مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تقویت مهارت های زندگی در کودکان

1393/3/12 9:19
نویسنده : یه مامان
5,420 بازدید
اشتراک گذاری

بارها در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم که بر اثر نزاع خونین میان دو نوجوان، یکی از آن دو به قتل رسید و دیگری از کانون اصلاح و تربیت سر درآوردتقریبا از هر کس در این مورد سوال شود اخباری این چنین را برایمان نقل می کنداین موضوع در میان بزرگسالان نیز زیاد دیده می شود. مرد یا زنی که در اثر یک خشم آنی، طرف مقابل خود را حتی با یک ضربه مشت به قتل می رساند و هزاران مورد مشابه دیگر که بی تردید انگیزه قبلی نداشته و صرفا در اثر یک تصمیم عجولانه به وقوع پیوسته است. به نظر شما چرا یک کودک معصوم در مدرسه حادثه ساز می شود یا به چه دلیل فردی بزرگسال و به قول معروف عاقل و بالغ که برای خانواده و اطرافیانش بسیار مفید و دلسوز است، ناگهان کلمه قاتل در پرونده زندگی اش حک می شود؟ پاسخ این پرسش فقط یک عبارت است : «ضعف مهارت های زندگی»...

مهارت های زندگی چیست؟

     مهارت های ارتباطی شامل توانایی های رفتاری فرد، در برقراری ارتباط موثر و کارآمد با دیگران است.» وقتی انسانی متولد می شود، از همان لحظه تولد در حال آموختن و تجربه کردن زندگی است و در هر محیطی که به سر می برد از همان جا و افراد پیرامون خود، رفتارها و مسائلی را می آموزد که در ابتدا فکر می کند آنها تنها روش های زندگی هستند. پس از آن و با افزایش سن، با وارد شدن به محیط های اجتماعی از جمله مدارس، این یادگیری ادامه می یابد. این گونه برداشت ها و آموخته ها با توجه به فرهنگ هر جامعه و خانواده و میزان اطلاعات افراد با یکدیگر متفاوت است ولی در هر صورت وجود دارد. اما امروزه با گسترش علم روان شناسی و با توجه به نتایج تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته برای زندگی بهتر، آموزش «مهارت های زندگی» را ضروری می دانند. مهارت های زندگی به مجموعه رفتارها و آداب گفته می شود که فرد به وسیله آن، توانایی رویارویی صحیح با موانع و چالش های زندگی را کسب می کند و به کارگیری آن به داشتن زندگی آرام و کم دردسر منجر می شود. مهارت های زندگی خود به چند بخش از جمله ۱ ـ خودآگاهی ۲ ـ مهارت های ارتباطی ۳ ـ کنترل استرس ۴ ـ کنترل خشم تقسیم بندی می شود. در اینجا به علت اهمیت فراوان «مهارت های ارتباطی» میان افراد جامعه بخصوص کودکان و نوجوانان، به آن می پردازیم.

ارتباط یکی از شناخته شده ترین ابزاری است که به ما کمک می کند دیگران را درک کنیم و نیازها و ایده های آنان را بهتر بشناسیم. مهارت های ارتباطی نه تنها برای بزرگسالان لازم و ضروری است بلکه کودکان هم برای اثبات خود نزد دیگران مثل والدین، معلمان و همسالان خود به آن نیازمندند و برای حل مشکلات از آن کمک می گیرند. مهارت های ارتباطی کلید رشد شخصیت اجتماعی کودک استارتباط با انتقال پیام هایی که از طریق گفتار، ایما و اشاره، علائم و حالات بدن ارسال می گردد، برقرار می شود. کسب این مهارت، توانایی ها و اعتماد به نفس فرد را برای برقراری یک رابطه مناسب با دیگران افزایش می دهد، استعدادهای او را آشکار می کند و باعث جلب احترام و قدردانی دیگران می شوددر مقابل ضعف مهارت های ارتباطی، مانع رشد شخصیت اجتماعی سالم در کودک شده و در آینده فرد بزهکار، پرخاشگر، منزوی، مطرود، فاقد اعتماد به نفس و خودباوری و اجتماع ستیز می شود که تا آخر عمر گریبانگیر او خواهد بود.

