مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

زنگ تفریح!

1392/9/17 6:00
نویسنده : یه مامان
2,726 بازدید
اشتراک گذاری

مامان شاران: دیدید بچه ها از اولش طاقت ناراحتی والدین و ندارند و به زبون خودشون اونها رو نوازش میکنند آخـــــــــــــــه

ممنونیم شادی خانوم به خاطر عکس قشنگی که برامون فرستادید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان پریسا
17 آذر 92 6:50
سلام و صبح به خیر. اخیییییییییی چه نی نی مهربونی اما یکی نیست بهش بگه به جای تعارف کردن پستونکت کمتر مامانی رو اذیت کن پریسا وقتی میبینه بابت اشتباهش ناراحت شدم تند تند میگه ببخشید ... گفتم ببخشید ... اگر محل ندم با گریه میگه : من که گفتم ببخشید... به قول بابایی جدیدا یه راه فرار پیدا کرده دست مامان شاران جون هم درد نکنه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم به خیر و شادی باشه از دست این پریسای شیطون و مامان گلش واقعا که افکار و منطق بچه ها خیلی شیرینه
مامان پریسا
17 آذر 92 6:51
راستی من باید از شما تشکر کنم که یه جورایی با راهنمایی خوبتون بهم یاد دادید از زمانم بهترین استفاده رو ببرم.
یه مامان
پاسخ
ما که کاری نکردیم این از همت و تلاش مضاعف خود شما و لطف م حبتتون نسبت به ماست که اینقدر منظم و مرتب در مدرسه حاضر میشید و به همه ی کارهاتون هم میرسید
مریم (مامان روشا)
17 آذر 92 10:24
سلام صبح به خیر
یه مامان
پاسخ
به به سلام مامان عزیز روشا صبح شما هم به خیر و شادی باشه ان شاالله
مریم (مامان روشا)
17 آذر 92 10:29
الهی...من با تمام وجود این عکسو میفهمم چون روشا 2سالش نبود که برادرم تصادف کرد و وقتی بی قراری و ناراحتی منو میدید چقدر مهربونی بهم میکرد کنارم مینشت و بغلم میکرد ...یه جورایی هم دردی میکرد و سرم میذاشت توی بغلش منم خجالت میکشیدم و خودمو جمع جور میکردم...
یه مامان
پاسخ
الـــــــــــــــــــــهی... بله درسته بچه ها خیلی زود ناراحتی و غم و غصه اطرافیان مخصوصا والدینشون رو حس می کنن. خدا برادرتون رو رحمت کنه و روشا جان مهربون و فهمیده و با محبت رو براتون حفظ کنه ان شاالله
مامان شبنم
17 آذر 92 11:47
سلام اخیییییییی ... گلک منم تا حالا یکی دوبار مریض شدم مدام دور و برم بود و نازم میکرد ... از دواهای دکترم بیشتر تاثیر داشت
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خدا این گل دختر رو براتون حفظ کنه، تعبیر جالبی بود جمله ی آخرتون
مامان شاران
17 آذر 92 13:25
یه مامان
پاسخ
ممنـــــــــــــــــــونیم مامان عزیز
مامان یاسمن و محمد پارسا
18 آذر 92 9:46
وای چقدر جالبه ممنون از مامان شاران جون
✿مامان علی خوشتیپ✿
18 آذر 92 11:30
دست مامان شاران و شما نکنه
یه مامان
پاسخ
خواهش می کنیم
یک عدد مامان
18 آذر 92 12:20
ممنون مامان ِ خوبـــ ِ شاران ممنون استاد جونیا با توجه به عکس این سوال پیش میاد که بابای مورد نظر کجاست؟ من حاضرم شرط ببندم نصف گریه ی مامانا از دست باباهاس
یه مامان
پاسخ
خواهش می کنیم یک عدد مامان عزیـــــــــــــــز هوووم؟ این هم سوال به جایی هستش. البته منظورتون به خاطر دلتنگیِ بابای مورد نظر بود دیگه؟ خدا همه ی همسران و فرزندانشون رو برا همدیگه حفظ کنه
مامان شاران
18 آذر 92 13:31
ممنونم از لطفتون
یه مامان
پاسخ
ما ممنونیم از لطف شما