سی بازیِ سکون، برای سی روز
بازی هایی برای ایام ماه رمضان
یکی از راه هایی که می تونه خاطره ی خوبی از ایام روزه داری برای بچه هامون به جا بذاره اینه که توی این ایام سعی کنیم خیلی بهشون خوش بگذره و سفره ی افطار خیلی بیشتر به دلشون بچسبه.
این یه زاویه از قضیه بود و زاویه ی دیگه اش هم یه مامانِ خسته اس که ضعف داره و دوست داره بخوابه و یا حال و حوصله ی خیلی از بازی ها رو نداره.
حالا برای اینکه بین این دو تا کفه ی ترازو تعادل ایجاد کنیم، یه سری از بازی ها رو پیشنهاد می کنیم که احتیاج به حداقل انرژی رو داره ولی می تونه برای بچه ها و بلکه خودِ ما جذاب باشه.
هر روز یه بازی رو انتخاب کنید و باهاش برای خودتون و فرزند دلبندتون خاطره سازی کنید...
نمونه ی 1، قایم موشک بدون بدو بدو!
یکی از بازی های مورد علاقه ی دختر من «قایم باشک» هست، به حدی این بازی رو دوست داره که اگه ساعت ها هم مشغول این بازی باشه خسته نمی شه.
یه روز که واقعا خسته بودم و اصلا توان دویدن و دنبال هم بازی رو نداشتم، پیشنهاد دادم که دنبال عروسکش بگرده، به این ترتیب که دخترم از اتاق بیرون می رفت و من عروسک کوچولوش رو یه جا قایم می کردم و وقتی دخترم بر میگشت با راهنمایی های من باید به عروسکش برسه. راهنمایی دست زدن رو که مستحضر هستید، به این ترتیب که با نزدیک شدن او به عروسک صدای دست های من هم بیشتر بشه، ولی متاسفانه سن دختر من به این راهنمایی جواب نداد و مجبور شدم راهنمایی های دیگه ای انجام بدم، مثلا اینکه ببین توی اتاق یه وسیله ی نارنجی پیدا کن ، نزدیک همونه (با توجه به اینکه رنگ ها رو تازه یاد گرفته بود و فکر می کردم این روش به کاربردی شدن اطلاعاتش کمک می کنه و اشتباهاتش هم کمتر میشه) و یا اینکه پشت پای چپت، زیر یه وسیله اس (و به این ترتیب دست چپ و راست و زیر و رو و ... رو خیلی خوب یاد می گرفت). و به این ترتیب بود که با یه تیر می تونیم نشان های زیادی بزنیم.
ورژن دیگه و پیشرفته ترِ این بازی به این ترتیب بود که من گوشیِ موبایلم رو قایم می کردم و بعد به دخترم میگفتم بیاد و پیداش کنه و با تلفن منزل با گوشی ام تماس می گرفتم و دخترم باید از روی صدا به گوشیم می رسید، این بازی خیلی براش جذاب بود و در طی انجام این بازی خلاقیت خودم برای مخفی سازی بسی رشد پیدا کرد و ناگفته نمونه که هنر پیدا کردن وسایل مخفی شده هم توسط دخترم افزون تر از پیش شد.
از معایب بازی می تونه این باشه که بیشتر مخفیگاه های خونه لو میره و بعدا کار خودتون سخت میشه.
نمونه ی 2، ببین و بگو
حتما برنامه ی ببین و بگو رو یادتون هست! این بازی هم می تونه هم مهیج و آموزنده باشه و هم برای ایام روزه داری که احتیاج به تحرک کمتری داریم مناسب باشه؛ البته ناگفته نمونه که این بازی برای بچه های بزرگتر از سن دختر من (2 سال) بیشتر و بهتر جواب میده.
روش این بازی اینه که یه سری وسایل رو توی چند ثانیه به بچه نشون میدیم و بعد می خوایم بدون نگاه کردن به اونها وسایل رو نام ببره. البته انواع ببین و بگوها رو می تونیم طراحی کنیم .
نمونه ی 3، اسم و فامیل
دیگه واقعا این بازی نیاز به توضیح نداره و کـــــــــــــــــــــــاملا بدون شرحه! ولی اگه احساس می کنید واقعا احتیاج به شرح داره در خدمتتون هستیم.
نمونه ی 4، حدس بزن
از مزایای پوشکی که برای دخترم انتخاب کرده بودم این بود که عکس های جالب و متنوعی روش داشت. به این ترتیب هر وقت می خواستم پوشکش رو عوض کنم، بهش می گفتم حدس بزن پوشک جدید چه عکسی روش داره و اون بدون مقاومت در عوض کردن پوشک سعی می کرد حدس بزنه و بعضی وقتها هم کمکش می کردم و این کمک در راستای یادگیری های بیشتر بود، مثلا برای خرگوش می گفتم: اون که گوشاش درازه و هویج می خوره و ...