چرا کودکان به مهارت های ارتباطی نیاز دارند؟

خوشبختانه آموزش مهارت های ارتباطی به افراد در هر سنی، حتی در بزرگسالی نیز می تواند صورت بگیرد ولی به طور حتم این گونه آموزش ها چنانچه از ابتدای کودکی شروع شود در وجود هر فردی نهادینه شده و طی مسیر رشد و ترقی هموارتر خواهد بود، زیرا مهم ترین دوره شکل گیری شخصیت فرد، دوران کودکی است؛ درست زمانی که ما فکر می کنیم آنها فقط نیاز به توجه و مراقبت های جسمانی دارند. این تربیت باید از این سنین آغاز شده و در تمام ابعاد وجودی او مثل رشد اجتماعی، عاطفی، هوشی و شخصیتی باشد. هر کودکی تا سه سالگی فقط رفتارهای غریزی دارد و باید تا حدی آزاد باشد ولی بعد از آن شروع به فراگیری رفتارهای اکتسابی از محیط پیرامون خود می کند، و تمام جوانب رفتارهای بزرگسالان را اعم از مثبت یا منفی یاد می گیرد. در ابتدا از طریق مشاهده و الگوبرداری از رفتار دیگران، نظیر احترام به یکدیگر و بزرگ ترها، اظهار محبت، دست دادن، بوسیدن، احوالپرسی و... صورت می گیرد، پس از آن «رفتار کودک آینه رفتار بزرگسالان» خواهد بود و عواملی چون داشتن خواهر و برادر بزرگ تر، تک فرزند بودن و زندگی کردن با پدربزرگ یا مادربزرگ و... نیز موجب شدت و ضعف این الگوبرداری می شود.

هر چه رابطه کودک گسترده تر باشد احتمالا در برخورد با گروه همسالان اجتماعی تر، با اعتماد به نفس تر و در بعضی موارد خوش سر و زبان تر خواهد بود. با شروع دوران مدرسه، ارتباط با گروه همسالان آغاز می شود. از ده سالگی تا پایان دوران بلوغ این رابطه بشدت تنگاتنگ و عاطفی می شود به طوری که گاه نوجوان در بسیاری از مسائل، خود را عضوی از گروه می داند و نه فردی مستقلدر این زمان، اولین وظیفه والدین، ارائه الگوهای مناسب رفتاری به وی، از طریق رفتار درست خود است و بعد از آن نظارت بر رفتار دیگران اعم از خواهر، برادر، دوستان، فامیل و گروه همسالان فرزندشان بسیار حائزاهمیت است. احترام به حقوق یکدیگر در منزل، خوب گوش کردن به حرف دیگران، ابراز عقیده به طور صحیح و مودبانه، دفاع از حقوق خود در مقابل دیگران به صورت دوستانه و دور از خشونت، پرهیز از بدبینی، سخن چینی و بدگویی از مهم ترین و ساده ترین رفتارهایی است که در خانواده باید رعایت شوند تا کودک با ذهنی آرام و بدون دغدغه آماده پذیرش دیگر رفتارهای مناسب اجتماعی شود.

اختلال رشد اجتماعی پیامد نابسامانی شخصیتی و عقده های روانی پیچیده استناسازگاری، بدخلقی، رفتارهای هیجانی (خشم، ترس و...) بویژه در میان جمع، زودرنجی، خجالتی بودن، قهرهای مکرر و بی دلیل، مرافعه هنگام بازی با گروه همسالان و بروز رفتارهای بچه گانه و کمتر از سن از نشانه های ضعف مهارت های ارتباطی در کودک است.

مهم ترین مهارت های ارتباطی کدامند؟

۱ ـ سلام کردن : به عنوان نخستین گام به فرزند خود یاد بدهید هنگام ورود به جمع سلام کند و با دوست نزدیک خود طوری سلام و احوالپرسی کند که دوستش از دیدن او احساس شادی کند. یعنی تن صدایش مهربان و صمیمی باشد.

۲ ـ پیشقدم شدن در گفت وگوها چنانچه کودک شما متوجه شد دوستش تمایلی به صحبت کردن ندارد، می تواند آغازکننده گفت وگو باشد و موضوعی جالب را که مورد توجه هر دوشان باشد مثل کارتون، کتاب یا بازی را مطرح کرده و با اشتیاق درباره آن حرف بزند تا علاقه طرف مقابل را برانگیزد و سپس با علاقه مندی به حرف های او گوش دهد.

۳ ـ درک احساس شنوندهموقع گفت وگو به حالات عاطفی دوستش توجه کند. در صورتی که ناراحت، خسته یا بی حوصله یا حتی خیلی شاد است طوری با او صحبت کند که حالات منفی او را تشدید نکند.

