تربیت عبادی کودکان؛ قسمت اول
بر اساس آیات و روایات، فلسفه وجودی انسان رسیدن به سعادت و قرب الهی است. بدین منظور، دین اسلام برنامههای جامع و کاملی در قالب تربیت دینی دربردارد. از جمله این برنامهها، «عبادت و بندگی» است. به دلیل طولانی بودن، مهم بودن و کاربردی بودن این مقاله آن را در چند قسنت ارائه خواهیم کرد تا مطالعه ی آن از حوصله خارج نشود. پس با این مجموعه همراه باشید...
عبادت یکی از نیازهای واقعی و اساسی است که ریشه در اعماق جان و فطرت بشر دارد و اسلام آن را به منزله یک برنامه جامع تربیتی برای پرورش و تکامل روح و روان انسان برنامهریزی کرده است.
تربیت دینی مفهومی عام است که شامل حوزههای مختلفی همچون تربیت عقلانی، سیاسی، اجتماعی، جنسی، عاطفی، اعتقادی، اخلاقی و عبادی میباشد. تربیت دینی «عبارت است از مجموعه اعمال عمدی و هدفدار، به منظور آموزش گزارههای معتبر یک دین به افراد دیگر؛ به نحوی که آن افراد در عمل و نظر به آن آموزهها متعهد و پایبند گردند».۱
یکی از مهمترین ابعاد تربیت دینی در دوره کودکی، تربیت عبادی است. این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوی و ایجاد زمینه ارتباط با خداوند است، بسیار مورد تأکید پیشوایان دینی(ع) میباشد. داوودی تربیت عبادی را: «آموزش عبادات به متربیان و متعهد کردن آنان به انجام آنها میداند. ۲» به طور کلی، تربیت عبادی بُعدی از تربیت دینی است که متربّی را با اعمال و تکالیف عبادی آشنا، و آنان را با انگیزه راسخ، مکلّف به انجام آن میکند.
بحث تربیت عبادی یکی از مهمترین مسائل در محافل علمی و آموزشی در جامعه دینی است، که توجه بسیاری از پدران و مادران دینمدار و مربیان متعهّد و دلسوز را به خود جلب کرده است. از سوی دیگر، تربیت عبادی دنباله و مکمّل تربیت اعتقادی است و تربیت اعتقادی بدون آن بار ارزشی ندارد؛ زیرا لازمه شناخت یک دین، عمل به آموزههای آن است.
حال این پرسش مطرح است که چه کنیم تا فرزندانمان مؤمن، متعهّد و عامل به تعالیم دینی و تکالیف عبادی رشد کنند؟ برای پاسخ به این پرسش در این مقاله حول سه محور اساسی بحث میشود:
الف) ضرورت تربیت عبادی کودکان در دوران خردسالی؛
ب) ضرورت بیان فلسفه اعمال عبادی در حد درک کودکان؛
ج) مسئولیت و محدوده زمانی والدین در تعلیم و تربیت مسائل دینی و عبادی کودکان.
الف- ضرورت تربیت عبادی کودکان در دوران خردسالی
متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطه شروع پرورش مذهبی و آموزش برنامههای معنوی و تعلیمات دینی، دو نظر بیان کردهاند:
گروهی معتقدند: «کودک تا به حدّ بلوغ و رشد نرسد، استعداد درک آموزشهای دینی را ندارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد؛ گروه دیگری عقیده دارند که اطفال نیز لیاقت و استعداد آن را دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند و مربیان میتوانند مطالب دینی را ساده و قابل فهم نمایند و به کودکان تلقین کنند و آنان را وادار سازند که برنامههای آسان دین را انجام دهند تا با افکار و اعمال دینی نشو و نما یابند».۳
اسلام در این باره دیدگاههای متقن و دقیقی ارائه کرده است. در تفکر اسلامی، انسان در مقام جانشین خدا، خلافت الهی بر روی زمین را عهدهدار است. برای کسب این مقام، باید از دوران خردسالی و چه بسا قبل از آن، اقدامهای لازم را به عمل آورد، تا کودک آمادگی پذیرش تکالیف الهی را در زمان بلوغ پیدا کند.
