مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

این اشتباهای مادرانه را در ‌مهمانی‌ها تكرار نكنید

1394/4/21 7:52
نویسنده : یه مامان
3,858 بازدید
اشتراک گذاری

در ادامه با چند اشتباهی که برخی مادران در جمع ها و مهمانی ها مرتکب می شوند رو ذکر می کنیم، پس ما ما همراه باشید...

1- كودك‌آزار نباشید

می‌خواهید فرزندتان شمع مجلس باشد و با نمایش چیزهایی كه تازه یاد گرفته است توجه همه را به خود جلب كند؟ برای رسیدن به این هدف، به محض آمدن ‌مهمان‌ها از او می‌خواهید حركات ورزشی كه تازه یادگرفته را انجام دهد یا آهنگ تازه‌ای كه در كلاس پیانو آموخته را به نمایش بگذارد؟ شاید تصور نكنید كه با این رفتارها، فشار بیش از اندازه‌ای را به فرزندتان تحمیل کرده و با دست خودتان اسباب آزار او را فراهم می‌كنید.

اگر نمی‌خواهید كودك‌آزار باشید، بهتر است از تلاش برای به نمایش گذاشتن مهارت‌های فرزندتان دست‌ بردارید و به او اجازه دهید كه در صورت تمایل خودش، آموخته‌هایش را با دیگران به اشتراك بگذارد

2- با دیگران مقایسه‌اش نكنید

یكی از اشتباهات رایج والدین، تشویق بیهوده فرزندان در حضور دیگران و گفتن دروغ بزرگی به نام «تو از همه بهتری» به كودكان است. اما اشتباه رایج دیگری كه از اغلب والدین سر می‌زند، مقایسه توانایی‌های فرزندشان با كودكان دیگر است.

چنین والدینی حتی اگر به‌طور مستقیم به فرزندشان این موضوع را گوشزد نكنند، اما با مضطرب و افسرده شدن در روزهای بعد به كودك‌شان فشار بیشتری می‌آورند و برای جبران كاستی‌های فرزندشان، او را هم تحت فشار می‌گذارند.

از نظر این والدین رقابت‌جو، ضعیف‌تر بودن بچه‌ها در موردی خاص به معنای بی‌كفایتی خود آنهاست و به همین دلیل برای پاك كردن این برچسب از روی خود به كودك‌شان فشار می‌آورند

اگر شما هم رد پای چنین حالاتی را در رفتارهای‌تان می‌بینید، از همین امروز برای پذیرفتن نقاط قوت و ضعف فرزندتان تلاش كنید و بیشتر از توانایی‌هایش از او انتظار نداشته باشید. البته گاهی با وجود همه تلاش‌های شما برای كنترل خود، حاضر شدن در جمع مادران رقابت‌جو باعث می‌شود كه هوای مقایسه كردن فرزندتان و برتر جلوه دادن او به سرتان بزند اما بهتر است در این شرایط مچ خود را بگیرید و به خود اجازه ندهید كه وارد بازی این مادرها شده و به‌خاطر آنها فرزندتان را تحت فشار قرار دهید

3- نگذارید دیگران تربیتش كنند

هرگز عنان تربیت فرزندتان را به دست دیگران ندهید. كودك شما باید بداند كه بزرگ‌ترین قدرت برای مهار كردن رفتارهایش شما هستید و قرار نیست به‌خاطر حرف دیگران روی صلاحدید شما پابگذارد. گذشته از این، شاید همه توصیه‌هایی كه دیگران برای كنترل رفتار فرزندتان می‌كنند و پیشنهادهایی كه به شما برای بیرون آمدن از بحران می‌دهند، به صلاح شما و فرزندتان نباشد یا با شرایطی كه در آن قرار دارید، سازگار نباشد. پس با كمك یك روانشناس كودك، راه درست برای حل مشكل را تشخیص دهید و به دیگران برای تغییر آن فرصت ندهید

البته این بدان معنی نیست که گوش خود را ببندید و حرف های دیگران را به هیچ عنوان نشنوید بلکه بهتر است بعد از شنیدن حرف ها آن ها را با معیارهای خود و اصول صحیح تربیتی بسنجید و بهترین سخن را انتخاب کنید.

4-نگذارید در كارتان دخالت كنند

اینكه دیگران برای تربیت كردن فرزند شما پا پیش بگذارند، می‌تواند بسیار آزار‌دهنده باشد اما تلاش آنها برای شكستن قانون‌های تربیتی شما هم گاهی می‌تواند به همین اندازه آزار‌دهنده جلوه كند. اگر اعضای خانواده یا دوستانی كه به خانه‌شان رفته‌اید، بدون توجه به حساسیت‌های شما برای رد شدن از قانون‌های تربیتی‌تان تلاش می‌كنند، تنها چاره پیش‌روی‌تان قاطع بودن و گوشزد كردن حساسیت‌های‌تان به آنهاست.