۴ ـ همدلی کردنبه بچه بیاموزیم در مدرسه یا هر اجتماع دیگری رعایت حال دوست و همکلاسی خود را بکند، مثلا اگر فرزند شما نمره ۲۰، و دوستش نمره ۱۱ را کسب کرده، در مقابل او خود را ذوق زده نشان ندهد بلکه ضمن دلداری دادن، او را نسبت به آینده امیدوار و تشویق کند.

۵ ـ یافتن نقاط مشترکاگر بچه ها نقاط مشترکی با هم داشته باشند، مثلا علاقه به یک رشته ورزشی، درسی یا علاقه به یک معلم، سازگاری و محبت آنان به یکدیگر بیشتر خواهد شد.

۶ ـ پیش بینی کردن: کودکان باید یاد بگیرند که چگونه افکار دوستشان را بخوانند و از گفتن حرف هایی که موجب خشم، نگرانی یا اندوه او می شود، خودداری کنند. این مساله بسیار حائزاهمیت است و در ابتدا والدین با رعایت این نکته در خانواده و سپس آموزش آن به فرزندان از بروز بسیاری از دلخوری ها و نزاع های کودکان جلوگیری کنند. اغلب مشاهده شده دانش آموزان به دلیل فخرفروشی در مورد نمره، لباس یا لوازم التحریر، همکلاسی خود را آزرده یا تحقیر می کنند و در پی آن درگیری فیزیکی به وجود می آید که ممکن است عواقب خطرناکی در پی داشته باشد.

۷ ـ کنترل خشم: مهم ترین مهارت ارتباطی، آموزش راه های مقابله با خشم و عصبانیت آنی استوالدین و مربیان مدارس باید بسیار جدی این موضوع را پیگیری کنند و به بچه ها بیاموزند چگونه در این شرایط خود را آرام کنند. تمرین روش های زیر برای آرامش دهی هنگام عصبانیت مفید است:

ـ تنفس عمیق، یک دم عمیق و نگه داشتن آن به اندازه ۴ تا ۶ شماره و بعد از آن بازدم آهسته.

ـ تجسم کردن، به کودکان یاد بدهید تجسم کنند که در یک قایق، روی آب های آرام دریا قرار دارند یا خشم آنها مثل شن های یک ساعت شنی در حال تخلیه شدن است.

ـ روش آدم آهنی و عروسک پارچه ای: از آنان بخواهید عضلاتشان را مثل آدم آهنی سفت کرده و بعد از ۱۵ ثانیه خود را مثل عروسک پارچه ای شل کنند.

۸ ـ حرف زدن های مثبت با خود: هنگام بروز عصبانیت عباراتی مثل «ولش کن بابا»، «بی خیال»، «خونسرد باش»، «من عصبانی نیستم» و... را با خود تکرار کند.

۹ ـ شیوه حل مسألهبه بچه ها یاد بدهید به جای پافشاری کردن روی حرف خود، طرف مقابل خود را نیز درک کنند. به دور از عصبانیت، قهر، کتک کاری و بزرگ کردن مسائل کوچک، هرگز سعی نکنند به بهای برنده شدن و حرف خود را به کرسی نشاندن، دوست خود را برنجانند یا از دست بدهند.

۱۰ ـ عذرخواهی: یاد بگیریم و یاد بدهیم که هر کس ممکن است در زندگی و روابط اجتماعی خود دچار اشتباه یا سوءتفاهم بشود. در این گونه موارد عذرخواهی کردن نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نشانه شهامت و شجاعت فرد است و احترام او را بالاتر نیز خواهد برد. در این مورد بچه هایی که اعتماد به نفس بالاتری دارند موفق تر عمل می کنند.