بر اساس سنّت و رهنمودهای معصومان(ع)، آموزش دینی و عبادی از هنگام تولّد شروع میشود؛ زیرا تربیت در دوره کودکی پایه و اساس رشد و بالندگی معنوی در دورههای بعدی خواهد بود. دلایل روایی زیادی در تأیید نظریه دوم وجود دارد.
غزالی معتقد است: «تربیت دینی باید از سنین پایین آغاز شود؛ زیرا در این سن کودک بدون طلب دلیل و برهان، آماده پذیرش عقاید دینی است. از طرف دیگر، نهادینه کردن معانی دینی با تلقین و تقلید آغاز میشود و سپس با توجه به مراحل گوناگون رشد، دستورات مناسب هر مرحله به تدریج عرضه میشود و در پایان به پدید آمدن باورهای عمیق و محکم در ذهن انسان میانجامد».۴
بر اساس نظر شرع مقدس اسلام، کودکان تا به سن بلوغ نرسند، تکلیفی متوجه آنان نیست؛ اما هنگامی که به سن تکلیف میرسند و با مجموعه تکالیف شرعی مواجه میشوند، در صورت نداشتن آشنایی و آمادگی پیشین، پذیرش و انجام تکالیف دینی برای آنان دشوار میباشد و چه بسا رغبتی نسبت به اعمال عبادی از خود نشان ندهند.
یکی از فلسفههای تعلیم تکالیف عبادی به کودکان در دوره خردسالی این است که کودکان بر اثر مداومت، انجام آن اعمال برای آنان ملکه شود، تا در زمان سن تکلیف، برای آنان دشوار نباشد. بیشک اگر کودکان در آغاز دوران کودکی و سالهای نوجوانی از آموزههای دینی بهرهای نبرند، قطعاً در جوانی و بزرگسالی با یک رکود معنوی و در نهایت خسارت روحی مواجه خواهند شد. امینی معتقد است:
درست است که پسر بعد از پانزده سال و دختر بعد از نه سال به تکلیف میرسند و قبل از آن تکلیفی ندارند؛ اما انجام تکالیف دینی را نمیتوان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت. باید انسان از کودکی به انجام عبادات و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد…، [و الا] انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلاً زیر بارش نمیرود و اگر هم نمازخوان شود، چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آن را ترک نماید؛ زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود.۵
البته باید بکوشیم حس و رغبت کودکان نسبت به تکالیف عبادی، به انگیزه و خواست درونی تبدیل شود و این علاقه از درون بجوشد، نه اینکه صرفاً در حد اطلاعات دینی باقی بماند. بنابراین، باید افزون بر بعد شناختی، با بهرهگیری از بُعد عاطفی کودکان، از ابتدا تصویری زیبا از دین و تکالیف دینی برای آنان ترسیم کرد، تا شور و انگیزه گرایش و عمل به تکالیف و مناسک عبادی در کودکان درونی شود.
برای تحقّق این هدف، ضرورت دارد در دوره کودکی، آمادگیهای لازم، برای انجام یک مجموعه از اعمال عبادی (نماز، روزه) را در آنان ایجاد کرد؛ این مطلب به خوبی از روایات فهمیده میشود. برای نمونه، در روایتی پیامبراکرم(ص) میفرماید: «نماز را در هفت سالگی به فرزندانتان تعلیم دهید»۶. نظیر همین روایت از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت میفرماید: «از هفت سالگی فرزندانتان را به نماز امر کنید»۷ .
در این زمینه امام باقر(ع) میفرماید:
ما اهل بیت، هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند دستور میدهیم نماز بخوانند؛ ولی شما از هفت سالگی آنان را به نماز خواندن امر کنید، و ما در هفت سالگی امر میکنیم به اندازة تواناییشان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور میدهیم هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند. این عمل برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نُه سالگی به اندازه تواناییشان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند.۸
از این روایات بر میآید که باید کودکان را در خردسالی به فراگیری و اقامه نماز و گرفتن روزه تمرین داد تا به تدریج برای آنان عادت و ملکه شود، و هنگام سن تکلیف، به خوبی آماده باشند. حتی با توجه به اینکه کودکان از تنبیه بدنی منع شدهاند، اما در مورد زمینهسازی و تحریک و وادار کردن آنان به نماز، گاهی ائمه(ع) امر به تنبیه فرمودهاند.