بیشتر از حدس زدن ها ، راهنمایی ها می تونست جذاب باشه، بعضی وقتها اول کلمات رو برای حدس زدن می گفتم و اون باید حدس میزد. با این راهنمایی ها آموزش های زیادی رو که به طور مستقیم جوابگو نیستند، به بچه ها هم می تونیم بدیم و ازش لذت ببریم.
حالا این بازی رو میشه با یه کلمه ای که توی ذهنتون دارید شروع کنید و اون باید حدس بزنه و راهنمایی های هدفدار شما هم کمک کننده باشه.
این بازی برای مواقعی که دارید کارهای منزل رو انجام میدید هم، خوبه.
نمونه ی 5، تشخیص تغییر
یه روز عکس داخل قاب عکس اتاق رو عوض کردم و وقتی دخترم وارد اتاق شد بلافاصله متوجه اون شد؛ و این شد که این بازی هم نمونه ای شد برای بازی های ما؛ به این ترتیب که خوب به اتاق نگاه می کنه و بعد میره بیرون و من یه چیزی رو جابجا می کنم و اون باید بعد از ورودش به اتاق اون تغییر رو نام ببره. خصوصیت خوبی که این بازی به همراه داره اینه که دقت بچه ها رو زیاد می کنه و اونها ناخودآگاه بادقت بیشتری به اطرافشون نگاه می کنند. البته اگه توی اتاق خودش این بازی انجام بشه علاوه بر محاسن ذکر شده این خوبی رو داره که جای وسایلش بهتر یادش می مونه و بعد برای تمیز کردن اتاقش ازش کمک می گیرید و میگید اگه گفتی جای این وسیله کجا بود!
نمونه ی 6، ماشین تولید صداهای مختلف
نمونه ی 9، بازی با اسامی حیوانات
نمونه ی 11، چه شکلی شدی؟
توی این بازی باید طرح های انواع لباس رو روی پارچه و یا کاغذهای رنگی بکشید و همچنین عکس صورت فرزندتون رو بوسیله ی قیچی دربیارید. حتی به جای لباس میشه از تن انواع حیوانات و گیاهان استفاده کرد. بعد از اینکه کلی سر و بدن داریم از کودک بخواهیم که شکلهای مختلف رو با اونها درست کنه و برای هر کدومشون یه قصه تعریف کنید، بعد از مدتی می تونید از خودش بخواهید که یه قصه براش بگه. اینطوری خودش رو به جای هر شخصیت تصور می کنه و خیلی بیشتر از اون داستان لذت می بره. علاوه بر اینها به رشد قوه ی تخیلش هم کمک می کنه!
نمونه ی 21، جورکردن تصاویر حیوانات
نمونه ی 22، این نقاشیِ چیه؟
یکی از کارهایی که می تونه بچه ها رو سرگرم کنه اینه که نقاشی های کوچیکی رو بسته به سنشون بکشیم و ازشون بخواهیم که بگن این عکس چیه؟
خوبیه این بازی اینه که انعطاف پذیره و بسته به سن بچه ها می تونه پیشرفته تر هم بشه. مثلا یادمه زمان بچگی خودمون دایی و خاله ام برای سرگرم کردنمون نقاشی های ویژه ای می کشیدند و بعضی از اونها حتی حالت فکاهی هم بود و ازمون می خواستند که بگیم اونا چی هستند؟ اینطوری اوقات هیجان انگیز و خوشی رو سپری می کردیم. حتما دهه شصتی های عزیز در جریان اونها هستید، برای یادآوری نمونه هایی از اونها رو میذاریم و اگه شما هم نمونه هایی داشتید خوشحال میشیم ببینیمشون.
این عکس زرافه ای هست که از پشت پنجره داره رویت میشه
این هم دو تا مرد مکزیکی که در حال حمل نردبان هستند و از زاویه ی بالا داریم به قضیه نگاه می کنیم
و این آقایی که از ناحیه ی سر بدون بهره از مو هست و داره از پشت دیوار سرک میکشه
و همینطور الی آخر ادامه ی ماجرا بود و در آخر وقتی چیزی به ذهنشون نمی رسید، به این نقاشی پناه می بردند:
این نقطه هر چیزی می تونه باشه، مثلا یه مرد که در حال رفتنه و از دور داریم می بینیمش، و یا یه خانمی در حال آمدن از دور، و یا یه مورچه و یا یه سوسک و هر چیز دیگه ... حتی ممکن بود جواب این نقطه داستانی بود که باید اون رو حدس می زدیم
نمونه ی 23، طرح معما و چیستان
نمونه هایی رو توی مدرسه توی قسمت معما و چیستان داریم؛ حتما خودتون هم کلی معما و چیستان دیگه بلدید که می تونه ایام رو به خوشی پر بکنه.
نمونه ی 24، ما ما مجسمانه، به حالتِ...
دونفری هم میشه این بازی رو انجام داد و اگه تا یه زمان مشخص مجسمه بتونه به همون حالت باقی بمونه، لیدر میشه.
نمونه ی 25، بخور و حدس بزن!