اقدامات لازم از سوی والدین

تقویت مهارت گفتاریهر سیستم ارتباطی دوسویه است و مهم ترین سو، شما هستید و سوی دیگر فرزندتان. بنابراین با توجه به این اصل که «دیگران هم حق حرف زدن دارند» یا «حرفی برای گفتن دارند» باید ۱ ـ خوب به صحبت های بچه ها گوش کنیم حتی اگر تخیلی یا نادرست باشد. ۲ ـ حرف آنها را قطع نکنیم. ۳ ـ شنونده فعال باشیم یعنی هنگام گوش دادن با سر حرفشان را تائید کنیم و حرکات چهره ما متناسب با حرف های او شاد، متاثر، متعجب و... باشد. ۴ ـ در صورت ابهام در صحبت ها سوال کنیم. ۵ ـ برای کودکان و نوجوانان خیلی مهم است که دیگران به حرف آنها خوب گوش کنند. ۶ ـ به عنوان یک اصل مهم بپذیریم که گوش دادن به حرف دیگران، احترام گذاشتن به آنان است. ۷ ـ موقع گفت وگو ارتباط فیزیکی برقرارکنید (گرفتن دست ها، نوازش کردن و...) در این حالت به حالات درونی و روحی او مثل استرس، نگرانی، ترس و پنهان کردن پی خواهید برد.

حالت تهاجمی به خود نگیرید در صورت مخالفت با صحبت های فرزندتان حالت تهاجمی و محکومیت به خود نگیرید. در غیر این صورت او می ترسد و از ادامه گفت وگو باز می ماندبهتر است با آرامش به تمام حرف های او گوش کنید و نظر خود را در پایان بیان کنید. هرگز به حرفشان نخندید حتی اگر خیلی خنده دار باشد. مسخره نکنید. با صدای ملایم و گرم گفت وگو کنید. نام او را به طور کامل بگویید و از به کار بردن اسامی مستعار و مسخره مثل چاقالو، تپل خان و... بشدت بپرهیزید.

به صحبت های خود پایبند باشید وفای به عهد و خوش قولی یکی از رفتارهای مهم در ارتباط است. با کودک تان صریح حرفتان را بگویید و برای از سرباز کردن او از به کار بردن عباراتی چون: حالا ببینم چطور می شه، باشه بعدا، شاید، حالا نمی دانم و... اجتناب کنید و او را بلاتکلیف و در انتظار نگه ندارید.

رعایت اعتدال در حمایت های عاطفیحمایت بیش از اندازه از کودک او را فردی وابسته و منفعل می کند و مانع بروز شخصیت واقعی او می شود تا حدی که کودک و اطرافیان او ممکن است تا پایان عمر به استعدادهای نهفته او پی نبرند. در مقابل، نیاز عاطفی شدید نیز عقلانیت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب محبت جویی و ترحم طلبی بیمارگونه می شود که مقدمه گرفتارشدن در دام های هولناک در سنین نوجوانی و جوانی است.

مهارت های غیرزبانی: در برقراری ارتباط، حرکات بدنی و چهره فرد نیز مهم است. مثلا، موقع گفت وگو دست به کمر بودن به نوعی نشان دهنده حالت تدافعی و آماده برای پاسخگویی سریع و درهم شکننده است یا برعکس حالت دست به سینه، می تواند علامت صبر و حوصله شنونده باشد. پرخاش کردن، حالت تهاجمی، جیغ و فریاد زدن و حرکات ریتمی دست و پا برگفتمان تاثیر منفی می گذارد و حتی موجب پنهان ماندن و نادیده گرفتن حقایق می شود. با تن صدای آرام و حفظ آرامش می توانید نظرتان را بدرستی به فرد مقابل القا کنید.

آموزش مهارت های نوشتاریبچه ها باید یاد بگیرند چگونه نامه بنویسند و از آن برای ابراز محبت، قدردانی و تشکر یا حتی عذرخواهی و توجیه رفتار نامناسب خود بهره ببرند. در صورتی که دوست فرزندتان حاضر به گفت وگو نیست این یک روش مناسب ارتباطی است که می تواند احساسات و عواطف را بخوبی منتقل کند و از بروز ناراحتی های طولانی مدت جلوگیری کند. استفاده از کارت های هدیه و کارت پستال و نوشتن عبارات مناسب روی آنها را به کودک خود آموزش دهید.