فقیهان نیز معتقدند در تمرین دادن کودک به نماز، در صورت لزوم، به مقداری که دیه واجب نشود، میتوان او را تنبیه کرد. از روایات بر میآید که اگر کودکان در خواندن نماز سستی کنند، میتوان آنان را با رعایت موازین شرعی، تنبیه (از زبانی تا عملی) کرد. البته در روایات، از نظر زمان و سن بازخواست اختلاف وجود دارد. از اینرو، نمیتوان دقیقاً مشخص کرد که در چه سنی میتوان آنان را با تنبیه به نماز واداشت.
همسر امام خمینی(ره) نقل میکند که امام از هفت سالگی در تربیت دینی دقّت داشتند و میگفتند: «بچهها از هفت سالگی نماز بخوانند. بچهها را وادار به نماز کن، تا وقتی نه ساله شدند، عادت کرده باشند»۱۰
سادات معتقد است:
انجام تکالیف دینی را نباید تا زمان بلوغ به تأخیر انداخت؛ بلکه باید اُنس و عادت لازم را پیشاپیش در آنها به وجود آورد تا در زمان بلوغ مشکلی از این نظر به وجود نیاید. خانوادههایی که از فرصت دوران کودکی برای این منظور استفاده نمیکنند، در دوران بلوغ و نوجوانی معمولاً با مشکلات جدّی روبهرو میشوند؛ زیرا کسی که انجام تکالیف دینی را تا مرحله نوجوانی یا جوانی و بزرگسالی به تأخیر انداخته است، هر چند معتقد به موازین دینی باشد، به علّت نبود ممارست عملی و آمادگی روحی، معمولاً نمیتواند به راحتی به احکام دینی عمل کند. اغلب کسانی که در سنین بالاتر وظایف عبادی خود را انجام نمیدهند، بیاعتقاد به مبانی دینی نیستند؛ بلکه آنها معمولاً کسانی هستند که قبلاً ورزیدگی و آمادگی لازم را به دست نیاوردهاند.
بنابراین، استدلال کسانی که معتقدند طفل پس از رسیدن به حدّ تشخیص، خود باید مسیر خویش را انتخاب کند و نباید پیشاپیش عادت به برخی امور از جمله تکلیف دینی را در او بوجود آورد، به هیچ وجه درست نیست. اگر این استدلال صحیح باشد، باید تربیت را تا رسیدن به سن تشخیص تعطیل کرد؛ حال آنکه تربیت به یک معنا چیزی جز ایجاد عادات در کودک نیست… .۱۱
نوشتهاند: روزی «آندره مالرو» ادیب مشهور، درباره تعلیم و تربیت و اهمیت فوقالعاده آن برای مردم سخنرانی مفصّلی ایراد کرد که سخت مورد توجه قرار گرفت. وقتی نطق او پایان یافت، زنی از میان جمعیت پیش رفت و گفت: جناب مالرو! بنده از چه زمانی میتوانم تعلیم و تربیت فرزندم را شروع کنم؟
مالرو، مؤدبانه پرسید: بچه شما کی متولّد میشود، خانم؟
زن با شگفتی جواب داد: کی متولّد میشود؟ عجب، کودک من الأن چهار سال دارد، آقا!
در این هنگام مالرو فریاد زد: چهار سال؟! ای داد و هزار افسوس! بانوی عزیز، شما هماکنون بهترین سالهای عمر آن طفل بیچاره را هدر دادهاید!۱۲
بنابراین، ضروری است تمهیدات لازم برای فراگیری و گرایش کودکان به انجام اعمال عبادی از سنین خردسالی فراهم شود، تا افزون بر ایجاد و تقویت روحیه دینداری و دینباوری، زمینه عمل به تکالیف عبادی نیز برای آنان فراهم شود.
ان شاالله در قسمت بعد به بحث «آماده سازی کودکان » خواهیم پرداخت
منبع:هدیه آسمانی