این بازی به این ترتیب هست که چند نوع میوه رو برای فرزندتون پوست می کنید و قطعه قطعه می کنید، بعد اون باید چشماش رو ببنده و دهنش رو باز کنه تا شما قطعه ای از میوه در دهنش بذارید و اون با خوردنش باید حدس بزنه که چه میوه ای بود، این بازی اهداف مهم تری پشت پرده داره مخصوصا برای بچه هایی که خوب میوه نمی خورن و میشه با تشویق های خیلی هیجانی اشتیاقشون رو به ادامه ی بازی بشتر و بیشتر کرد! در جریان هستید که...
نمونه ی 26، بشین و پاشو
این بازی در عین سادگی میتونه خیلی برای بچه ها دوست داشتنی باشه، به این ترتیب که با یک حالت ریتمیک ازشون می خوایم که کارها و حالات مختلف رو انجام بدن مثلا شعر زیر رو میخونیم و همزمان حرکات گفته شده رو انجام میدیم اینطوری براشون تمرینی میشه تا تمرکز روی شنیده ها و انجام سریع و درست اونا رو یاد میگیرن :
میشینیم، چشمامونو می بندیم
پا میشیم، چشمامونو باز میکنیم
دست می زنیم و می خندیم و یا ( می چرخیم و میچرخیم، دست میزنیم و میچرخیم، راه میریم و راه میریم،می خندیم و می خندیم و.... )
نمونه ی 27، پانتومیم
فکر کنم این بازی هم به توضیح نیازی نداشته باشه البته در صورت نیاز بفرمایید، ما در خدمتیم...
نمونه ی 28، اسب سواری در حالت خوابیده!
این بازی هم مخصوص بچگی های خودمون هست و فکر می کنم خیلی از مامان ها بلد باشن، به این ترتیب که باید به حالت دراز کشیده روی زمین بخوابید و پاهاتون رو توی شکمتون جمع کنید، بعد کودکتون روی پاتون میشینه و شما اون رو بالا و پایین می برید و پوتکا پوتکا می کنید، برای هیجانش هم میشه همراه با صدای شیهه ی اسب سرعت و ارتفاع رو کم و زیاد کرد! این بازی برای وقتایی خوبه که حسابی فعالیت کردید و خسته شدید و میخواید یه کم دراز بکشید و کمری صاف کنید اما با مخالفت بچه ها و درخواست بازی اونا روبرو میشید
نمونه ی 29، گل یا پوچِ کاسه ای
توی این بازی اجتیاج به چند تا کاسه ی هم شکل داریم که همه رو برعکس قرار دادیم و یه شیء کوچیکی که زیر کاسه ها جا بشه . حالا اون شی و یا گُل رو زیر یه کدوم از کاسه ها میذاریم و شروع می کنیم کاسه ها رو جابجا می کنیم و به این ترتیب بعد از چند بار جابجایی ، طرف مقابل باید بگه که گُل زیر کدوم کاسه اس.
من این بازی رو از 18 ماهگی با فرزندم انجام دادم، ولی به این ترتیب که کاسه ها در رنگ ها و اندازه های مختلف بودند و گُل هم یه توپ کوچیکی بود که توش ساچمه داشت و با حرکت تولید صدا می کرد. بعد از گذاشتن توپ اعلام می کردم که زیر کاسه ی چه رنگی گذاشتم و اون رو جابجا می کردم، البته توی این قسمت نوار رو آهسته ببینید، بعد از ایست ازش می خواستم که بگه تو کدوم کاسه توپ رو گذاشتم. البته در جریان رنگ آموزیشون تاکید می کردم که زیر مثلا کاسه ی آبی بود و الان کاسه ی آبی کجاست؟ و به این ترتیب با هم نحوه ی بازی آشنا شد و این حرکت کاسه های رنگی براش جالب بود، و هم اون قضیه ی رنگ آموزی رو براش تکرار می کردم، البته با بازی و کاملا دوست داشتنی.
نمونه ی 30، خانواده ی آقای پا
این بازی رو از زبون مامانِ حدیثِ عزیز می نویسیم، البته مشابهش رو توی انگشت های جادویی داشتیم ولی خب این هم سبکیه برای خودش. یه دفعه برای سرگرم کردن حدیث, کف همه انگشت های پام چشم و دهن های متفاوتی کشیدم و خوابیدم . حدیث روبروی کف پاهام نشسته بود و با انگشت ها حرف می زد . من هم مجبور بودم به جای تک تک شون تغییر صدا بدم و مدام انگشت ها را تکون بدم . حدیث خیلی از این بازی کیف کرده بود و بعد از دو سه ساعت ( که من نصفش را تو خواب باهاش حرف زده بودم ) هم اجازه نمی داد پاشم .. خلاصه اون روز به یه زحمتی تونستم از شر این دوست جونا خلاص شم !
البته ناگفته نمونه که این بازی ها توی سرحال آوردن شما هم نقش بسزایی می تونه داشته باشه. امتحان کنید، پشیمون نمیشید!