منبع: روزنامه جام جم/ زهرا نظری

پسندها (5)

نظرات (13)

فاطمه مامان گلها
13 خرداد 93 14:10
سلام دستتون درد نکنه خیلی مطلب خوب و به جایی هستش. اومدم عرض ادبی کنم فعلا" نمیتونم با دقت همشو بخونم یه کمش رو خوندم . سر فرصت کامل می خونم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه! ممنونیم از این همه محبتتون
مامان شاران
13 خرداد 93 14:55
سلام ممنونم خیلی خوب بود شاران هم قبلا خیلی خجالتی بود الان خیلی خیلی خوب شده و ارتباط جمعی قوی پیدا کرده البته خیلی روش کار کردم مثلا مکانهایی که میبردمش میذاشتم شاران کارت پول و .. بده و میگفتم سلام بده و چون خوشبختانه با عکس العمل های خوب مواجه میشد الان هم سلام میده البته یه چیز دیگه جواب دادن تلفن هم بی تاثیر نبود نکات دیگر مثل بلاتگلیف نگذاشتن کودک به نظر من خیلی مهمه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، آفـــــــــــــرین به شاران و مامانش که این نکته ی مهم رو از الان توی زندگی اجرا می کنند.
مامان فرنيا
13 خرداد 93 14:57
فرنيا ميگه بايد خانمها مو بلند باشن و اقايون موي كوتاه حالا اگه خانمي را با موي كوتاه ببينه ميگه مگه اقا شده كه موهاش را كوتاه كرده و برعكس اگر اقايي را ببينه كه موهاش بلنده سريع ميگه مگه خانمه؟ اين خيلي پيش ميامد كه توي مكانهاي عمومي و با صداي بلند اين اظهار نظر را بگه اين بار كه پيش خانم دكتر رفته بودم باهاش موضوع را مطرح كردم جوابي كه فرنيا ميدادم درست بود اما با كلماتي كه اشتباه بود من به فرنيا ميگفتم مثلا اين اقا دوست داره موهاش را بلند بگذاره اما ما دوست نداريم و بيشتر اقاها هم دوست دارن موهاشون كوتاه باشه اما جمله درستتر اينه ان آقا فكر ميكنه اينطوري قشنگتره اما بيشتر مردم فكر ميكنند موي كوتاه براي آقايون قشنگتر و بهتره است اين يعني هم به فرزندمون ياد بدهيم در مورد هرچيزي فكر كن و انتخاب كن و ديگه اينكه به انتخابهاي افراد ديگه احترام بگذاريم
یه مامان
پاسخ
عجب نکته ای بودها! حتی طریقه ی جمله بندی ها توی بیان مطلب هم توی مفهوم اون تاثیر دارند و همون قضیه ی معروف بفرما و بشین که بار معنایی به ظاهر یکسان ولی در باطن بسیار متفاوت با هم رو دارند. و اینکه صحبتهای ما چه تاثیر زیادی رو می تونه توی آینده و تفکر و عقیده ی بچه هامون بذاره. ممنون از اینکه این نکات مهم رو برامون نوشتید...
مامان فرنيا
13 خرداد 93 15:00
وقتي اتفاقي توي پارك براي يك بچه ميافته نشون بديم با اينكه ان فرزند خود ما نيست اما ناراحت شديم و براي ان بچه نگرانيم اين به فرزند ما ياد ميده همدلي و نوع دوستي يعني چي البته يك مشكل الان گداهاي توي خيابان هستند كه خيلي سخته واسه بچه هاي كوچيك توضيح بديم چرا نبايد بهشون كمك كرد و خيلي لايق دلسوزي نيستن
یه مامان
پاسخ
این بچه های خیابانی که بیشتر با سرو وضع بسیار نامناسب دیده میشن دل هر کسی رو به درد میارن چه برسه به بچه هایی که روح به این لطیفی دارند؛ چون هر چی دلیل هم بیاریم باز هم پیش خودمون فکر می کنیم که اینا بچه هستند و حقشون نیست اینطوری ملعبه ی دست دیگران باشند. خدا کمکشون کنه شاید طریقه ی برخورد ما با این بچه ها خیلی اثرگزار باشه، مثلا اینکه با تندرویی و ترش رویی اونا رو از خودمون برونیم یه راه حله و راه حل دیگه اینه که با زبون خوش از کنارشون رد بشیم و بچه هایی که شاهد رفتار ما هستند می فهمند که احترام فقط به لباس و جایگاه شخص بستگی نداره .
مامان فرنيا
13 خرداد 93 15:14