اگر فرزند شما حق ندارد روی مبل بپرد و به جای آن اجازه دارد روی زمین یا بالشت و تشک هرچقدر خواست بالا و پایین بپرد حتی در صورتی كه صاحبخانه با پریدن کودک شما روی مبل هایش مشكلی نداشته باشد، نباید به او اجازه این كار را بدهید و اگر گفتن برخی جملات جزء خط قرمزهای‌تان است، نباید به اطرافیان‌تان اجازه دهید كه به فرزند شما در گذشتن از این خط قرمزها كمك كنند

در بسیاری مواقع، استدلال اطرافیان این است كه «بگذارد بچه در خانه ما راحت باشد!» اما به آنها گوشزد كنید كه برخی قوانین قابل عبور نیستند و فرزند شما درهر كجایی باید به آنها پایبند باشد. گاهی دلخور شدن دیگران، آسیبی كمتر از گیج شدن فرزندتان به‌خاطر ناپایدار بودن قوانین تربیتی را همراه می‌آورد

5-انعطاف‌پذیر باشید

هم شما می‌دانید و هم فرزندتان باید بداند كه همه قوانین هم‌ارزش نیستند. شاید سر زدن به كمدهای صاحبخانه، از جمله قوانینی باشد كه فرزندتان حق عبور از آنها را ندارد اما مسلما كمی دیر و زود شدن ساعت خوابش نمی‌تواند در گروه چنین قانون‌هایی جا بگیرد.

پس در مورد قوانینی كه رعایت نشدن‌شان آسیب چندانی را همراه نمی‌آورد، انعطاف‌پذیر باشید و به‌خاطر كمی دیر شدن (نه تا نیمه‌شب به تاخیر افتادن) ساعت خواب كودك‌تان یا تلاشش برای غذا نخوردن در ‌مهمانی، زمین و زمان را به هم نریزید

نمی‌گوییم در همه ‌مهمانی‌ها از این قوانین صرف‌نظر كنید اما بپذیرید كه گاهی انعطاف‌پذیری به شما قدرت بیشتری برای كنترل شرایط می‌دهد اما در صورتی كه فرزندتان را می‌شناسید و می‌دانید كه دیر شدن ساعت خواب یا به تاخیر افتادن زمان غذا خوردنش او را بدقلق و كنترلش در حضور دیگران را سخت می‌كند، برای رعایت نظم همیشگی در این موارد تلاش كنید و به توصیه‌های دیگرانی كه شرایط شما و فرزندتان را نمی‌دانند، اهمیت ندهید

6-مجبورش نكنید از همه عذرخواهی كند

درست است كه كودك شما باید مسئولیت رفتارهایش را بر عهده بگیرد و در صورت اشتباه كردن از كسانی كه خسارت دیده‌اند عذرخواهی كند اما به محض دیدن اشتباه و لغزش فرزندتان، او را مجبور به عذرخواهی نكنید و غرورش را در مقابل دیگران نشكنید. بچه‌هایی كه مدام مجبور می‌شوند به‌خاطر هر اشتباه ساده‌ای از دیگران عذرخواهی كنند، اعتماد به نفس‌شان پایین می‌آید و تصور می‌كنند كه تك‌تك رفتارهای‌شان اشتباه و آسیب‌زننده است

7-شرمنده نشوید

نگذارید شرمندگی كه به‌خاطر رفتارهای فرزندتان سراغ‌تان می‌آید، توان نشان دادن واكنش درست را از شما بگیرد. می‌دانیم در موقعیت سختی قرار دارید اما به‌خاطر خوش‌آمد دیگران، واكنشی به رفتارهای فرزندتان نشان ندهید كه بعدها به‌خاطرش احساس گناه كنید. اگر به هیچ طریق از پس كنترل رفتارهای كودك‌تان برنمی‌آیید به جای تلاش برای فهماندن مشكل به او برای مهار كردن موقتی‌اش تلاش كنید یا با كوتاه كردن زمان ‌مهمانی، امكان بروز مشكلات شدیدتر را فراهم نكنید

8-روش‌تان را تغییر ندهید

با تغییر دادن مداوم روش تربیتی‌تان ماجرا را پیچیده‌تر نكنید. اگر روش خاصی را برای كنترل فرزندتان در نظر گرفته‌اید و نسبت به درست بودنش مطمئن هستید حتی در حضور دیگران هم به آن روش پایبند باشید در غیر این صورت، فرزندتان گیچ و سردرگم خواهد شد و از حضور دیگران به عنوان ابزاری برای در دست گرفتن كنترل و نشان دادن رفتارهای نادرست استفاده خواهد كرد پس نگذارید روی نقطه ضعف شما دست بگذارد و حضور دیگران را به عنوان مجوزی برای سرپیچی كردن از قوانین و در دست گرفتن قدرت تلقی كند.

