها عاشق کمک کردن هستن و دوس دارن خودشون کاراشون رو انجام بدن حتی اگه از نظر ما خرابکاری باشه ولی نظر خودشون جز اینه . قند و عسل از زمانی که راه افتادن همکار من شدن . هم مسولیت میپذیرن هم از کمک کردن به من یا اطرافیانم طفره نمیرن . درسته گاهی نتیجه ی تلاششون اون چیزی نیس که ما انتظارشو داشتیم ولی همینکه سعی خودشون رو کردن برای ما خیلی ارزش داره .

دوستم دختر 8 ساله ای داره که امسال به کلاس دوم میره . هنوز خود دوستم دخترشو میبره دستشویی ! و بهش یاد داده وقتی هم مدرسه هست یاجایی که مامانش حضور نداره خودشو نگه داره !! دخترش خیلی آرومه و صدا از دیوار در بیاد از این بچه در نمیاد . هرچی باهاش صحبت میکنم که این رسمش نیست قبول نمیکنه و میگه بچه ام گناهه ، به من احتیاج داره و دلم نمیاد ببینم کار میکنه (حتی کارای شخصیشو هم نمیذاره انجام بده )!!!


ممنون از مامان وانیا و ممنون از شما که این پست خوب و ارزشمند رو برای ما گذاشتی تا بخونیم


سلام مامان عزیز
ممنون از نکات و تجربیاتی که برامون گذاشتید، واقعا برای دختر دوست شما تاسف خوردیم...
ان شاءالله که همه ی مامان ها به بچه هاشون فرصت انجام کار و تلاش رو بدن و با محبت افراطی خودشون آینده ی اونا رو خراب نکنن
مامان پریسا
22 شهریور 90 11:08
ممنون از مامان وانیا و شما.
راستش من هم حوصله کثیف کاری ندارم
برای همین تا حد امکان اجازه نمیدم پریسا قاشق غذا را بگیره. ولی از این به بعد سعی میکنم این اجازه را بدم چون لازمه.
باز هم ممنون. آموزنده بود.

خوشحالیم که به این نتیجه رسیدید و تصمیم به این خوبی گرفتید.
آرزو می کنیم در عمل به این تصمیمتون موفق باشید، ما هم از مامان وانیا به خاطر همکاری و مطلب خوبشون تشکر می کنیم
مامان آرین
22 شهریور 90 14:32
سلام دستتون درد نکنه و خسته نباشید مطلب فوق العاده ای بود و من در رابطه با آرین اینو امتحان کردم. با اینکه الان سه سال و چهار ماهشه خودش به تنهایی لباسش رو در میاره و می پوشه و من هم اصلا عجله نمیکنم حتی اگه نیم ساعت هم طول بکشه (که البته الان دیگه اینقدرها هم طول نمیکشه ) میتونیم نیم ساعت زودتر دست بکار بشیم که عجله هم نداشته باشیم و بچمون از اینکه تونسته خودش به تنهایی کارش رو انجام بده افتخار کنه

سلام مامان نمونه
شما خیلی مامان خوب و فهمیده ای هستید، براتون آرزوی موفقیت داریم. ممنون که تجربه ی خودتون رو در اختیار ما و مامان های دیگه قرار دادید
مامان قندعسل
23 شهریور 90 13:25
در مورد محمدجان وقت غذا خوردنش این مساله اهمیت پیدا کرده باید مستقل غذا بخوره با دستای کوچولوی خودش من بخوام بذارم دهنش قبول نمیکنه

خوشحالیم که در این اولین گام های فرزند عزیزتون اون رو یاری می کنید براتون آرزوی موفقیت داریم