من سعي كردم به حرفهاي دخترم خوب گوش بدم و واكنشهايي نشون بدم يا پاسخهايي بدهم كه دخترم متوجه بشه كاملا گوش ميدادم ديشب داشتم با خواهرم صحبت ميكردم ديدم فرنيا دستش را به حالت اجازه برده بالا گفتم چي ميگي گفت ميشه يك چيزي بگم گفتم صبر كن صحبت من و خاله تمام بشه به حرفهات گوش ميدم و سعي كردم زود صحبتمون تمام بشه تا زياد در انتظار نمونه و باعث نشه دفعه ديگه از اين اجازه ها نگيره نميدونم توي مهد هم يادش دادند يا نه اما من فكر ميكنم بخاطر اينه كه هميشه به حرفهاش خوب گوش داديم و صحبتهاش را قطع نكرديم حالا فرنيا هم داره ياد ميگيره حرف كسي را قطع نكنه
یه مامان
پاسخ
یه آفرین به بخش ابتداییِ صحبتتون که این اصل مهم رو رعایت می کنید و یه آفرین دیگه که اصل کم تحمل بودن بچه ها رو مدنظر قرار دادید.... کلا آفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرین مامان بامسئولیت
مامان فرنيا
13 خرداد 93 15:23
هر قسمتي از مطلب را ميخواندم يك مورد يادم ميامد مثلا رعايت اعتدال در حمايتهاي عاطفي فرنيا و دوستش بازي ميكردند دوستش توي بازيها چون بزرگتر بود خيلي راحت ميتونست اسباب بازيهاي بهتر را به هر سياستي هست از فرنيا بگيره اين منو ناراحت ميكرد و دخالت ميكردم كه به نظر خودم با ارامش مثلا به يك بازي ديگه مشغولشون ميكردم يا پيشنهاد يك كتاب قصه را ميدادم اما با يك مشاوره فهميدم كارم اشتباه است قرار شد فقط كنار بايستم و نظاره گر باشم بعد از چند روز تحمل (كه خيلي هم سخت بود) ديدم فرنيا گاهي با دادن اسباب بازيهاش به دوستش مخالفت ميكرد و اگر دوستش بادكنك نارنجي كه دست فرنيا بود را ميخواست ميگفت نارنجي خيلي رنگ زشتيه بيا اين ابيه خيلي قشنگه من قشنگه را ميدم به تو و فرنيا جواب داد اشكال نداره زشت باشه من نارنجي خيلي دوست دارم تازه فهميدم با دخالتهاي بيجاي خودم چه فرصتهايي را از فرنيا گرفتم و اجازه نداده بودم تا شخصيت فرنيا بطور طبيعي شكل بگيره
یه مامان
پاسخ
واقع ازتون ممنونیم از اینکه وقت میذارید و این نکات خیلی مهم رو به ما هم میگید تا همه استفاده کنند. داشتیم فکر می کردیم که حیفه این مثالها و نکات توی نظرات بمونه و افراد کمتری ازش استفاده کنند. اگه یه زحمتی بکشید و تمام این نکات و مثالها رو یه جا بنویسید تا اون رو برای بقیه ی مامانها بذاریم و همه بخونن خیلی خوب میشه...
بابا و مامان
13 خرداد 93 18:46
سلام مطالب خوب ی بودند و به نکات خوبی اشاره شده بود ممنونم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، قابل شما رو نداشت
فاطمه مامان گلها
17 خرداد 93 9:05
هر کدوم از نکاتی که بیان شد جای بحث فراوان داره و هرکدوم بسیار ظریف هست. خیلی مطالب مفید و حساسی بیان شده. در مورد اوناییش که بیشتر به دخترم مربوط میشه میگم. اول همین سلام کردن ، فکر میکنم روش آموزش سلام به کودک خودش مهمه ما هر وقت صبحا که نرگس بیدار میشه یا وقتی از بیرون میایم و بهش میرسیم بهش سلام میکنیم ولی اون هیچی نمیگه (یه وقتاااایی میگه ملااااام ولی خیلی کم پیش میاد ) یا وقتی کسی میاد خونه یا جایی میریم میگیم بگو سلام ولی نمیگه. احساس میکنم که اون احساس میکنه به زور میخوایم بگه سلام و اونم نمیگه. شاید هم هنوز زود باشه ولی درکل سلام کردن رو هنوز خوب یاد نگرفته و نمیدونم باید چطور یادش بدم. خیلی روی سلام کردن حساس هستم
یه مامان
پاسخ