نکته:

 در کنار همه ی توصیه های فوق این نکته را یادآور می شویم که برای کنترل بچه های کوچکتر در جمع یا مهمانی و یا حتی منزل باید به جای امر و نهی مستقیم از روش هایی مثل پرت کردن حواس و روش های مختلف نه گفتن  استفاده شود.

منبع: مجله ی سیب سبز (با اندکی ویرایش و اضافات)

پسندها (1)

نظرات (6)

مامان فرنيا
21 تیر 94 8:25
سلام و صبح بخير باور كنيد بزرگترين مشكل همين دخالتهاي مهربانانه دوستان و آشنايان است كه مثلا همانطور كه شما هم گفتيد جملاتي مثل اشكال نداره خانه خاله هركاري دوست داره انجام بده قانون مال خانه خاله نيست و ... يا مادربزرگها كه در برابر گريه نوه خيلي حساس هستند و مثلا پا درمياني ميكنند كه اينبار بخاطر ما ببخش و اين بارها فقط يكبار نيست و نميداني در برابر يك فرد پير كه اسمش مادر شوهر هم باشه چي بايد بگي
یه مامان
پاسخ
سلام صبح شما هم به خیر و شادی بله قبول داریم خیلی سخته البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که سعی کنیم در حد امکان این هماهنگی ها رو در مقابل بچه ها با افراد دیگه انجام ندیم و یا در اون لحظه طوری برخورد نکنیم که بچه فکر کنه که مامانم چقدر بد و سخت گیر هست و مثلا خاله خوبه!
مامان شبنم
21 تیر 94 10:59
سلام واقعا دخالت اطرافیان کار رو سخت میکنه من به شخصه سعی میکنم جلوی دیگران ارامش رو حفظ کنم و تربیت بمونه برای خونه مخصوصا اگر جلوی مادر بزرگها باشم یه جمله رو خیلی دوست داشتم گاهی تبعیت کنترل ییشتر میاره  من واقعا موافقم البته تا جایی که کنترل از دستم نره یه راه دیگه هم این که من خط قرمزای مهمونی رو برای دخترم توضیح میدم و البته که در خونه ازادی عمل خوبی داره مثلا اگر داره یه شکلات رو لیس میزنه و از کثیف کاریش لذت میبره بهش میگم که این کار تو خونه ازاده و تو مهمونی ممنوع بیشتر وقتا جواب میده
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شبنم با نظرتون موافقیم واقعا اون مورد سخته مخصوصا اگه اطرافیان آدم رو همراهی نکنن! ممنون که تجربه هاتون رو برامون نوشتید
مامان پارسا
21 تیر 94 11:12
سلام ،ممنون لازمه که هرزگاهی چنین مطالبی به مامان ها گوشزد بشه چون اینقدر تربیت مسئله ظریفیه که آدم گاهی ممکنه علی رغم چیزهایی که میدونه دچار اشتباه میشه در مورد نادیده گرفتن بعضی قوانین که این قابلیت رو دارن که آدم در موردشون انعطاف به خرج بده هم با شما کاملا موافقم راستش در مورد پسر من وقتی این اتفاق می افته خیلی خوشحال میشه و احساس مهم بودن بهش دست میده (البته فقط بعضی قوانین ) مثلا اگه بریم مسافرت تو راه یا با مهمونا اجازه خوردن چیبس و پفک داده میشه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز پارسا ممنون از لطفتون، درسته واقعا تربیت ظرافت های خاصی داره با نظرتون موافقیم نسبت به بعضی قوانین میشه انعطاف پذیر بود البته من به شخصه مورد چیپس و پفک رو تا حالا اجازه ندادم البته نه که اجازه نداده باشم چون خودمون مصرف نمی کنیم و به قولی عمو دکتر گفته خوب نیست هر وقت پسرم ببینه کسی میخوره هم بهش تذکر میده که اینا خوب نیست و نخورید حالا بزرگتر بشه ببینیم روند کار چطوری خواهد بود!
بابا و مامان
21 تیر 94 13:23
