مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

جواب معمای «یکی بود ، یکی نبود»...!

دوستان و همراهان عزیز در جریان هستند که هفته ی قبل مسابقه ای تحت عنوان « یکی بود ، یکی نبود » مطرح شد و از شما بزرگواران درخواست داشتیم تا برداشتتون از این جمله رو برامون بنویسید و بگویید که منظور از این جمله چیست؟ قبل از اینکه وارد این مطلب بشیم از تمام مامان های عزیزی که جواب رو برامون فرستادند تشکر می کنیم که با جوابهای خوبشون ما رو همراهی کردند. حالا بریم سراغ اصل مطلب... یکی بود یکی نبود! در اغلب موارد، در ایران، ترکیه و پاره ای دیگر از کشورها، قصه یا افسانه، با عبارت؛ «یکی بود ، یکی نبود ...» اغاز شده و سپس گفته می شود؛ غیر از خدای خوب و مهربون هیچکی نبود. بعد هم ...
3 مهر 1393

اهمیت تنبیه و تشویق 2؛ کجا تنبیه لازم می شود؟

در قسمت قبل دیدیم تفاوت های میان تنبیه و مجازات و کیفر را و دانستیم که درباره ی بچه ها تنبیه و مجازات را می توان در نظر گرفت، ولی کیفر به هیچ وجه قابل قبول نیست. دانستیم که تربیت یعنی ایمن سازی جاده ی رشد و تربیت هم بدون تنبیه نمی شود. بعد معیارهای مسیر این جاده ی رشد اشاره شد که شامل : اصل، اصول، ارزش ها، اهمیت و مهارت ها بود. در این قسمت به شرح هر کدام از این چهار قسمت می پردازیم...   اصل ، باید برای تک تک ما روشن باشد (ما خودمان باید به آن برسیم کسی نمی تواند به ما بگوید اصل چیست). یک مسـئله ی مهم در جامعه ما این است که در زندگی ده ها اصل داریم در صورتیکه اصل یکی است و یکی باید باشد. به این دلیل است که...
2 مهر 1393

تجربه موفق 26؛ جداکردن اتاق خواب

چه موقع بهتره اتاق خواب بچه ها رو جدا کرد؟ چه روشی رو باید اتخاذ کنیم تا این پروژه به شکست منتهی نشه؟ یک تجربه ی جداسازی رو با هم بخونیم... 22 ماهه بود و من تصمیم داشتم تا از ماه بعد شروع کنم و کم کم و تدریجی دخترم رو از شیر بگیرم. ولی می دونستم که باید بین هر پروژه ای که می خوایم برا بچه ها اجرا کنیم حداقل بیست روز و یا یک ماهی فاصله باشه تا بهتر بتونن با تغییرات کنار بیان و اونها رو قبول کنند و توی روحیه اشون اثر بدی نذاره. از طرفی دخترم شدیدا به شیر خوردن وابسته بود و با دیدن جای من توی تخت یادش می افتاد که شیر بخوره، کافی بود من رو توی همون جایگاه همیشگی ببینه که نسشتم، حتی اگه سیر بود هم به هوس می افت...
1 مهر 1393