همه ی پدر و مادرا دوست دارند وقتی بچه اشون وارد یه جمع میشه تمام کارهایی که نشانه ی ادب رو انجام بده. سلام کردن از مهمترین و ابتدایی ترین اونهاست. ولی یادمون باشه که کودکان زیر هفت سال رو نباید به حالت امری فرمانی داد و نباید بهشون تلقین بشه که اونها بچه های بی زبونی هستند و یا جلوشون بگیم که خجالت می کشن. البته این کار سختی هست چون بعضی وقتها واقعا از دست آدم در میره و به بچه ها امر می کنیم. در مورد سلام کردن من یه بار برا دخترم قصه ی سلام تعریف کردم. البته در مقابل آشنایان جواب داده و دخترم با یادآوری اون قصه بهشون سلام می کنه. قصه اش مربوط به ببعی ای هست که خیلی بلند سلام می کرد . و قصیه از این قرار بود که ببعی هر جا می رفت و یا پیش هر جیوونی می رسید با صدای بلند سلام می کرد و خودمم با همون صدای بلند سلام می کردم و از این کارم خیلی خوشش اومد و بعدش هی سعی کرد که این کار رو تکرار کنه و هی با هم خندیدیم. بعد ازا ینکه ببعی این مدلی سلام می کنه طرف مقابلش می گه :«وااااااااااااای! چقدر بلند و رسا سلام کردی! آفرین... و جواب سلامش رو میده». وسطای داستان وقتی ببعی به جایی می رسید ازش پرسیدم حالا حدس بزن وقتی به اونجا رسید اول چی گفت و بعد دخترم با صدای بلند می گفت : «ســــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــام» و بعد دوباره با هم می خندیدیم. (البته در روز فرصت هایی رو پیش میاریم که با هم هی بخندیم و هم به خودم خیلی خوش میگذره و هم به دخترم) از بس توی این قصه بهش خوش گذشته بود وقتی داستان تموم شد گفت به بابا زنگ بزنیم سلام کنیم و من هم فوری اطاعت امر کردم. البته همیشه یادش نمی مونه، ولی برا یادآوری سلام کردنش، چیز خوبی شده و قبل از رسیدن به مقصد براش دوباره اون قصه رو تعریف می کنم و اینطوری دیگه به طور مستقیم نمی کم سلام کن. (ناگفته نمونه که ممکنه بعد از رسیدن به مقصد یادش بره و اول از هیجانی ترین اتفاقی که براش افتاده تعریف کنه.)
فاطمه مامان گلها
17 خرداد 93 9:17
چون میبینم احساسش رو خیلی خوب حداقل نسبت به اونایی که میشناسه بیان میکنه مثلا" اونا رو تو بغل میگیره میگه دوست دارم و... ولی سلام رو نسبت به همون افراد انجام نمیده!!!! حالا یه موضوع دیگه حرف نزدن نرگس تو یه جمعی که تعدادیش رو نشناسه یا کم بشناسه آخه بعضی از هم سن و سالاش رو که میبینم تو هر جمعی خیلی خوب صحبت میکنن و خود شیرینی میکنن و... ولی نرگس کلا" دختر و آروم و کم حرفیه. اینایی که میگم تو جمعه یا پیش کسایی که کم دیده باشه یا اصلا" ندیده باشه. منظورم اینه که تو جمع خودمون و آشنا ها خیلی دختر دوست داشتنی با حرفای زیبا و خیلی شیرین زبون و البته مودب هست ولی پیش یه کم غریبه ها دیگه اصلا" حرف نمیزنه و... شاید یه دلیل سلام نکردنش هم از روی خجالتش باشه این که نگرانم و مطرحش میکنم به خاطر رفتار بعضی افراد دور و برم هست که مثلا" جلوش میگن مگه این دختر زبون نداره البته فکر میکنم شاید بزرگتر بشه بهتر بشه.ببخشید سرتون رو درد آوردم
یه مامان
پاسخ
به نظر ما هم با توجه به دقتی که شما در برخورد با نرگس جان به خرج میدید و حضور خواهر کوچکترش به مرور زمان این رفتارهاش بهبود پیدا خواهد کرد ضمن اینکه در سایت سلامت هم بیان شده بود که اجتماعی شدن بچه ها از 3سالگی به بعد اتفاق می افته و قبل از 3سالگی اجتماعی بودن و دوست شدن برای بچه ها مفهومی نداره اما از 3سالگی به بعد کم کم کودکان با هم تعامل برقرار می کنن موفق باشید
فاطمه مامان گلها
17 خرداد 93 9:24