سلام ممنون از پست خوبتون منم با مامان فرنیا جون موافقم اصلا دخالتهای بی جا بزرگترها مخصوصا مادر بزرگها بیشتر مواقع مانع از تربیت درست بچه میشه مثلا من به یاسمن و پارسا گفتم به هیچ وجه بدون اجازه من بالا خونه عموشون نرند اگه موقعیت مناسب باشه من خودم بهشون اجازه می دم بچه ها از همون اول که گفتم خوب به حرفم گوش دادند اما همون روز اول مادر شوهرم یه الم شنگهای به پا کرد مگه ما بچه بزرگ نکردیم می خوای بچه ها را از خونه عموشون دور کنی با ایتنکه داغون بودم سعی کردم با لبخند و اروم حالیش کنم که منظور من این نیست که شما فکر می کنی اما گوشش بدهکار نبود و همینطور حرف خانمهای دیگه را پیش می کشید که چون خدا دوستشون داشت بهشون بچه زیاد داد با عمه وعمئو باهم زندگی می کردند مگه باهم بزرگ نشدند حالا اونای که مثال می زنه یه نمونش بچه های سالمی تحویل جامعه ندادند حتی معتاد هم توشون هست اما چون فامیل نزدیکشونه نمیشه حرفی بهشون زد یعنی شما حرف طور که بشه و منطقی باشه را باهاشون صحبت کردم فایده نداره که نداره بچه ها هم بچه هستند با اینکه تو خونه قانعشون می کنم اما اونجا که می رند جو گیر میشند تازه اگرم نخوان گوش بدند حالا عروسه که باید مورد مواخذه قرار بگیره حالا با این منطق صددر صد زور میشه روشهای فوق را پیاده کرد حالا این یه نمونش بود که مطرح کردم تازه یه وقتهای مادر شوهر من می گه مگه بچه مال تو دخالت می کنی و وقتی با نادر راجبه این موضوع بحث می کنم نهایتا این میشه که مادر شهیده پیره و... هزار و یک من دلیل بی خودی که اوضاع را اروم کنه و با این حرف که من می دونم تو راست می گی اما نمیتونم چیزی بگم مادرم و که میشناسی مهر سکوت می زنه و من می مونم درمانده که هیچ روشی ندارم برا حل کردن دخالت ادمهای.... ای وای که من دلم پره از برخوردای نادرستشون و از حوصله اینجا خارج ...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز واقعا که معلومه دلتون پره چی بگیم فکر کنم ما هم باید مثل شما مهر سکوت بزنیم! متاسفانه این مشکلی هست که خیلی از والدین باهاش درگیر هستن
فاطمه مامان گلها
22 تیر 94 7:48
سلام عالی بود ولی بعضی وقتا برعکسش رو من دیدم یعنی یه کاری بچه انجام میده که طرف مقابل خوشش نمیاد و بچه رو دعوا میکنه یا تهدید میکنه که دیگه اون کارو انجام نده. مثلا همین پریدن روی مبل رو که دخترم خیلی دوست داره یکی دوبار با بچه های خواهر شوهر و برادر شوهرم رو مبل خونه عموش پریدن که باعث شد عموش تهدیدشون کنه که هرکی این کارو کرد میندازمش تو انبارو موارد دیگه مشابه این مورد. که به نظر خودم روش درستی نیست ولی متاسفانه من نتونستم اینطور موارد به اون طرف بگم که کارتون و برخوردتون با بچع اشتباه بوده یه وقتایی هم میگم ولی قبول نمیکنن و به خودشون اجازه میدن هرطوری برخورد کنن. البته نرگس خیلی مودب و حرف گوش کن هست ولی وقتی بابچه های دیگه میفته دیگه یه مقدار بی توجهی میکنه به ما و اون کاری که اوناانجام میدن رو دنبال میکنه. در مورد قدرت نه گفتن به فرزند که اخر لینکش رو گذاشته بودین مطالعه کردم خیلی مفید بود. بسیار ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله همینطوره که گفتید ما هم با مواردی که ذکر کردید متاسفانه برخورد کردیم چه آشنا چه غریبه، مثلا یه روز توی پیاده رو بودیم پسرم ایستاده بود و میگفت بریم فالن چیز رو از فلان مغازه بخریم و من که کلی خرید کرده بودم و دستم پر بود میخواستم زودتر به خونه برسم داشتم باهاش صحبت میکردم که راضیش کنم یهو پیرمردی که گوشه خیابون کنار مغازه نشسته بود بهش گفت اگه با مامانت نری میدزدمت!!!! هرچند اون آقا میخواست به من کمم کرده باشه اما واقعا به نظرتون این کمک بود؟!...
خاله فاطی
23 تیر 94 5:28
سلام... به منم سر بزنید!اگه دوس دارین
یه مامان
پاسخ
سلام خاله فاطی عزیز چشم خدمت میرسیم ان شاالله