در نحوه ارتباط با هم سن و سالاش هم خیلی محتاط هست یعنی اگه نشناسش اول سعی میکنه بهش نزدیک نشه و آروم آروم بهش نزدیک میشه و اگه رفتار تندی از طرف مقابلش ببینه دیگه سراغشو نمیگیره. مثل پسرعمش که خیلی قلدره البته مهربون هم هست ولی مهربونیش هم با تندیه و نرگس خیلی علاقه ای بهش نداره. نمیدونم مسایلی که گفتم تا چه حد باید نگرانشون باشم ولی برام مهم هستن که راهکار درست برای برطرف کردنش رو یاد بگیرم.
یه مامان
پاسخ
اگه فرصت کردید این مطالب رو هم مرور کنید. درصورتی که خیلی نگران هستید بگید تا سئوالتون رو با خانوم دکتر مطرح کنیم البته باید بگیم که ممکنه مدتی هم طول بکشه تا ایشون پاسخ بدهند. http://mamanschool.niniweblog.com/post602.php http://mamanschool.niniweblog.com/post744.php http://mamanschool.niniweblog.com/post318.php موفق باشید
مامان حدیث
18 خرداد 93 12:38
سلام هم مطالبتون خیلی عالیه و هم نظراتی که بعضی از مامانا میذارن بچه های خانواده ما دو اخلاق متفاوت دارند ... بچه های خانواده بابایی خیلی آرام و مهربونن و می دونن با حدیث که از همه اشون کوچک تره چه جوری رفتار کنند کلا حدیث وقتی تو جمع بچه های خانواده باباییشه خیلی آرامه و راحت با بچه ها بازی می کنه... ولی اخلاق بچه های خواهر و برادر های خودم خیلی متفاوته . بچه ها با هم بازی نمی کنند فقط دارند تو سر وکله هم می زنند و به هم دیگه پز می دهند و فرقی نداره کی بزرگتره و کی کوچکتر . اگه بچه ای بخواد تو این جمع بازی کنه باید خیلی زرنگ و باهوش باشه و گرنه دم به ساعت باید گریه کنه و به مامانش پناه ببره ! با اینکه ما خواهر و برادرها سالی چند بار بیشتر همدیگه را نمی بینیم ولی هر دفعه هم که کنار همدیگه جمع می شیم از دست بچه ها کلافه می شیم . برای حدیث سخته که بتونه تشخیص بده با هر طرف چه جوری رفتار کنه.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز شما لطف دارید، ما که همیشه شرمنده ی مامان های خوب مدرسه که نظرات قشنگشون رو برامون می نویسن هستیم و از نظرات و تجربیاتشون استفاده می کنیم اینطوری که شما توصیف کردید حدیث جان حق داره که ندونه با هر طرف باید چه جوری رفتار کنه! بازم خدا رو شکر قضیه تفاوتی که ذکر کردید بر عکس نیست چون معمولا آدم با خانواده ی خودش راحت تر میتونه صحبت کنه و دلخوری ها بین خواهر و برادرها کمتر پیش میاد البته گاهی هم استثنائاتی وجود داره فرصت کردید این مطلب رو هم مطالعه کنید، شاید نکته ای توش پیدا کنید که به دردتون بخوره: http://mamanschool.niniweblog.com/post1051.php موفق باشید
مامان حدیث
19 خرداد 93 16:14
سلام و عصر به خیر ممنون از راهنماییتون . درسته , خدا را شکر خواهر و برادر های خودم منطقی تر از بچه هاشونن و حداقل می دونم اگه برای دفاع از حدیث مجبور بشم تو روی بچه هاشون وایسم و خودی نشون بدم کسی ناراحت نمی شه ... یادمه وقتی علی برادر زاده ام که شش سالشه داشت بدجور دل حدیث را می سوزوند و اشکش را در می آورد به حدیث گفتم علی با پسر عمه هات فرق داره , نمی خواد باهات بازی کنه و مهربون باشه . حدیث هم خیلی خوب مطلب را گرفت و رویه اش عوض شد.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم به خیر و شادی از دست این بچه های شیطون بلا امیدواریم که به مرور زمان همه چی بهتر بشه
مامان پریسا
21 خرداد 93 0:29
نکات خیلی مهم و خوبی رو مطرح کردید. من هم مثل دوستان در مورد یاددادن این نکات به پریسا تلاشمو کردم و میکنم . خدا کنه بتونیم موفق باشیم.
یه مامان
پاسخ
خدا خیرتون بده، ان شاالله که بتونید و موفق باشید، برای ما هم دعا کنید